logo





تار عنکبوت معاون سپاه!

پنجشنبه ۴ شهريور ۱۳۸۹ - ۲۶ اوت ۲۰۱۰

احمد فرهادی

بلوک حاکم در باتلاق بحران‌ها گیر کرده و هرچه دست و پا می‌زند بیش‌تر فرو می‌رود. اما هشیار باید بود که ادامه‌ی این وضع به زیان کشور است. نگرانی از این است که ادامه‌ی وضع، کشور را با خطرات بیش‌تری روبرو کند. امیدی به "رهبر" و سرداران غارتگر و مستبد نیست و نمی‌تواند باشد. این جنبش است که، به شمول رهبران‌اش، و هر آن ایرانی میهن دوستی که کوچک‌ترین مسئولیتی در قبال کشورش احساس می‌کند، باید آستین‌ها را بالا بزند و در راستای سرعت بخشیدن به پویش گذر از این اوضاع دردناک بکوشد.
سه‌شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۸۹

پیش از شما
به سان شما
بی‌شمارها
با تار عنکبوت
نوشتند روی باد
کین دولت خجسته‌ی جاوید زنده باد!*

پس از انتشار گسترده‌ی سخنرانی شخصی به نام سردار مشفق، ۷ چهره‌ی سیاسی شناخته شده اقدام به طرح شکایت از وی نمودند. چند روز پس از انتشار شکایت‌نامه، خبرگزاری برنا گفت‌وگوی سردار یدالله جوانی معاون سیاسی سپاه را با خبرنگار سیاسی خود «در خصوص شکایت و اتهام احزاب توقیف شده مشارکت و مجاهدین از سرداران سپاه» منتشر کرد [پانویس۱]. آقای یدالله جوانی معمولا زمانی برآمد بیرونی می‌کند که ضروری باشد، کوتاه‌تر از هم‌قطاران‌اش می‌نویسد، از موضوعی به موضوع دیگر نمی‌پرد، کم‌تر حاشیه می‌رود، و نوشته‌اش نوعی دستورالعمل نظامی دارای ساختار منسجم را به ذهن متبادر می‌کند که برای انتشار بیرونی ویراستاری شده است. از این‌رو، ورود وی به موضوع، عصبیتی که در گفت‌وگو دیده می‌شود، پراکنده گویی و آسمان و ریسمان به هم بافتن او در گفت‌وگو، همه و همه نشان از آن دارد که شکایت دست روی مسئله‌ی بسیار مهمی گذاشته است.

کنه ماجرای سخنرانی

دقت در ماجرایی که اتفاق افتاده نشان می‌دهد که واقعا مسئله بسیار مهم است و موضوع بسیار فراتر از یک سخنرانی ساده‌ی یک سردار ظاهرا ناشناخته و یک شکایت ساده از یک سخنران است.
سخنرانی در پاییز سال ۱۳۸۸ در مشهد ایراد شده است [پانویس۲]. زمان سخنرانی نشان می‌دهد که با تدارک تهاجم عاشورا (۲۶ دی ۱۳۸۸) بی ارتباط نیست. شاید مکان ایراد سخنرانی نیز با توجه به این‌که نماز جمعه‌ی مقارن عاشورا به امامت آقای علم‌الهدا، امام جمعه‌ی مشهد، برگزار شد، بی‌ارتباط با تدارک نباشد. البته در این نوشته نشان خواهم داد که این تنها یک سخنرانی نبوده بل‌که یکی از رشته سخنرانی‌های برنامه‌ریزی شده و سازمان‌دهی شده بوده است که در جاهای دیگر نیز توسط سردار مشفق یا سرداران دیگر با همین مضمون صورت گرفته است.
نام سخنران سردار مشفق اعلام شده و گفته می‌شود از سران قرارگاه ثارالله است. او در همین سخنرانی خود را «یک مسئول امنیتی کشور» [پانویس۳] و یک «بازجو» [پانویس۴] معرفی می‌کند. شایعاتی در مورد هویت چندگانه‌ی او وجود دارد، ولی از آن‌جایی که اولا این نوشته مبنا را بر نقل مطالب منتشر شده از وابستگان به اردوگاه کودتا نهاده، ثانیا با علم به این‌که سخنرانی قائم به سخنران نبوده و برنامه‌ریزی وسیع پشت آن هست، در این نوشته به این قناعت می‌شود که سخنران شخصی است به نام سردار مشفق که «یک مسئول امنیتی کشور» و یک «بازجو» هست.

سخنرانی‌های سریال برای مقابله با جنبش سبز

در مورد چگونگی برگزاری این سخنرانی خود سردار مشفق در همین سخنرانی می‌گوید: «...من وقت ندارم خیلی این‌ها را بگم. عرض کردم بحث ‌۶ – ۷ ساعته است، هر جا هم ما می‌ریم گیر داریم. ... معمولا تو جمع‌های شما به ما وقت کمتر میدن. ما خدمت آقایون بزرگان که می‌رسیم اونا وقت بیشتر در اختیار می‌زارن ... مجلس خبرگان ... تقریبا از صبح تا ۲ و ۳ بعد از ظهر من مفصل این موضوع را با اسناد و مدارک خدمتشون ارائه دادم. خدمت نمایندگان مجلس هم بنده خودم حضور پیدا کردم و نزدیک ۵ ساعت مفصل موضوع را توضیح دادم، خدمت آقایون مراجع هم همین جور» [پانویس۵]. موضوع کاملا روشن است. عبارت‌های «هر جا هم ما می‌ریم گیر داریم» و «معمولا تو جمع‌های شما به ما وقت کمتر میدن» به روشنی خبر می‌دهند که تعداد زیادی از «جمع‌های شما » برای چنین سخنرانی‌هایی سازمان‌دهی می‌شود. البته سازمان‌دهی جلسات توضیحی مفصل‌تر برای «مجلس خبرگان ... نمایندگان مجلس ... آقایون مراجع» هم جای خود دارد.
در مورد این که آیا تنها سردار مشفق مامور ایراد چنین سخنرانی‌ها و توضیحاتی هست، عبارت «خدمت نمایندگان مجلس هم بنده خودم حضور پیدا کردم» در نقل قول بالا به روشنی خبر می‌دهد که اشخاص دیگری هم برای چنین سخنرانی‌هایی وجود دارند اما «خدمت نمایندگان مجلس» و «مجلس خبرگان» و «خدمت آقایون مراجع» خود سردار مشفق «حضور پیدا کرد»ه و مفصل توضیح داده است. به عبارت دیگر خود سردار مشفق به روشنی می‌گوید ایراد این سخنرانی‌ها یک وظیفه‌ی سازمانی بوده که وی و دیگر هم‌قطاران‌اش مامور انجام آن بوده‌اند و مسئله تنها یک سخنرانی منحصر به فرد و یک اظهار نظر شخصی نبوده است.

معاون سیاسی سپاه به یاری سردار می‌شتابد

معاون سیاسی سپاه سردار یدالله جوانی در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری برنا، گفته‌های بالا را بی‌پرده و به روشنی تایید می‌کند. به نقل قول‌های زیر از متن گفت‌وگوی نام‌برده دقت کنید: «...جمعی از نیروهای برجسته و سرداران و فرماندهان بسیج و سپاه، نقش مهمی را در نورافشانی به تاریک‌خانه و سردمداران آن [«فتنه‌ی سال ۸۸»] داشتند...»، «... وی با اشاره به فرمایشات مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه کار اصلی باید بصیرت افزایی باشد، گفت: این بصیرت افزایی‌ها یا از طریق رسانه‌ها و یا تشکیل جلسات امکان پذیر است...» [پانویس۱]. معاون سیاسی سپاه به روشنی می‌گوید شخص موسوم به سردار مشفق جزو «جمعی از نیروهای برجسته و سرداران و فرماندهان بسیج و سپاه» و یکی از ماموران «نورافشانی به تاریک‌خانه» و «بصیرت افزایی ... از طریق ... تشکیل جلسات» بوده است.
سردار یدالله جوانی نه تنها از تشکیل این سخنرانی‌ها در گذشته دفاع می‌کند بل‌که در ادامه‌ی گفت‌وگو اعلام می‌کند چنین جلساتی در آینده نیز ادامه خواهند یافت و چنین ماموریتی‌هایی واگذار خواهد شد. «... معاون سیاسی سپاه درباره هدف دیگر این شکایت گفت: به نظر می رسد که آنها می خواهند فضایی را ایجاد کنند که افرادی که در عرصه فعال بودند و روشنگری می کردند، ... این روند را دنبال نکنند»، «قطعا نیروهای انقلابی ... به عنوان یک وظیفه انقلابی این روشنگری ها را ادامه خواهند داد» [پانویس۱].

معاون سیاسی سپاه محتوای سخنرانی را تایید می‌کند

معاون سیاسی سپاه تنها به تایید تشکیل این جلسات بسنده نمی کند و اقدام به تایید کامل محتوای سخنرانی نیز می‌نماید. همین نقل قول‌های تا اینجا نشان دهنده‌ی این امر است. اما سردار یدالله جوانی خیلی بی‌پرده‌تر این تایید را اعلام می‌کند: «آنها سعی می کنند با شکایت طوری وانمود کنند که مطالب مطرح شده مطالب درستی نیست» [پانویس۱]. البته این یک امر بدیهی است. چگونه می‌شود یک سلسله سخنرانی این‌چنینی سازمان‌دهی کرد و محتوای آن سخنرانی‌ها را به امان خدا رها نمود؟
اما این کدام محتوا است که مورد تایید معاون سیاسی سپاه قرار دارد؟ در این مورد چندین مقاله‌ی قوی و روشن‌گر نوشته شده و مطمئنم هنوز هم نوشته خواهد شد. من در این مختصر تنها به بیان برخی عنوان‌های محتوای سخنرانی سردار مشفق بسنده می‌کنم. ایراد اتهام بی محابا و بی دلیل به اشخاص حقیقی و حقوقی، آن هم در ملاء عام، اعتراف علنی به شنود از نشست‌های مربوط به هر جمعی و پحش علنی برخی از آن‌ها در ملاء عام، توهین بی‌پرده و بی‌محابا به اشخاص، جرم دانستن رقابت و موجه جلوه دادن اقدام امنیتی برعلیه آن، جرم دانستن داشتن نیت نامزدی برای تصدی مقامی و موجه جلوه دادن اقدام امنیتی برعلیه آن، جرم دانستن تشکیل جلسات خصوصی (چه سیاسی چه غیرسیاسی) و موجه جلوه دادن اقدام امنیتی برعلیه آن، قصد کنترل بر صندوق‌های رای را ایجاد اخلال در انتخابات نامیدن و آن را جرم دانستن، اعتراف علنی به تفتیش عقاید، اعتراف علنی به اقدام بر علیه اشخاص حقیقی و حقوقی تنها به دلیل نیت آن‌ها، اعتراف علنی به اقدام مستقیم امنیتی بدون این‌که ذره‌ای فکر کسب اجازه‌ی قضایی در میان باشد، جرم محسوب کردن حتا داشتن نیت به حذف احمدی‌نژاد و موجه جلوه دادن اقدام امنیتی بر علیه دارندگان این نیت، و ...
اگر این‌ها تنها پریشان‌گویی یکی دو سردار سپاه بود اهمیتی نداشت که به آن‌ها پرداخته شود، اما وقتی برنامه‌ی سریال برای شست‌وشوی مغزی کارگزاران سطوح مختلف حکومت است، باید به آن پرداخت و بسیار بیشتر از این نیز پرداخت.

وقوع فاجعه در برابر چشمان «آقایون بزرگان»

اما فاجعه این‌جا پایان نمی‌یابد. فاجعه‌ی ده‌ها برابر بزرگ‌تر و دردناک‌تر این است که سردار مشفق می‌گوید این‌ها را «... خدمت آقایون بزرگان [با] وقت بیشتر ... مجلس خبرگان ... خدمت نمایندگان مجلس ... خدمت آقایون مراجع هم همینطور» مبسوط بیان می‌کند و معلوم است که حتا یک اعتراض کوچک هم بین شنوندگان برانگیخته نمی‌شود، بازخواست و برخورد حقوقی پیش‌کش. چرا که اگر یک اعتراض کوچک نیز وجود داشت چنین جسارتی از سوی سردارانی مانند مشفق امکان بروز نمی‌یافت. تازه خودِ دادن این خبر که «... خدمت آقایون بزرگان [با] وقت بیشتر ... مجلس خبرگان ... خدمت نمایندگان مجلس ... خدمت آقایون مراجع هم همینطور» مفصل توضیح داده شده، یک دهن کجی آشکار به «آقایون بزرگان » است که: ما این کارها را می‌کنیم، جلوی روی شما هم می‌کنیم، هیچ ابایی هم از شما نداریم، زیرا می‌دانیم نه اراده‌ی حراست از همان قوانینی که شما را به «آقایون بزرگان» تبدیل کرده دارید و نه توان و قدرت آن را. شما فرمانبرداران خود ما هستید. تازه به فرض محال اگر روزی روزگاری این کارها جرم محسوب شود، شماها هم شریک جرم هستید زیرا با آگاهی شماها و جلوی چشم شماها آن‌ها را انجام داده‌ایم.
جناب سردار مشفق کسی را متهم به جاسوسی برای بیگانه می‌کند و می‌گوید سند دارد، به همه‌ی «آقایون بزرگان» هم این را اعلام می‌کند ولی اقدامی قانونی هم علیه آن متهم به جاسوسی صورت نمی‌گیرد، کسی هم نمی‌گوید اگر او جاسوس است چرا طبق قانون جلوش گرفته نمی‌شود؟
جناب سردار مشفق مرکز کنترل رای‌گیری یک نامزد انتخاباتی را، که دست کم به قول خودشان رای ۱۳ میلیون شهروند کشور را کسب کرده است، «اتاق جنگی» می‌نامد و توضیح می‌دهد: «برای هر کدام از ناظرین انتخاباتی خودشون یه موبایل و یه خط ایرانسل گذاشته بودند که در سراسر کشور و سر صندوقهای رای، ساعت به ساعت اطلاعات صندوقها را از طریق همین اس ام اس سنتر، منتقل بکنند به این اتاق جنگی ... در تهران ۳ اتاق درست کرده بودند ... از آنجا انتخابات را کنترل و هدایت بکنند ... اینها ساعت به ساعت تمام انتخابات را در سراسر کشور می‌خواستند رصد بکنند ... ۳ تا مثل این اتاق جنگ [منظور همان اتاق کنترل است] درست کرده بودند ...» و با وقاحت ادامه می‌دهد «... که به لطف امام زمان (عج) شب انتخابات، بین ساعت ۸ تا ۱۲ شب هر ۳ جا شناسایی شد و هر ۳ جا را مختل کردیم و نگذاشتیم در انتخابات به شکل دلخواهشان اختلال ایجاد بکنند [یعنی کنترل کنند]» [پانویس۶]. و با وقاحت بسیار بیش‌تری می‌گوید «یادتان هست که فریادشان درآمد که اس ام اسها چرا قطع شده!» [پانویس۶]. هیچ یک از این «آقایون بزرگان» شنونده هم لب از لب باز نمی‌کند.

فاجعه‌ی بزرگ‌تر عکس‌العمل "رهبر"

جناب سردار مشفق می‌فرماید «ما یک کیفرخواست برای اینها تهیه کردیم» [پانویس۷] و ببینید «آقا» چه عکس‌العملی نشان می‌دهند «آقا فرمودند نیاز به کیفرخواست نیست، شما بروید آگاه سازی کنید، بصیرت بدهید» [پانویس۷]. آیا این یک فاجعه‌ بزرگ نیست؟ «آقا» اگر یک سر سوزنی اعتقاد و التزام به همان قانون اساسی که به او قدرت ولایت بخشیده داشت، و البته اگر قدرت نیز داشت، به سردار مشفق بر می‌آشفت که شما چه کاره‌اید که «کیفرخواست برای اینها تهیه» کردید؟ البته «آقا» اگر اعتقاد و التزامی نیز داشته باشد، که ندارد، در موقعیتی نیست که بتواند چنین برخوردی با سردار مشفق و هم‌قطارهای وی بکند. سرداران نظامی-امنیتی «ولایت مطلقه‌ی فقیه» را از او به عنوان قطاع بلا عزل ستانده‌اند و تنها ردای «ولایت» و عنوان پر طمطراق «آقا» را برای او باقی گذاشته‌اند.

دستور معاون سیاسی سپاه به قوه‌ی قضاییه

از پراکنده‌گویی‌ها و آسمان و ریسمان به هم بافتن‌ها در مورد فتنه و انقلاب مخملی و سالم بودن انتخابات و غیره در گفت‌وگوی یاد شده که بگذریم، سردار جوانی، از موضع مقامی که دستور دهنده به قوه‌ی قضاییه است، آنانی را که حرف‌های سردار مشفق را باور نمی‌کنند و به چالش می‌کشند تهدید می‌کند که متهم به ضربه وارد آوردن بر امنیت ملی خواهند شد «اگر این شکایت اخیر مسیر خود را طی کند و دادگاهی تشکیل شود آن افراد حضور پیدا خواهند کرد و نتیجه نهایی افشای بسیاری از مسایل دیگر خواهد بود و مشخص خواهد شد که چه کسانی در این فتنه ضربه‌هایی را به نظام اسلامی و وحدت و امنیت ملی وارد کردند» [پانویس۱].

مگر می‌شود به این فجایع نپرداخت؟

ابن سخن‌رانی‌ها زمانی برنامه‌ریزی شده بودند که ستاد کودتا فکر می‌کرد "فتنه" را روز عاشورا تمام خواهد کرد. ایستادگی جنبش این آرزوی پلید را همانند موارد پیشین نقش بر آب کرد. اکنون که بلوک حاکم در بدترین بحران‌ها دست و پا می‌زند، انتشار خبر چنین سخنرانی‌هایی اصلا خبر خوش‌آیندی نیست. معاون سیاسی سپاه دست و پای‌اش را گم کرده است و با دستپاچگی کوشیده موضوع را با فرار به جلو و پریشان‌گویی جمع و جور کند. خودِ دستپاچگی فردی مانند سردار یدالله جوانی نشان دهنده‌ی آن است که جبهه‌ی کودتا در هم ریخته است. این امر از شواهد دیگر نیز پیدا است. بلوک حاکم در باتلاق بحران‌ها گیر کرده و هرچه دست و پا می‌زند بیش‌تر فرو می‌رود. اما هشیار باید بود که ادامه‌ی این وضع به زیان کشور است. نگرانی از این است که ادامه‌ی وضع، کشور را با خطرات بیش‌تری روبرو کند. امیدی به "رهبر" و سرداران غارتگر و مستبد نیست و نمی‌تواند باشد. این جنبش است که، به شمول رهبران‌اش، و هر آن ایرانی میهن دوستی که کوچک‌ترین مسئولیتی در قبال کشورش احساس می‌کند، باید آستین‌ها را بالا بزند و در راستای سرعت بخشیدن به پویش گذر از این اوضاع دردناک بکوشد. تاخیر بسیار زیان‌آور است. نگذاریم نازک‌آرای ایران به برمان بشکند.

سه‌شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۸۹
احمد فرهادی
=============================
*
شعر از استاد شفیعی کدکنی

[ پانویس ۱]
تارنمای خبرگزاری برنا جمعه ۲۲ مرداد ۱۳۸۹

[ پانویس ۲]
«وبلاگ رایگاه» متن کامل سخنرانی دو ساعت و نیمه‌ی سردار مشفق را به همراه فایل صوتی آن، به قول خودش «در سالگرد آغاز فتنه ۸۸»، منتشر کرده و در مقدمه نوشته «این سخنرانی در پاییز سال ۱۳۸۸ در مشهد مقدس و در جمع تعدادی از روحانیون و نخبگان ایراد شده است».

[ پانویس ۳]
«بنده به عنوان یک مسئول امنیتی کشور عرض می‌کنم»
به نقل از متن منتشره در «وبلاگ رایگاه» پاراگراف دوم.

[ پانویس ۴]
«در بازجویی‌هایی، که خود من انجام دادم»
به نقل از متن منتشره در «وبلاگ رایگاه» پاراگراف پنجم.

[ پانویس ۵]
به نقل از فایل صوتی سخنرانی دقیقه‌ی ۵۳ تا ۵۴.

[ پانویس ۶]
به نقل از متن منتشره در «وبلاگ رایگاه» پاراگراف ۶۲ تا ۶۷.

[ پانویس ۷]
به نقل از متن منتشره در «وبلاگ رایگاه» پاراگراف ۴۸.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد