logo





آقای مهاجرانی فکر میکنم آقای موسوی با داشتن دوستانی مثل شماها احتیاج به دشمن ندارد.

پنجشنبه ۱۰ تير ۱۳۸۹ - ۰۱ ژوييه ۲۰۱۰

سیمین شریفی

آقای مهاجرانی را سالهاست از طریق نوشته ها و عملکردشان در دولت اصلاحات قبل و یعداز آن احتمالا بیشتر افراد میشناسید. ایشان چند سال است که در انگلستان اقامت دارند، در گیر سمت و شغل دولتی نیستند و همچنان اصلاح طلب باقی مانده اند.
من بارها در سخنرانیهای ایشان حضور داشته و یا از طریق تلویزیون های خارجی نظرات ایشان را شنیده ام . اقای مهاجرانی عقیده دارند که بهترین نوع حکومت برای ایران ، جمهوری اسلامی است . و شرایط اسفناک حاکم بر ایران را اجرا نشدن صحیح قانون اساسی و یا اصلاحاتی در قانون اساسی میدانند. به اصل ولایت فقیه اعتقاد دارند و اصلاحاتی در این زمینه نظر ایشان را تامین خواهد کرد.
اینکه ایشان چگونه فکر میکنند و در چه بخشی از طیف فکری جنبش سبز قرار دارند مسیله مورد نظر من نیست . هر کسی حق دارد طرفدار یک جریان فکری ، سیاسی ، مذهبی ویا اجتماعی باشد و نظرش محترم است.
هفته گذشته در جلسه سخنرانی و پرسش و پاسخی که پیرامون جنبش سبز در لندن بر گزار شد ایشان ضمن سخنرانی با طبقه بندی حامیان جنبش سبز به سه گروه ، بخشی را سبزهای سرخ نامیده و اعتقاد داشتند این گروه همکلام ویا طرفدار آمریکا هستند . بیاد دارم این شیوه برخورد اعضاء حزب توده و عناصر حزب الله بود بمحض اینکه کسی بر خلاف عقیده آنها نظری اظهار میداشت اورا به طرفداری از آمریکا متهم میکردند.
در قسمتی دگر از سخنرانی ایشان در جواب یکی از شرکت کنندها که سؤال کرد چرا فقط کشتارهای سال گذشته محکوم میشود ، پس کشتار های دهه 60 و بخصوص تابستان 67 چی ؟ کشتار کردها چی؟ چرا آنرا محکوم نمیکنند؟ آقای موسوی در آنوقت نخست وزیر بودند چرا اعتراضی به کشتارها نکردند؟
و ایشان در پاسخ به این سؤال شرح مفصلی راجع به عملکرد غلط سازمان مجاهدین ، همدستی این سازمان با صدام و حمله آنها به خاک ایران دادند و کشتار کردها را هم با دلایل دیگری از همین قبیل توجیه کردند که باعث ایجاد جو تشنج در این جلسه شد. و قتی این سؤال کننده گفت توجیه نکنید . آقای مهاجرانی گفتند توجیه میکنم ، البته که توجیه میکنم.
دفاع از اینکه گروهی اقای موسوی را بخاطر سکوت در مقابل اعدامهای دهه شصت زیر سؤال میبرند شاید قابل توجبه تر بود اگر گفته میشد ایشان درگیر اداره جنگی بودند که به ابران به هر دلیلی تحمیل شده و طی هشت سال نزدیک به یک میلیون کشته و معلول روی دست ملت گذاشت و یا شاید وی در آن زمان در جایگاهی نبود که بتواند در مقابل آقای خمینی قد علم کند. ویا شاید ایشان در حال حاظر مانند آقای تاج زاده این احساس ندامت را داشته باشند که چرا اینکار را نکرده است . بهر حال آقای موسوی چندی بعد از اعدامها از سمت خود استعفا داد ، بهترین کسی که در این زمینه میتواند اظهار نظر کند خود آقای موسوی است و با روشن بینی و درایتی که در طی سال گذشته از خود نشان داده اند فکر میکنم آماده باشند که در آبنده نسبت به کشتارهای دهه شصت و عکس العملشان توضیح دهند. ولی توجیه کردن کشتار 67 بوسیله آفای مهاجرانی بخاطر عملکردهای غلط مجاهدین ، اگر خود یک عمل جنایتکارانه نباشد ، کتمان واقعیتهای خشن و دردناکی است که در سی سال گذشته بر ملت ابران رفته است و این عملی ناشایست، بدور از انصاف و عدالت است.
در پاسخ به موجه جلوه دادن قتل عام در زندانهای جمهوری اسلامی در تابستان 67 در جواب آقای مهاجرانی باید گفت:
بله من هم عملکرد سازمان مجاهدین را غلط ،غیرقابل قبول و دفاع میدانم ولی بر طبق کدام قانون بین المللی و یا انسانی کسی را که در زندان است بجرم اینکه سازمانش در خارج از زندان با دولت میجنگد میکشند ؟ آیا دختران 13 ساله ای که بجرم فروش یک روزنامه مجاهد دستگبر کردند و در زندان نگهداشتند تا بعد از شانزده سالگی پس از تجاوز اعدام شوند باز هم با سیاست غلط مجاهدین قابل توجیه است ؟ دختر 16 ساله یکی از استادان سابق دانشکده بازرگانی (علامه طباطبایی) را در منزلش صبح دستگیر کردند . دو روز بعد جنازه اش را پس از گرفتن پول گلوله تحویل دادند. تنها جرمش داشتن یک روزنامه مجاهد در مدرسه بود. آیا این دختر را در عرض دو روز محاکمه عادلانه و قابل توجیه که شما خیلی از آن دم زدید داشت ؟
چندی پیش آقای طنز نویسی که حتی استعداد طنز نویسی اش هم تعریفی ندارد ( حد اقل من ظنزهای ایشان را خنده دار ویا گریه دار نیافتم) در پاسخ به همین سؤال دستش را بهتر از شما رو کرده یود و گفته بود " آن سالها فقط تعدادی کومونیست و مجاهد کشتند"
آقای مهاجرانی فکر میکنم آقای موسوی با داشتن دوستانی مثل شماها احتیاج به دشمن ندارد.
هر کسی که دستگیر و زندانی میشود حتی اگر که قتل کرده باشد باید وکیل قانونی داشته و در دادگاه واقعی محاکمه شود. شما چطور دادگاههای 5 دقیقه ای تابستان 67 را میتوانید تایید و توجیه کنید ارزش جان یک انسان از نظر شما همین قدر است؟
گیرم که مجاهدین چون مسلحانه میارزه میکردند و بخشی از کردها چون با درک شما جدایی طلب بودند مستحق اعدام بودند. مگر از سازمانهای سیاسی دیگر چون فداییان خلق اکثریت ، راه کارگر و حزب توده و سایر گروههای غیر مسلح کم کشتند ؟ حتما اینها هم چون کمونیست بودند حقشان بود.
مگر زندانیانی که حتی بر اساس قوانین قرون وسطایی خودشان در زندان حکم برایت داشتند و یا دوره محکومیتشان تمام شده بود نکشتند؟
آقای مهاجرانی شما فکر میکنید با کتمان و یا توجیه کردن واقعیت ها ، گذشته ها فراموش میشوند. شما فکر میکنید جمهوری اسلامی فقظ از پارسال که صابونش به تن شماها خورده آدم میکشد ؟
اقای موسوی سال گذشته که در مناظره انتخاباتی شرکت کرد حتی خود را اصلاح طلب نمیدانست و گفت اساس نظرات من بین اصولگرایی و اصلاح طلبی است . در اولین بیانیه موضعش " جمهوری اسلامی نه یک کلمه زیاد و یا کم" بود، اکنون پس از گذشت یکسال 360 درجه مواضعش با تعجب و تحسین همگان تغیر کرده است. هر بیانیه ایشان ازقبلی بهتر و مترقیتر است . آخرین بیانیه وی با در نظر گرفتن محدودیتهای شرایط سخت داخل کشور ، تولد منشور یک جامعه مدنی وکثرت گرا است.
شما از نقطه نظر ازادیخواهی به اندازه که آقای موسوی طی یکسال با درک عینیت ها و واقعیتهای جامعه و خواسته های مردم تغیر و پیشرفت کرد است ظرف 15 سال پیشرفت نکرده اید.
بزرگترین ویژگی جنبش سبز فراگیر بودن ، صلح آمیز بودن و انحصاری نبودن آنست . لطفأ این جنبش را مانند انقلاب 57 از محتوا خالی نکنید. با این موضع گیریها به عظمت جنبش سبز را که کثرت گرایی یکی از مشخصه های اصلی آنست لطمه نزنید. موسوی بارها تاکید کرده است که انحصار طلبی و کوته بینی تنها برازنده جناح حاکم است. غنای جنبش سبز به واقعگرایی و پذیرش سایر اندیشه هاست . آقای موسوی در اخرین بیانیه اش بدرستی گفته است بخشی از مردمی که در صف های رای گیری بودند میگفتند داریم بین بد و بدتر انتخاب میکنیم ! به این واقع بینی و صراحت باید آفرین گفت با اظهار این واقعیت نه تنها چیزی از ارزش آقای موسوی در بین طرفدارانش و مخالفینش کم نشد ، بلکه احترام بیشتری گرفت.
عده زیادی از طرفداران جنبش سبز با اصلی بنام ولایت فقیه مخالفند ، شما نمیتوانید آنها را وابسته به آمریکا بدانید . شما به حکومت اسلامی و اصل ولایت فقیه معتقد هستید . هیپکس به این علت شمارا وابسته به جایی نمیداند . حتی طرفداری از حکومتی اسلامی را کسی بپای برخورداری کامل از مواهب حقوق اسلامی برای گرفتن صیغه های متعدد با داشتن همسری فرهیخته که در زمره زنان برجسته جنبش سبز است، نمیگذارد.
شما در مورد یک حکومت ملی و یا جمهوری سکولار ، مقدار زیادی آمار سر هم کرده و نتیجه گرفتید که اکثریت مردم ایران مسلمانند پس باید نوع حکومت جمهوری اسلامی باشد.
ایا در کشورهایی که بیشتر جمعیت آنها مسیحی است حکومت آنها جمهوری مسیحی است و قوانین انها نشات گرفته از احکام مسیحیت است؟ یا اگر در مملکتی اکثریت مردم زن باشند جمهوری زنان اعلام میکنند ؟
حامیان جنبش سبز باید از آقای موسوی بخواهند که اعلام کنند اینچنین اظهار نظرها و اندیشه ها جایی در جنبش سبز ندارند . جنبش سبز در یکسال گذشته راه دراز و درد ناکی را طی کرده است . بهترین جوانهای این آب و خاک در خاک غلطیده و یا در سیاه چالها اسیرند. واقعیتها ی زیادی ذهنیتها را عوض کرده است و بزرگترین واقعیت آنست که جنبش سبز که عمری به درازای تاریخ مشروطیت دارد چون سیلی خروشان گاه تند وگاه آهسته به پیش میرود . و ما هر روز شگفت زده شاهد تغیرات و پیشرفتهای ذهنی بیشتر از سوی رهبران آن هستیم و کسانیکه نتوانند ذهنیت خود را با ماهیت یک جنبش کثرت گرا با خواسته های مدنی تغیر دهند از همراهی جنبش دیر یا زود باز خواهند ماند.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد