logo





کُشتیِ فرنگی

چهار شنبه ۶ مرداد ۱۳۸۹ - ۲۸ ژوييه ۲۰۱۰

نورالله وثوق

حرفِ واهی
درینجا هرچه خواهی می توان گفت
سپیدی را سیاهی می توان گفت
به زیرِ چتر باران تباهی
هوایی حرفِ واهی می توان گفت
........
الهی
ازان ننگِ زمانی و زمینی
که با نام و نشانِ زن به کینی
زدی سیلی به رویِ زندگانی
الهی رویِ خوبی رانبینی
.........
مردم فریب
صدایت بامحبت جنگ دارد
دل از صلحِ سیاهت ننگ دارد
گمانم سوژه ی مردم فریبت
میانِ دامنِ خودسنگ دار د
.......
زیرِ کاسه
فضایِ گفتگویِ برتری بود
به هوشِ مااگربال وپری بود
درونِ گاوسبدهایِ سیاست
به زیرِ کاسه چیزِ دیگری بود
...........
کُشتیِ فرنگی
غروبِ قصه هاغرقِ قشنگی
تویی واعتیادِ فلمِ رنگی
شناکردی به اعماقِ تماشا
شدی غافل زکُشتیِ فرنگی
...............
زبانِ گامِ
سخن آلوده ی ویروسِ نیش است
ازان حرفِ دلِ ما ریشِ ریش است
شنیدم از زبانِ گامِ دشمن
مقامِ انتقامِ قرنِ پیش است
...........
بکتری زا
زرنگِ رفته ی این کوچه پیداست
که بویِ تُرشِ اینان بکتری زاست
به در د آمد سرِ اندیشه هامان
تعفن از در و دیوار بالاست
..........

تبِ ماتم
اگرچه لحظه ی همدم نبودیم
جدا ازسرنوشتِ هم نبودیم
بودتاریخِ من آ غاز داغت
که یکدم بی تبِ ماتم نبودیم
..........
زلالِ لحظه
روانِ آشنایی شادبادا
جدایی ها به چنگِ باد بادا
اسیرِ تشنگی بی امانیم
زلالِ لحظه ها مان یاد بادا

..........
مدارِنکبت
ندانم ازکدامین جنسِ کینی
که خارِ دیده ی دنیا ودینی
مدارِ نکبت اندوزِ زمانی
شرارِ ظلمت افروزِ زمینی
............

مشتِ کور
مزن مشکن دلِ احساسِ مارا
مکن ویرانه بنیادِ صفارا
دگردست ازسرِآیینه بردار
به مشتِ کوراگرکردی عصارا
........
نورالله وثوق
سه شنبه 5/5/1389
http://norollahwosuq.blogfa.com/

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد