ديکتاتوری
صدام
فرو
ريخت
اما
حکومت مردم ؟
عصرنو
حکومت
صدام در بغداد
فروريخت.
تانک
های آمريکا
بدون هيچ
مقاومتی تا
قلب بغداد
رفتند و از
نيروی نظامی و
انتظامی صدام
در بغداد خبری
نبود. مردم
هنوز باور نمی
کردند که
ديکتاتور
گريخته است.
مجسمه را تانک
های آمريکائی
پائين کشيدند
.
هم
اکنون در هر
کدام از شهر
هائی که حکومت
صدام رخت بر
بسته است، از
يک سو شادی و
هلهله مردم شنيده
می شود و از
سوی ديگر ترس
از آينده ای
در زير چتر
ارتش های
اشغالگر در
چهره ها
نمايان است.
تا کنون مردم
عراق ناظر زور
آزمائی صدام و
آمريکا بودند.
اينک صدام
ديگر نيست.
اما نيروئی که
صدام را از
بغداد رانده
است، در تدارک
ايجاد حکومت
خود بر سرنوشت
کشور است.
سقوط
سريع صدام
عليرغم رجز
خوانی های او
يک بار ديگر
نشان داد که
هيچ حکومتی
بدون اتکا به
مردم قادر به
حفظ خود و
سازماندهی
مقابله با يک
تهاجم خارجی از
نوع حمله اخير
آمريکا به
عراق نيست.
ديکتاتوری
هائی که سال
ها خون مردم
را در شيشه
کرده اند، در
محروميت کامل
از حمايت مردم
پايه های حاکميت
شان سست و بی
بنياد و با
اولين فشار
درهم شکستنی
است.
مساله
مهم اما
فروپاشی
حکومت صدام
نيست. از همان
آغاز هم مساله
بيش از آن که
صدام باشد،
نظام عراق بعد
از صدام بود.
دولت آمريکا
با شبح خطر
صدام و سلاح
های کشتار
جمعی او، جنگ
فعلی را بر
جامعه بين
المللی تحميل
کرد. سلاح
هائی که
تاکنون نه
ديکتاتور بغداد
از آن ها
استفاده کرده
است و نه
آمريکا آن ها
را پيدا کرده
است، بهانه
اين جنگ
بودند.
مردم
عراق تحت
حکومت صدام
يکی از سياه
ترين دوران
سرکوب آزادی و
محو حقوق
اوليه خود را
تجربه کرده
اند. آن ها در
جنگ های مختلف
۲۵ ساله اخير
بسياری از
فرزندان خود
را از دست
داده اند. آمريکائی
ها دو بار
عراق را با
بمب هايشان
شخم زده اند،
در همين آخرين
جنگ که فقط
برای قدرت
نمائی و به
قصد قرار دادن
جامعه بين
المللی در
مقابل عمل
انجام شده، صورت
گرفت، صد ها و
هزار ها تن
بمب بر سر
مردم، ريختند
و اکنون بر
اساس
سازماندهی
اين تخريب نيز
درصدد اند بار
ديگر عليرغم
اراده جامعه
بين المللی و
خواست مردم
عراق، اين
کشور را به
مستعمره خود
تبديل کرده و
با تشکيل يک دولت
آمريکائی ،
مردم عراق را
به دوران
استعمار
بازگردانند و
امور اداره
اين کشور را
به دست خود
بگيرند. به
نام بازسازی
بعد از جنگ ،
منابع طبيعی
اين کشور و
اداره داخلی
آن را به دست کنسرن
های آمريکائی
بسپارند.
صدام رفت.
جز ويرانی از
خود باقی
نگذاشت. اما
آن ها که به
نام آزادی با
تانک و تفنگ و
گلوله های
اورانيوم به
قلب بغداد
رسيده اند،
احساس
خوشبختی رهائی
از دست صدام
را به تلخی
بعد از
ديکتاتور و
تبديل شدن به
مستعمره
آمريکا در
آستانه قرن
بيست و يکم
آلوده اند.
آمريکائی
ها
کتمان نمی
کنند که در
مورد عراق فقط
آن ها می
خواهند تصميم
بگيرند و حضور
آن ها در عراق
موقتی نيست.
استقرار در
عراق جزو
عناصر
استراتژی
دراز مدت آن
ها در تغيير
سيمای سياسی
منطقه است. هدف
ها هم روشن
شده اند.
ايران و سوريه
بعد از استقرار
درعراق.
صدام
رفت اما تا
استقرار
حکومت مردم در
عراق راه
درازی در پيش
است.