|
|
| |
دکتر کاظم رنجبر
«جايگاه دين در دموکراسي هاي مدرن»
فصل سوٌم ، بخش اوٌل
نفقدي بر رسالهً مداراي ديني
مداراي ديني ، يک واقعيت غير قابل انکارو اعتراض دنياي روشنفکري جامعهً ليبرال است.در يک جامعه مدني ، هر فردي آزاد است ، که اعتقاد به وجود خدا داشته و يا نداشته باشد. اگر به وجود خدا اعتقاد داشته باشد، آزاد است ، به عقايد و اصولي را که بنظرش منطقي است، و در عين حال موجب رضاي خدا ميشوند، آنها را بپذ يرد.همچنين شکل و نحوهً ظواهر نيايش به خداوند را آنچنانکه بنظرش منطقي ميرسد ، بجاي آورد. اين آزادي ، يعني آزادي اعتقاد و ايمان و آزادي نحوهً مراسم نيايش ، يکي از آزاديهاي اساسي فرد است .اين دو آزادي ، بخش جوهري آزادي انسان و يک اصل حياتي آزادي انديشه محسوب ميشود
----------------
فصل دوم ، بخش سوٌم
تبعيد و انقلاب
.انقلاب 1688 انگلستان ، براي لاک غير مترقبه نبود.لاک ، در اين مرحله ، نه تنها وقايع انگلستان را با دقت و موشکافانه تعقيب ميکرد، فشار و سرکوب ملت ، از طرف جاک دوم ، قتل مخلفان خانواده ًسلطنتي استوارت، مردم انگلستان را ، مجبور به دوختن چشم اميد به گيوم دو اورانژ ، براي مدخله و پايان دادن به استبداد حاکم کرده بود. مورخين ، اين احتما ل را ميدهند، که لاک در اين مرحله از تاريخ انگلستان، توسط لرد موردان (Lord Mordant )، که کنت پيتر بورگ بود ، گيوم دو اورانژ را براي مداخله ،و پايان دادن به استبداد جاک دوم ، راهنمائي ميکرد .امٌا لاک در عمل انقلابي ، سهم فعال نداشت
...
----------------
فصل دوٌم-بخش دوٌم
همان اندازه که اين دانشمندان ،از عقل و علم ، شعور و آگاهي ، برخوردار بودند، به همان اندازه نيز در مسائل عقيدتی ، ديني ، از خود وسعت ديد ، سعه صدر ،و مدارا نشان ميدادند.رفتار اين دانشمندان براي شکل گيري حا کميت خرد ومنطق در نزد لاک بسيار با ارزش بود.اين بينش و تسامح و تساهل در آن زمان به مکتب Latiudinarisme معروف بود ، که طرفداران فلسفه افلاطون ، آنرا در دانشگاه کمبريج تدريس ميکردند
...
----------------
( فصل دوٌم، (بخش اول)
زندگي جان لاک
لاک پس از مشاهدات و تجربيات تاريخي ، متوجه شد، که ترازوي حقوق و وظايف ،لازمه جامعه انساني است. (وظايف فردي و اجتماعي انسان در اينجا منظور است ) کفه حقوق –کفه ًوظايف ، در ترازوي جامعه انساني ، الزامأ انسان را به مقام شهروندي ارتقا ميدهد. انسان فقط از طريق شناختن و محترم شمردن حقوق و وظايف فردي و اجتماعي است که به مقام شهر وندي دست ميابد.در نهايت شهروند ، يعني انسان آزاد داراي حقوق و وظايف، اين قيمتي است ، که انسان شهروند، براي آزادي خود ميپردازد.زندگي شخصي لاک ، با حوادث و اتفاقات مهم همراه نبود. يک زندگي معمولي همراه با تحصيلات مداوم و کار بود.با وجود اين مثل ساير زندگي هاي آرام و بدون دردسر هم نبود.
----------------
(بخش چهارم)
جمهوري انگلستان وديکتاتوري اليويه کرومول
کرومول سعي کرد ، که تحکيم قدرت غير قانوني خود را، با تجاوز عليه کشور هاي ديگر، مشروعيت بخشد. کرومول شاه کش،با فرانسه پيمان نظامي عليه اسپانيا بست. با اين پيمان ، کرومول در اروپا بندر دونکرک ، و در امريکا ، جامائيکا را به فرانسويان وا گذاشت.کرومول با اسکاتلندي ها پيمان وحدت بست ، امٌا ايرلند را به خاک وخون کشيد، و اموال کاتوليکها را تاراج کرد.
(بخش سوم)
قرن هيفدهم ، يا قرن آشوب –جنگهاي ويرانگر مذهبي و انقلاب در انگلستان .
----------------
(بخش دوم)
نگاه مختصر به تاريخ قرن شانزدهم و هيفدهم انگلستان،وشروع جنگهاي مذهبي ويرانگر ، در اين کشور.
----------------
(بخش اول)
تارخ قرن شانزدهم ميلادي ايران، مصادف با روي کار آمدن سلسله صفويه ،و گسترش مذهب شيعه ، به کمک قدرت نظامي پادشاهان آ ن دودمان ، و نفوذ روحانيون شيعه در دستگاه حاکميت، و تبديل اين مذهب، به يک ايده ئولوژي سياسي بود.
|
|
|
|
| |