logo





پیرامون
گفتمان راهبر و سازمان رهبر

در جنبش اعتراضی(سبز)

جمعه ۲۱ خرداد ۱۳۸۹ - ۱۱ ژوين ۲۰۱۰

نادر عصاره

براستی بر پایه کدام مفاهیم و بنیاد ها، کدام ارزش ها و روش هاست که باید بسوی دموکراسی رفت؟ آيا گفتمان راهبر، خواست همگانی و مقدم، خواست مشترک آزادی های فردی و حقوق شهروندی و حاکمیت ملت ایران از طریق انتخابات رقابتی و آزادانه است؟ خواست همگانی ای که با تحقق آن راه تحقق کامل آماج های دیگر، آماج های ملیت ها، زنان، کارگران، دگر فرهنگان، پیروان مذاهب و مکاتب و ... فراهم می شود؟
جنبش اعتراضی و آزادیخواهانه مردم ایران معروف به جنبش سبز، مثل هر مبارزه جمعی دیگر، بدون یک گفتمان راهبر و نیز یک سازمان رهبر نه تنها نمی تواند به سرمنزل مقصود نائل آيد، بلکه از مبارزه ای موثر با جبهه استبداد نیز ناتوان می ماند. راه دور نرویم در آستانه سالگرد 22 خرداد امسال، آقایان موسوی و کروبی که به رهبران نمادین جنبش سبز معروف شده اند در اعلامیه خود از یکسو می نویسند « جهت حفظ جان و مال مردم اعلام می داریم راهپیمایی پیش بینی شده برگزار نخواهد شد»، از سوی دیگر از مردم می خواهند «خواسته و مطالبات به حق خود را از مجاری کم هزینه تر و موثرتری دنبال کنند» و « خلّاقانه نقش آفرینی خود را در این مسیر متجلّی» سازند. آيا کسی از این جملات جز ابطال تظاهرات معنای دیگری را می فهمد؟ از این جملات چه چیز واحدی می توان فهمید تا به آن مردم همگی جمعا اقدام کنند؟ کسی می تواند تردیدی در پاسخ به این سئوال داشته باشد؟ متاسفانه هیچ چیز واحدی از این جملات نمی توان برداشت و هر کس خود مختار است که آن چه می خواهد بکند یا نکند. با افسوس بایست گفت که این سیاست، معنایش پراکنده کردن جنبش است. آيا آن ها نمی توانستند در اعلامیه به جای تظاهرات که مجوزش را استبداد نداد، به اعتراضات از راه کم هزینه تری، به اعتصابی نظیر اعتصاب در کردستان و یا به تظاهراتی بدون مبدا و بدون مقصد رهنمود دهند. بی تردید «حفظ جان و مال مردم» در مبارزه، با برگزیدن مجاری کم هزینه و خلاقانه، اقدامی پسندیده و عاقلانه است. ولی اگر حفظ جان و مال مردم با ترک مبارزه حتی برای یک روز و بويژه در روز موعد صورت گیرد، این دست کم يک اشتباه است. اگر در اینجا به اعلامیه آقایان کروبی و موسوی اشاره کردم، قصد ندارم مشکل موجود را محدود به آن ها نمایم. از میان شخصیت هایی که برخی رسانه ها در صبح جمعه 21 خرداد 1389 در این باره با آن ها مصاحبه کرده اند، تنها خانم شیرین عبادی برخی اقدامات اعتراضی شخصی را پیشنهاد می کند بقیه خود را محدود و ملزم به اعلامیه نامبرده می کنند. گرایش وسیعی در این باره با آقایان موسوی و کروبی همراهی می کنند، بی آن که فراموش کنیم که گرایش مخالف آن ها نیز صدای خود را به گوش ها رسانیده است. این را نیز اضافه کنم که من راه دموکراسی را از مقصد جدا نمی کنم و به تاثیر راه های غیر دموکراتیک برای رسیدن به آن مقصد باور ندارم. پس مسئله مورد بحث در این جا، تنها ضعف در پی گیری و استواری در مبارزه دموکراتیک همگانی است که بنا به اعلامیه نامبرده گویی محدود به اشکالی شده است که دولت و ولایت فقیه مستبد اجازه بدهند. و چون مجوز مبارزه از طرف استبداد داده نشده است، دعوت به مبارزه ای متحد بلاموضوع گشته است.
جنبش اعتراضی و آزادیخواهانه بایست با چشم باز به خود بنگرد و به خودپرستی و خود فریبی گرفتار نیاید. کمداشت گفتمان راهبر و سازمان رهبر یکی از ضعف هایی است که این جنبش را ناتوان و استبداد را قوت می دهد. این ضعف می تواند جنبش سبز را از پا در آورد.
منظورم از سازمان رهبر، سازمانی است که گام به گام در پیکار با استبداد، مبارزه را هماهنگ و راهبری کند و وحدت صفوف ملت را فشرده و تشتت در صفوف استبداد را گسترده نماید. این سازمان، بر خلاف سازمان های بروکراتیک و آهنین سابق می تواند از هماهنگی میان شبکه های اجتماعی فراهم شود. اقدام چنین سازمانی به وحدت همگانی در شکلی از مبارزه، با تظاهرات و یا با اعتصاب سراسری در روز 22 خرداد اگر مقدور می بود، بعنوان یک موفقیت برای جنبش و یک شکست برای استبداد نوشته می شد. آيا با اين اعلامیه موسوی و کروبی در صورت پیروی از آن، بر عکس آن موفقیت اتفاق نمی افتد؟
گفتمان راهبر آن باوری است که همگی بدان دست یافته و برای آن و تحقق آن عمل می کنند. گفتمان راهبر در حد شعار نیست. شعار مثل فریادی است از بیداد. گفتمان، درمان بیداد است. تاریخ می آموزد که در ايام قبل از انقلاب مشروطه، بیداد بر رعیت غوغا می کرد. شعار عدالت و عدالت خانه در همه جا جار زده شد. درمان آن بیداد، گفتمان همه گیر حاکمیت قانون، بر آن انقلاب غالب شد و هنوز که هنوز است بسیاری از آن چه که در زمینه قانون باقی است، از آن گفتمان داریم. باید باور کرد که در جنبش اعتراضی و آزادیخواهانه (جنبش سبز)، شعار های بسیار بجا و پیشرفت هائی در باور های دموکراتیک آشکار است. با تمامی جوانب مثبت و منفی در این زمینه، پیداست که خواست دموکراسی به مسئله ای در ایران تبدیل شده است که باید حل شود. اما گفتمانی که جنبش را در این جهت راهبری کند ، بهمان گونه که سازمان رهبر ضعیف است. و این ضعف، در مفاهیم، بنیاد های فکری، ارزش ها و روش های مورد نظر در مواضع گرایشات مختلف، منعکس است. رهبران بدنبال تمایلات مردم، به این یا آن شعار اشاره می کنند، سازمان ها و گروه ها و جمعیت ها این یا آن شعار و روش را بالا می برند و حول آن ها دچار هیجان می شوند. اما براستی بر پایه کدام مفاهیم و بنیاد ها، کدام ارزش ها و روش هاست که باید بسوی دموکراسی رفت؟ آيا گفتمان راهبر، خواست همگانی و مقدم، خواست مشترک آزادی های فردی و حقوق شهروندی و حاکمیت ملت ایران از طریق انتخابات رقابتی و آزادانه است؟ خواست همگانی ای که با تحقق آن راه تحقق کامل آماج های دیگر، آماج های ملیت ها، زنان، کارگران، دگر فرهنگان، پیروان مذاهب و مکاتب و ... فراهم می شود؟ آيا گفتمان راهبر، این باور است که زندگی جمعی ما ایرانیان نه با حذف و طرد همدیگر که با تعامل و مذاکره و مبارزه صلح آمیز و در نهایت توافق بر اساس آراء آزادانه در زیر سقفی که بر سر ملت ایران است به نیکی تحقق می یابد؟
در اولین سالگرد 22 خرداد که به جنبش اعتراضی و آزادیخواهانه مردم ایران (جنبش سبز) انجامیده است، باید اذعان داشت که ضعف گفتمان راهبر و سازمان رهبر یکی از مشکلات بزرگ راه رهایی از استبداد حاکم است.

نادر عصاره
21 خرداد 1389
11 ژوئن 2010

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد