logo





زنی قدرتمند که خود را جهان ملیتی می داند

چهار شنبه ۱۰ شهريور ۱۳۸۹ - ۰۱ سپتامبر ۲۰۱۰

ناهید حسینی

Kids-Company-founder-Cami-004.jpg
خانم کامیلا باتمانقلیچ دایرکتور و بانی "خانه کودکان" یا Kids Company است که در سال ۱۹۹۶ در لندن به همت وی گشوده شد. کودکانی که به علل مختلف اجتماعی و فرهنگی دچار خطا می شوند و یا مورد سوء استفاده بزرگسالان قرار می گیرند در این محل تحت پوشش مالی، عاطفی و روانی قرار دارند و پس از یک دوره رسیدگی و آموزش کامل، وارد زندگی عادی می شوند. مدت ها بود که او را از طریق رسانه های انگلیسی می شناختم، زنی با لباس هایی منحصر به فرد که همه رنگ ها را در خود داشت. از او به عنوان "شخصیت رنگ ها" در رسانه ها یاد می شود. کامیلا به صراحت و شجاعت در گفتار مشهور است. دلم می خواست او را می دیدم و سؤالاتم را می پرسیدم.
قرار گذاشته شد و من به دیدنش رفتم، اتاق کارش نیز کاملا رنگی مثل چهار فصل سال، در واقع خانه ای است برای زندگی کردن و اصلأ حالت دفتر کار پر از کاغذ و مداد را ندارد. آثار شرقی بودن را م یتوان در گوشه و کنار اتاقش دید. خودش به زبان فارسی شروع به صحبت کرد، علیرغم این که مادرش فرانسوی بوده است ولی زبان فارسی را خوب حرف می زند. برایش گفتم که من او را از طریق رسانه های انگلیسی می شناسم ولی دلم می خواهد او را به عنوان یک زن موفق به رسانه های ایرانی نیز ببرم چون او می تواند رل مدل خوبی برای زنان ایرانی باشد. وقتی شروع به مصاحبه کردم در قیافه و صحبت و حرکاتش زن فارس، زن کرد، زن آذری و زن ترکمن می دیدم، لهجه تهرانی، لباس رنگانگ کردی و بختیاری، خوش سلیقگی آذری و اعتماد به نفس ترکمنی.

***

چه عواملی باعث شده که بخواهید به کودکان و نوجوانان مسئله دار کمک کنید؟ تعداد کودکان تحت سرپرست شما و تعداد کارمندان تان در کل چند نفر هستند؟ چند ساعت در روز کار میکنید و تعطیلات خود را چگونه میگذرانید؟

- زمانی که فقط ۹ سال داشتم و در ایران زندگی می کردم، می دانستم که می خواهم با بچه ها کار کنم، فکر می کردم روزی یک پرورشگاه برای کودکان یتیم در ایران درست کنم و این را به پدر و مادرم می گفتم، مادرم را مجبور می کردم که مجله "کودک و زندگی" را برایم بخرد و تمام روز چهارشنبه من با آن می گذشت. برای من شغل آینده ام بود، با آن دنیا آمده بودم، قدرت عجیبی داشتم، پر انرژی، به طور یکه از انرژی و عشق آن سرخ می شدم. می دانستم با بچه های یتیم کار خواهم کرد.
در سال، ۱۴۰۰۰ بچه در مرکزهای مختلفی که داریم می پذیریم، ۳۳۶ کارمند تمام وقت، ۲۰۰ کارمند نیمه وقت، و ۷۶۲۱ داوطلب داریم. در سال حدود ۱۲ ملییون پوند برای مخارج این بچه ها احتیاج دارم که از ۳۰۰ منبع مختلف دولتی و غیر دولتی تهیه می کنم. مثلأ یک خانم ۸۰ ساله خرج تولد و کادوهایش را به ما داد، یا کسی ثروتش را بعد از مرگش به ما هدیه داد و یا خواننده ای پول فروش CD خود را به ما می دهد. بیشتر کمک های این چنینی از طرف انگلیسی هاست. من از ۷ صبح تا ۱۱ شب کار می کنم و تعطیلاتم را با ذهنم انجام می دهم، لزومی ندارد که به جای دیگر سفر کنم. عاشق شنا هستم و تعطیلاتم را در شنا کردن انجام می دهم.



آیا هیچ رابطه ای بین شیوه لباس پوشیدن شما با کارتان وجود دارد؟ و چرا موهایتان پوشیده است؟ شما به عنوان "colourful character شخصیت رنگ ها" شناخته شده اید، آیا رنگ ها از نظر روانی برای شاداب کردن کودکان شما مؤثر است؟

- من از بچگی این طوری می پوشیدم، ایده را از زنان ایرانی گرفتم که در دشت ها و کوه ها لباس های رنگی به تن داشتند. مادر من فرانسوی بود و بسیار شیک می پوشید، ولی من لباس پوشیدن زنان ایرانی را دوست داشتم. تمام لباس هایم را خودم طراحی می کنم، خیلی راحت و طبیعی است. در واقع سمبولیک است. رابطه تنگاتنگ با کارم دارد، من زندگی خصوصی ندارم، زندگیم کارم است و این لباس سمبول کارم است. من ۲۴ ساعت سرویس می دهم و می دانم عشق، انرژی می دهد.

شما یکی از چهره های روزنامه ها در لندن هستید، آیا آن ها سراغ شما می آیند یا شما سراغ آن ها می روید؟

- نه من به دنبال آن ها نمی روم، فقط مواقعی که بچه ها نمایشگاه داشته باشند به آن ها اطلاع میدهم. آن ها سراغم می آیند چون من حرفم را صریح و روشن می زنم، از حق زندگی بچه ها در مقابل هر قدرتی دفاع می کنم، نترسیدن و روشن صحبت کردن مورد پسند رسانه هاست.

شما در سال ۲۰۰۶ به عنوان زن سال در بریتانیا انتخاب شدید، فکر می کنید چرا شما انتخاب شدید؟ چقدر خود را برای کارهایی که تا به حال برای کودکان و نوجوانان بزه کار انجام داده اید موفق می دانید؟ چرا شما را" فرشته پکام" می نامند؟
-من کاری می کنم که همه زن ها دلشان می خواهد آنرا انجام دهند. ولی آن ها به علت داشتن خانواده، وقت این کار را ندارند، اما همه حمایت می کنند، درست مثل این که من این وظیفه را از طرف آن ها هم انجام مید هم. فقط من شناخته شده بودم، مردم متوجه کار من شده بودند و به این علت جایزه را به من دادند. پکام ناحیه ای از لندن است، و این عنوان از طرف روزنامه ها به من داده شده، فکر می کنند من چیزی بیشتر از بقیه دارم ولی من معتقدم همه می توانند کار مهمی بکنند ، هر کسی می تواند کاری بزرگ تر از خودش در زندگی اش انجام دهد، ولی خوب بعضی ها بیشتر مورد توجه مردم قرار می گیرند. در همه جا آدم های سختکوش پیدا می شود ولی کسانی که مورد توجه بیشتر واقع می شوند باید دیگران را از یاد نبرند.

شما معمولأ در صحبت هایتان فرهنگ بریتانیایی British culture را زیر سؤال می برید که به دوران کودکی childhood بها نمی دهد و این دوره مثل اتاق انتظاری است برای رفتن به بزرگسالی adulthood، منظور از این فرهنگ بریتانیایی چیست و چه توصیه ای برای تغییر دارید؟

-من فکر می کنم ایرانی ها خیلی با بچه ها بهتر رفتار می کنند، علیرغم اینک ه دولت ایران برنامه ای مناسب و کامل برای بچه های مشکل دار ندارد، ولی از لحاظ احساس و عاطفه، ایرانی ها به طور کلی بهتر از انگلیسی ها هستند. کمبود عشق به بچه ها در انگلیسی ها یک فرهنگ است. حدود یک میلیون و نیم کودک مورد سوء استفاده قرار گرفته اند ولی هیچ توجه جدی به این قضیه نمی شود. انگلیس یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیاست چرا برنامه کاملی برای حل این معضل فرهنگی و اجتماعی خود ندارد؟
ژن هایی که در مغز بچه وجود دارند، بر حسب شرایط زیست محیطی، مهربان و یا خطرناک می شود، مثلا در گذشته ها حیوانات به انسان ها حمله می کرده و امروزه جوانان با چاقو همدیگر را تیکه پاره می کنند، و این یکی از مشکلاتی است که جامعه انگلیس با آن روبروست. من صحبتم با خانواده هایی که از فرزنداشان خوب مواظبت می کنند، نیست. صحبتم با آن کسانی است که نمی توانند با نیازهای جوامع و گروه های مختف مردم رو در رو بشوند. نمونه ای که می توانم مثال بزنم این است که ۵۵۰،۰۰۰ کودک در سرویس های اجتماعی، لیست برداری شده اند، بین ۳۵-۳۸ هزار کودک در سیستم دفاع از کودکان نامنویسی شده اند ولی مددکار اجتماعی کافی برای رسیدگی به امورات این بچه ها ندارند، فقط ۲۰۰،۰۰۰ هزار کودک در لیست انتظار ناراحتی های روانی وجود دارد، و این مربوط به جاهایی است که متوجه شده اند ولی هستند هزاران کودکی که از نظر احساسی مریض هستند ولی کسی نمی داند. دولت می گوید پول نداریم، اگر پول ندارند چگونه می خواهند المپیک بر گزار کنند؟ در سال ۲۰۰۰ میلیون ها پوند خرج ساختمان Dome کردند ولی هدر رفت. چگونه اخیرأ بوریس جانسون شهردار لندن ۱۴۰ میلیون پوند برای دوچرخه سواری در لندن جمع کرد که در زمستان استفاده آن چنانی هم ندارد ولی برای کمک به جوانان هنوز نتوانستند این پول را جمع کنند؟ این ها به بچه ها فکر نمی کنند. برای مسائل دیگر سیاست های خاص خود را دارند ولی هنوز در دولتشان یک فرد به طور مشخص مسئول بچه ها ندارند. این کشور احتیاج به تأسیس جایی دارد برای این که بتواند یک سیاست کامل را در مورد بچه ها پیاده کند، یک فکر اساسی برای مشکلات روحی بکند. بچه جانی به دنیا نمی آید، جانی پرورش داده می شود. مثلا چاقو زدن. اگر کودک در محیط خطرناک پرورش پیدا کند، خطرناک می شود و آن را با خود به نسل بعد می برد. باید برای این مشکلات فکر کرد و برنامه داشت، البته این را بگویم من در دفاع از حقوق کودکان از هیچ کس و هیچ چیز نمی ترسم حتی نخست وزیر هم باشد.



شما به دلیل عشق به کارتان تصمیم گرفته اید بچه دار نشوید؟

من در ۱۸ سالگی تصمیم گرفتم که خودم خانواده تشکیل ندهم، و وقتم را به کودکان دیگر که به شکل های مختلف مورد توجه والدین و جامعه نبوده اند اختصاص دهم و از این تصمیم هم پشیمان نیستم.

شما نویسنده هم هستید آیا نمی خواهید بیوگرافی خود را بنویسید؟

نه، دوست ندارم در مورد خودم بنویسم.

آیا دوست دارید مرکزی این چنینی برای کودکان در ایران باز بکنید؟

-بله، دوست دارم در ایران، مرکزی برای کودکان نیازمند باز کنم. به چندین دلیل: اولأ ایران می تواند برای تأمین نیازهای کودکان نمونه باشد. می تواند تأثیر مثبت روی کشورهای دیگر منطقه نیز داشته باشد. ثانیأ کارمندان ایرانی برای این کار درجه یک هستند، و زنان به خصوص در این زمینه توانایی های زیادی دارند. البته بستگی به دولت دارد که بپذیرد. در صورت پذیرش و راه افتادن این مرکز در ایران می تواند واقعأ نمونه باشد.

فکر می کنید چه تفاوت هایی ممکن است بین جوانان این جا با ایران وجود داشته باشد؟

-بچه ها در همه جا مثل هم هستند، اگر دوستش داشته باشند، خوب در میاد، ولی اگر کمبود عشق و توجه داشته باشند، مغزشان فرق خواهد کرد و نمی توانند خود را آرام کنند. دادن عشق و توجه به بچه مغز او را در جهت درست هدایت می کند، مغز دختر تا ۲۵ و پسر تا ۲۷ سالگی رشد می کند و فرصت کافی برای درست کردن آن وجود دارد.

آیا خود را ایرانی می دانید؟

-من عاشق ایران هستم، ولی مادرم خارجی بود، فکر نمی کنم من مال یک کشورم، من مال دنیای بچه ها هستم.

برنامه آینده شما چیست؟

-در حال تحقیق و مطالعه برای یک مدل و برنامه هستم . دوست دارم همراه تیمم به هر بچه ای که مشکل دارد، کمک کنیم، تا به حال استرالیا، فرانسه، افریقا، امارات متحده عربی و روسیه از ما تقاضای همفکری و یاری کرده اند.

آیا پیامی برای ایرانیان مقیم خارج از کشور و یا داخل دارید؟

-از ایرانیانی که در این جا هستند می خواهم به بچه های ایرانی کمک کنند و پیام من برای ایرانیان داخل این است که بچه هایتان را دوست داشته باشید. چون عشق تمام مغز انسان را به کار می اندازد. عشق باطری مغز است.

***

وقتی او را ترک کردم، با خودم اندیشیدم که او زنی جهان ملیتی است، و در لابلای رنگ های لباسش به دنبال نشانه هایی از ملیت های دیگرغیر ایرانی می گشتم. او دنیایی غیر از خدمت به کودکان را نمی شناسد، هیچ خط و مرزی دنیای او را نمی بندد. او حاضر است در هر جایی از این دنیا مکانی مناسب برای کودکانی که محبت و عشق کافی در زندگی ندارند بسازد و به والدین بیاموزد که برای غرور و ندانم کاری خود بچه دار نشوند اگر شدند او را در محیطی مناسب و عاشقانه پرورش دهند. شاید کاری که کامیلا میکند یک نوع عذرخواهی از کودکانی است که به علت بی مسئولیتی والدین، دچار بی محبتی می شوند و جامعه خطاکار بزرگسالان نیز هر لحظه آماده بلعیدن آنان هستند.

ناهید حسینی
لندن - اوت ۲۰۱۰

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد