logo





« ماه را دوباره روشن کن»

سه شنبه ۲۹ تير ۱۳۸۹ - ۲۰ ژوييه ۲۰۱۰

محمّد رضا فشاهی

با یاد نازنین نظام شهیدی

« ماه را دوباره روشن کن»
جریانِ باد را بگو که جنگلِ انبوهِ ابر را درو کُند
اینجا هوا همیشه تاریک است
و دلزدگی به پهنه ‌یِ خیالِ بی‌پایان
و خستگیِ روح چه حرفها دارد
خزانِ روح چه رنگ ها دارد!

« ماه را دوباره روشن کن»
فانوسِ خاک را بگو که خواب‌ هایِ تیره را رها کُند
اینجا هوا همیشه بارانی است
و لحظه‌ هایِ دلتنگی به پهنه ‌یِ گریه‌ هایِ بی‌پایان
و این زمانِ ساعتِ خفته چه لحظه‌ ها دارد
سکوتِ سازٍِ شبانه چه شِکوه ‌ها دارد!

« ماه را دوباره روشن کن»
همراهِ شاعرانه را بگو که پلکِ چشم‌ هایِ نیلگونش را بگشاید
اکنون شعری به سادگیِ قلب آبها بساز وُ آن گاه
خود را به سادگیِ پُر شکوهِ چیزهایِ ساده‌ یِ ساده مهمان کُن
و سادگیِ رنگِ سرخِ سیب در سپیده دمان چه عطرها دارد
و سادگیِ سرودِ زنجره‌ هاست که در سکوتِ سبز معنا دارد!

فصلِ سیاهِ دوزخِ مرگ بود که زمزمه کردی:
« ماه را دوباره روشن کن» آری اما
ملاحِ سرکشی که خیزابِ آب‌ هایِ تیره را پشت سر نهاده می‌گوید
ماه را دوباره روشن خواهم کرد وُ آنگاه
سرچشمه‌ هایِ نورِ آبیِ آن را به رهروانِ کویر خواهم داد اما
چگونه است بانو که دیگر تو ماه را نخواهی دید!؟

پاریس، فروردین ۲۰۱۰

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد