جمهوري انگلستان وديکتاتوري اليويه
کرومول
(olivier
CROMWEL1599-1658)
(بخش چهارم)
-بعدا از اعدام شاه (شارل اول)، دو گروه سياسي و مذهبي ، وارد صحنه سياست
انگلستان شدند. 1-گروه پر سبيترينها.(Presbytériens ) 2-گروه مستقل ها (Independant).گروه اول ، افکار و انديشه هاي محافظه کارانه داشتندو موافق يک
رژيم سلطنت مشروطه بود، به شرطي که توسط انجمن روحانيون رهبري بشود . اين انجمن Synode ناميده ميشود، که يک واژه مربوط به سازمانهاي کليسائي در انگلستان
است، که ميتوان آنرا انجمن کشيشان ناميد.در
انقلاب مشروطيت در ايران هم روحانيون محافظه کار ، در مقابل کلمه مشروطه ، مشروعه
را علم کرده بودند ، که بظا هر ميخواستند، از دين و شرعيت دفاع بکنند ، ولي در نهايت
يکنوع حقه بازي بود ، که ميخواستند، قدرت و منزلت خود را در جامعه از دست
ندهند.امروز همين بازي را جامعه مدرسين حوزه علميه قم در آورده اند.لازم بياد آوري
است ،که در اين حوزه ها علم تدريس نميشود ، بلکه احکام و اصول و فقه تريش ميشوند ،
که هيچ ربطي با علم ندارند.
-گروه دوم ، طرفدار استقرار يک نظم نوين سياسي بود، که
مساوات و برابري رعايا در مقابل قانون ، زير بناي فکري و فلسفي آنها را تشکيل ميداد.اگر
چه هر گروه صاحب نيروهاي مسلح بودند، امٌا ، افکار و انديشه هاي هر گروه ، بخش کوچکي از
افکار عمومي کل جامعه را منعکس ميکردند.دولت با يک نظام جمهوري پارلماني ، و يک شوراي دولتي ، توسط ا ليويه کرومول اداره ميشد،
که متشکل از نيروهاي نظامي و امراي ارتش بود ند ، که در نهايت اصلاحات بنيادي و
اجتماعي ميخواستند .در اين زمان کرومول با
تمام قدرت و شدت عمل ، شورش ايرلندي ها را به خاک و خون کشيد.
-شارل دوم (چارلز دوٌم )
پسر ارشد شارل اول ، در 30 آوريل 1653، با يک کودتاي واقعي
، وبکمک ارتش ، پارلمان را منحل کرد،و عملأ سا لن پارلمان را خالي کرد.او که ادعاي
پادشاهي داشت ، در اسکاتلند ، از نيروهاي کرومول شکست خورد ،و به فرانسه پناهنده
شد. کرومول که نسيت به نا وگان تجاري هلند، حسادت ميورزيد، ، قانوني را در سال
1651 از مجلس گذراند، که طبق آن قانون ، اموال و کا لا ها ئيکه به انگلستان صادر ميشوند،
بايد بوسيلهً کشتي هاي انگليسي حمل بشوند..
در اين زمان ، بين پارلمان که در هم شکسته بود، و ارتش ايکه
براي آينده خود دلواپس بود ، اختلاف شديدي ظاهر شد . کرومول که توسط ارتش بقدرت رسيده
بود ،و خود را سخنگوي اين سازمان معرفي ميکرد، دستور تشکيل پارلمان را داد، سعي
کرد ، که ترکيب پارلمان را به نفع اهداف سياسي
خودتغير دهد. منش و رفتار ديکتاتور مابانه ً ايکه کرومول داشت ، به خود لفب«Lorde Protecteur » را داد ( مثل خدايگان آريا مهر در زمان محمد رضا
شاه – امام امت زعيم عاليقدر ، در زمان «آيت الله » خميني در ايران) در آن شرايط
تاريخي انگلستان، اين عنوان را ميتوان « پيشواي بزرگ، حامي و حافظ ملت و مملکت
»ترجمه کرد.
کرومول سعي کرد ، که تحکيم قدرت غير قانوني خود را، با تجاوز عليه کشور هاي ديگر، مشروعيت بخشد. کرومول شاه کش،با فرانسه پيمان نظامي عليه اسپانيا بست. با اين پيمان ، کرومول
در اروپا بندر دونکرک ، و در امريکا ، جامائيکا را به فرانسويان وا گذاشت.کرومول
با اسکاتلندي ها پيمان وحدت بست ، امٌا ايرلند را به خاک وخون کشيد، و اموال کاتوليکها
را تاراج کرد.در سياست داخلي ، کرومول کار مهمي انجام نداد. جامعه انگلستان سلطنت
طلب ، و ارتش انقلابي ماند . برخورد اين دو انديشه جامعه انگلستان را بيش از پيش
به بحران هاي سياسي کشيد.با وجود اينکه شخص کرومول ، از لحاظ اخلاقي و روابط
اجتماعي، اهل مدارا و تسامح بود،و چندان در قيد و بند اخلاقيات کليسائي نبود، در اين
دوره ، سخت گيري اخلاقي ، توسط کليسا بر تمام زواياي زندگي شخصي انگليسيها حاکم
بود.در سال 1659 ، وقتيکه کرومول مرد ، اين مرد هيچ محبوبيتي در جامعه انگليس
نداشت.
ژنرال مونک(Gl Monk )تصميم
گرفت ، که رزيم سلطنتي را دوباره ، به انگلستان برگرداند.ژنرال مونک پارلمان تازه
را احضار کرد، وشارل دوم پسر شارل اول پادشاه معدوم را در 29 ماه مه 1660 ، به تخت
سلطنت نشاند. پادشاه جديد که مثل پدرش مستبد بود ، در خفا با کاتوليک ها رابطه
داشت، اما مجبور بود که با پارلمان کنار بيايد.براي اينکه اين پارلمان بود که که
بودجه و مالياتها را تصويب ميکرد.لذا پادشاه مستبد و خودکامه ، بدون امکانات مالي
، چندان قدرت نداشت. بعضأ احتياج شخصي شاه به پول ، او را تا حد خيانت ، به مملکت
و ملت وا ميداشت .شارل دوم شهر بند ري
دونکرک را به فرانسويان فروخت ،و در عين حال براي مردم فريبي ، به هلندي ها ، که
رقيب تجاري انگلستان بود ، اعلام جنگ داد.اين جنگهاي بيهوده و فلاکت بار و بدبختي
آور ، طاق و توان ملت و مملکت را از بين برد. شيوع بيماري وبا در سال 1665 ، و آتش
سوزس مهيب لندن ، در شال 1666 ، بر عمق مشکلات جامعه افزودند.
شارل دوم ، در مسائل ديني از خود مدارا و تسامح نشان ميداد
، اما سازمانهاي اداري کليسا ، بار ديگر در انگلستان و اسکاتلند، برقرارشد.( اين
سازمانها نظير دادگاههاي شرع ، ، منکرات ، و ارشاد اسلامي در ايران امروز عمل مي
کردند )در سال 1660 طبق منشوري ، بنام
مداراي ديني ، تحت پوشش آزادي عقيده و ايمان ديني ، به کاتوليکها و ساير فرقه هاي
مذهبي ، آزادي فعاليت داده شد .اما در سال 1673، پارلمان قانوني را تصويب کرد ، که طبق آن قانون
، تمام کارمندان دولت ، بايد سوگند ياد ميکردند، که اصول و احکام کاتوليسيسم را
مطلقأ رد ميکنند.در سال 1678 ، دولت ادعا کرد که توطئه اي را که امنيت و استقلال
انگلستان را تهديد ميکند ، کشف کرده است ، که مسببين اين توطئه کاتوليکها هستند.
امٌا بعد از گذشت بيش از سه قرن ، تاکنون مورخين صحت و سقم اين توطئه را نتوانسته
اند تائيد بکنند..
در اين دوره دوحزب سياسي ، با نامهاي Whigs با گرايش ليبرالي و Tories با گرايش
سلطنت طلبي ، وارد صحنه سياسي انگلستان شدند.حزب وايگ که از حقوق نمايندگان
پارلمان دفاع ميکرد، در انتخابات مکرر پيروز ميشد. اين حزب در سال 1679 ، قانوني
از مجلس گذراند ، که در انگلستان ، بنامم قانون Habeas corpus
معروف است، که آزادي هاي فردي را بيش از پيش گسترش داده و تظمين ميکرد..بعلاوه
قانون ديگري را از مجلس گذراند ، که اين قانون شاهزاده هاي کاتوليک مذهب را از رسيدن
به سلطنت منع ميکرد.اما مجلس لرد ها اين قانون را تصويب نکرد. شارل دوم سعي بر آن
داشت که بدون پارلمان سلطنت بکند.او از حزب طرفداران سلطنت پشتيباني ميکرد. در آخرين
روزهاي زندگي اش ، به مذهب کاتوليک گرويد ،و بعد از مرگش در سال 1685 ، برادرش ژاک
دوم ، (جاک دوم ) که طرفدار پاپ بود به تخت سلطنت نشست.
-انقلاب 1688 ، يا انقلاب دوٌم انگلستان .
-پادشاه جديد ، ژاک دوٌم ، عملأ نشان داد ، که هيچگونه
آشنائي به مسائل مهم و واقعي حامعه ندارد.اين پادشاه آ نچنان بر اشتباهات و زور
گوئي هاي خود افزود ، که در آخر از سلطنت معزول شد.در حاليکه او تشنهً خود کامگي و
استبداد بود ، يک خشکه مقدس کا توليک افراطي هم بود.ژاک دوم قيامهاي پراکنده ً
اسکاتلندي ها و انگليسي ها را ، که
با رسيدن او به سلطنت شروع شده بود ، با تمام قدرت و سفاکي در هم کوبيد.
اين پادشاه در سال 1687 ، دوباره با پاپ رهبر کاتوليکهاي جهان رايطه بر قرار کردو
اعلاميه اي بنام « اعلاميه عفو عمومي »
صادر نمود. امٌا چون اين اعلاميه امتيازاتي
به پيروان مذهب کاتوليک ميداد ، ساير فرقه ها و مذاهب اين اعلاميه را فبول نکردند.پروتستانها
ي نگران ، در انتظار مرگ پادشاه بودند. ژاک دوم فرزند ذکور نداشت ،و از ازدواج اول
خود دو دختر ، بنامهاي ، ماري ، و آن داشت ، که هرکدام با شاهزاده هاي پروتستان
ازدواج کرده بودند. ژاک دوم در ازدواج دوم خود ، با يک پرنسس کاتوليک ، صاحب فرزند
ذکور بنام ژاک ادواردشد انگليسي ها جانشيني ژاک ادوارد را براي پادشاهي ، بخاطر
داشتن مادر کاتو ليک قبول نکردند، و گيوم دو اورانژ (Guillaume d’ Orangnge)، شوهر ماري دختردختر ژاک دوم را که سمت فرمانداري هلند
را دشت ، به انگلستان خواستند. در 5 نوامبر 1688 ، گيوم دو اورانژ ، به انگلستان
آمد ،و ژاک دوم ، که هيچگونه طرفدار جدي نداشت ، به فرانسه پناهنده شد.در فرانسه
پادشاه مقتدر لوئي چهاردهم ، ژاک دوم را
بعنوان پادشاه رسمي انگلستان ، با احترام پذيرفت ، چونکه ژاک دوم ، اگر چه عملأ
تظاهر نميکرد اما در باطن بمانند لوئي
چهاردهم کاتوليک بود.
پارلمان بعد از تشکيل جلسه قانوني خود ، ژاک دوم را رسمأ از
سلاطنت خلع کرد ، و سلطنت را اشتراکأ به ماري و شوهرش گيوم دو اورانژ وا گذار کرد. اين عمل را پارلمان ، از
طريق قانون ، با ارائه خلاف و خيانتهاي ژاک دوم نسبت به ملٌت و مملکت ، که در
دوران سلطنت خود کرده بود ، انجام داد .در عين حال پارلمان ، در سال 1689 ، قانوني
را گذراند، که پادشاه از آن تاريخ ببعد ، نميتواند ، بدون راًي و توافق دو مجلس
(لرد و عوام )، ما لياتي را بر ملٌت تحميل بکند.همچنين پادشاه ، حق تشکيل داد
گاههاي استثنائي و دخالت در انتخابات را ندارد. ، در سال 1689 ، چنين قانوني در انگلستان گذرانده
شد ، که پادشاه حق دخا لت در انتخابات را ندارد، پادشاه بايد به آزادي بيان در پارلمان
احترام بگذارد ، و خواسته عموم ملت ، و يا بخشي از ملت بايد ، مورد احترام پادشاه
قرا بگيرد. رعا يا حق عريضه حال از وضع و خواسته خود به پادشاه را ندارند. ( در ايران
بعد از انقلاب مشروطه که انتخابات در دست پادشاهان ، خصو صأ در دوران پهلوي
ها ،و در جمهري ولايت مطلقه فقيه بازيچه بيش
نبود و نيست ، با وجود اين َشا هزاده رضا پهلوي ، همين امروز هم ادعاي تاج و تخت ايران
را ميکند!!!!)
پارلمان فقط گيوم و ماري را بعنوان شاه و ملکه انگلستان به
ملت اعلام کرد . اين عمل موجب رضايت تمام
گروهاي سياسي شد.از يک طرف ، ليبر الها اين عمل را بعنوان حق انتخاب شاه
از طرف ملت را حق ملت دانستند، و محافظه کاران طرفدار سلطنت ، اين عمل را
در راستاي ادامهً رژيم سلطنتي قبول کردند. انقلاب 1688 انگلستان ، که در تاريخ بنام انقلاب شکوهمند معروف است ، بدون
خونريزي ، راه جديدي را در تاريخ اين کشور گشود، که در عصر خود بي نظير بود. يک
قرن و نيم جنگهاي داخلي و مذهبي ، که شيرازه ًمملکت را ازهم پا شيده بود، با
استقرار يک رژ يم حقيقتأ مشروطهً سلطنتي ، پايان يافت . اسکاتلندي ها نيز گيوم دو اورانژ را همراه با ملکه ماري ، رسمأ
به پادشاهي قبول کردند. ملکه ماري در سال
1695 در گذشت.
تا سال 1702 ، گيوم دو اورانژ به تنهائي به انگلستان سلطنت
کرد.بعد از مرگ گيوم دو اورانژ ، ملکه آن که با يک شاهزاده ً پرتستان دانمارکي
ازدواج کرده بود ، بدون جانشين در سال 1708 در گذشت و سلطنت انگلستان ، به
خانوادهً پرتستان آ لماني Hanovere رسيد ، که تا امروز به اين کشور سلطنت ميکنند.
حا کميت دموکراسي ، جامعه قانون مدار ، جدائي دين از دولت ،
نظم ، آرامش و امنيت را به انگلستان ارمغان آورد. همين حاکميت قانون ، امنيت و
آرامش ، در جامعه انگلستان ، نيرو هاي خلاٌق و پر تحرک ، در جامعه را به حرکت در
آورد، که به دنبال آن ، انقلاب صنعتي را براي اولين بار در جهان ، بعنوان يک روش
جديد ، توسعه وتوليد را عرصه کرد. در طول سه قرن ، بعد از انقلاب انگلستان ، اين
کشور ، که از لحاظ منابع طبيعي و آب هواي نا مساعد ، و جزيرهً فقير نشين بيش نبود ،
به بزرگترين امپراطوري ، اقتصادي ، نظامي و استعماري تبديل شد. آفتاب در طول اين
سه قرن در اين امپراطوري وسيع و پهناور غروب نکرد.انگليسيها به دنيا ثابت کردند،
که بزرگترين ثروت ملتها نيروي کار آمد انساني است ، که با مسلط بودن به علوم و
فنون ، اين نيروي خلاق ، کوهها و در يا ها را جابجا ميکند . اين نيروي کارآمد انساني فقط در جوامعي که دموکراسي ، قانون ،
عدالت اجتماعي ، آزادي هاي فردي و گروهي حاکم است، ميتواند رشد کرده و صاحب خلاقيتهاي
عظيم شود.
----------------------------------------------------------------------------
II-زندگي فيلسوف معروف انگلستان قرن هيجدهم :جان لاک (1632-1704)
جان لاک ، يکي از پيشگامان اعلاميه حقوق بشر است و آن اعلاميه براي اولين بار از انديشه هاي جان لاک الهام گرفته است (ادامه
دارد )
15 پاريس سپتامبر
2005.
به قلم :کاظم رنجبر .دکتر در جامعه شناسي سياسي.kazem.randjbar@wanadoo.fr
* اقتباس بطور کامل و يا بطور اختصار ، با ذکر نام نويسنده
و سايت عصر نو ، بلا مانع است .