- برای مهدی اخوان ثالث
از غم رفتن تو چنگ و چغانه بگریست
غم چنان زد که همه شعر و ترانه بگریست
تا فغانی زد -چگوری- و جهانی شد غمین
اشک ما خونی شد و هر دل به آهی آتشین
هم- زمستان- جراتی کرد و رخش را بگشود
هم نیستان خیزشی کرد و فغانش بسرود
لولی ی مست که آواز خوشش هر جا بود
سر بدستان بگرفت و ناله اش بر پا بود
لالهء رقص کنان این صنم خونین دلان
سرخی از دست بداد و عادت و رسم و نشان
تو در این موسم هجران چو مامن بودی
اندر این وادی ی سوزان تو سوسن بودی
بی تو ما با غم هجران چکنیم ای خود وصل
هم پدر بودی و هم سایه و هم مرهم فصل
تو ز غم پژمردی و ما را رها کردی به آه
آه از این ماندن ما و ... بی تو پیمودن راه
آواز چگور و زمستان - دو شعر از او
شهریور ۱۳۶۹ تهران
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد