|
|
|
( ب آذر كلاه و ب آزاده )
تداوم دوم خرداد
اعاده جمهوريت!
جمهوريت دوم خرداد اينک بعد از ۹ اسفند ۸۱، با قاطعيت حتی قانونمند کردن ولايت مطلقه فقيه (مردمسالاری دينی) دوم خردادی ها را هم پشت سر گذاشته است. جمهوری اسلامی امروز فقط با برخورداری از آراء ده و چند درصد مردم برسر کار است و اگر بنا به رفراندوم باشد، حکومت مبتنی بر ولايت فقيه، نه فقط در دوم خرداد ۷۶ که در ادامه آن در ۹ اسفند ۸۱ به طور قطع مشروعيت خود را از دست داده است.
اول ماه مه،
روز جهانی کارگر
خجسته باد!
از ماه مه ۱۸۸۶ تاکنون جنبش کارگری مهم ترين اهرم تحولات اجتماعی در جهان و انسانی تر شدن چهره آن بوده است. در ماه مه سال ۱۸۸۶ خون کارگران شيکاگو در مبارزه برای خواست هشت ساعت کار روزانه بر سنگفرش های خيابان ريخته شد، اما هشت ساعت کار روزانه در سال های بعد از آن تظاهرات خونين يک امر غير قابل بازگشت شد. مثل تمامی دستاورد های مهم ديگر جنبش کارگری جهانی که امروز جزو بديهيات زندگی و از دستاورد های کل بشريت تلقی می شوند.
مشکل ،
نبود اختيارات نيست !
پيش فرض هر گونه باوری به جديت در اين لايحه روشن کردن حقايق پشت پرده در مورد نقض قانون اساسی و معرفی ارگان ها ، نهاد ها و افرادی است که علاوه بر اين نقض ، جلوی تذکر را هم گرفته اند. کاری که آقای خاتمی و اصلاح طلبان حکومتی هنوز نکرده اند.
|
اين دادگاه ها
مايه ننگ تاريخ اند
در احکام صادره از آن همه توپ وتشری که در آن روزهای سياه بازداشت ها و شکنجه های ملی مذهبی ها تحت عنوان اسناد براندازی قانونی به راه افتاده بود، نه فقط خبری نيست، بلکه بکلی تمام آن اعلاميه های بلند و بالای حضرات به کناری نهاده شده است. فقط به بخشی از آن توپ و تشرها بسنده شده است، اما احکامی که صادر شده است،هم چنان مهر آن اراده سياسی پشت اين محاکمات را بر پيشانی دارند
نه فقط اين احکام بی پايه، که همچون احکام دادگاه برلين، صادر کنندگان آن ها روزی مجبور به لغو شان خواهند شد، بلکه خود اين دادگاه ها و اراده سياسی پشت سر آن ها مايه ننگ تاريخ و موجب نفرت ابدی هر انسان آزاده و آزاد انديشی هستند.
گزارش تحقيق از صدا و سيما
يک چشمه از فساد فراگير
آن چه که در اين گزارش حائز اهميت است. خود حيف و ميل ها نيست. ابعاد اين حيف و ميل ها در يک رسانه عمومی است. با اين حساب بايد ديد در ارگان هائی که اسکله اختصاصی دارند و خود را مالک همه ايران می دانند، احدی را هم پاسخگو نيستند. زندان اختصاصی و دادگاه های اختصاصی خود را دارند و قادرند هر کسی را در هر موقعيتی بازداشت و شکنجه کنند، در چه ابعادی از اين قبيل خاصه خرجی ها می کنند و دست آخر خود رهبر و باند های حول و حوش او چه امکاناتی از اين مملکت را برباد می دهند.
ديکتاتوری صدام
فرو ريخت
اما حکومت مردم ؟
صدام رفت. جز ويرانی از خود باقی نگذاشت. ا
ما آن ها که به نام آزادی با تانک و تفنگ و گلوله های اورانيوم به قلب بغداد رسيده اند، احساس خوشبختی رهائی از دست صدام را به تلخی بعد از ديکتاتور و تبديل شدن به مستعمره آمريکا در آستانه قرن بيست و يکم آلوده اند. آمريکائی ها کتمان نمی کنند که در مورد عراق فقط آن ها می خواهند تصميم بگيرند و حضور آن ها در عراق موقتی نيست. استقرار در عراق جزو عناصر استراتژی دراز مدت آن ها در تغيير سيمای سياسی منطقه است. هدف ها هم روشن شده اند. ايران و سوريه بعد از استقرار درعراق.
صدام رفت اما تا استقرار حکومت مردم در عراق راه درازی در پيش است.
|
|
ادامه
|
|
|
|
|