logo





به قربان احمدی

دوشنبه ۲۷ آبان ۱۳۸۷ - ۱۷ نوامبر ۲۰۰۸

افسانه خاکپور

afsaneh-khakpour.jpg
طی دعوت برای شعر خوانی در سال ۲۰۰۳ درشهر استراسبورگ قربان احمدی را شناختم؛ و با او ساعت ها در شهر و کنار راین قدم زدم ودرباره مسایل مختلف و فعالیت های فرهنگی اش گفتگو کردیم؛ او هوشمند و با صداقت بود و از جنس فرصت طلبانی که بلند گو ها را اشغال کرده اند نبود. با کوله باری پر بها از تجربیات گذشته به سادگی می زیست و چنین بود که می گفت نه.

آی قربان
قربانی وطن ات ایران
کنون چنین ویران

چه غریب بودی
آن جا- این جا
هرجا

چه سراسیمه پناه آوردی به «بورگــ»
به «استراس بورگـ»
به این بلغور
نه اما مقهور

صعب رسیدی از راه
کوله باری نگشودی
پر و بالی نه

زیر سقف های باران زده «ایل کیرش»
اشک هایت را به رود راین ریختی

با درد مضاعف وطن
این پاره تن
به ستوه
از دروغ؛ از هیاهو؛ از بلاهت
به ستوه؛
آری به ستوه

قربان
آخرچرا چنین آسان

۱۵ نوامبر ۲۰۰۸
پاریس

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد