يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۸۳ - ۱۶ ژانويه ۲۰۰۵

انديشه

سارا ارمنی
فراز و فرود فيلسوف روشنگر

  • فيخته باتكيه برنظرات روسو و آگاهي هاي ناشي از انقلاب فرانسه مينويسد،وظيفه هردولتي است كه در درازمدت وجود دولتها رادرآينده غيرضروري نمايد تاانسان به آزادي دلخواه برسد. طبق تعريف او،جامعه جايي است كه انسانها رابطه اي خردمندانه بايكديگر داشته باشند. امروزه مورخين فلسفه، فيخته رايكي از نمايندگان مهم ايده آليسم و فلسفه كلاسيك آلمان ميدانند. فيخته تاثير مهمي روي دوفيلسوف ديگر يعني شلينگ و هگل بجا گذاشت. فلسفه ذهني هگل و نظريه تربيت انسان نوين و طراز اول ماركس رانيز ناشي از آثار فيخته ميدانند.او مينويسد، اساس فلسفه يا برپايه دگماتيسم يا براساس ايده آليسم است و او به جانبداري از ايده آليسم موضعگيري نمود.اهل نظر،شكايت واعلان جرم عليه فيخته درآنزمان رامانند شكايت از سقراط در دوره باستان، شكايت از فلسفه بطور عموم ميدانند.

  • ================================================

    کانت چه مي گويد؟
    (بخش دوم)
    زندگي روزمره ي يک فيلسوف

    ژان بلـَن
    ساعت شهر ِ کونيگزبرگ
    گزينش وترجمه ويدا فرهودي
  • امانوئل کانت ِ مجرد، وسواسي و موشکاف، گرچه زندگي اش را،به گونه اي دقيقاً تنظيم شده، وقف کار کرده بود...اما نوبت لذت را نيز فراموش نمي کرد

  • ================================================

    سارا ارمني
    فيلسوف ، و خدا حافظي با ديروز

  • ماركس بعدازسالها حمله و گريز، تبعيد و مهاجرت در شهرهاي مختلف در پاريس با انگلس ، يكي از جوانمردان تاريخ مبارزه فكري و عملي ، آشنا شد. آنها باهم جزوه مبارزاتي بنام “ مانيفست حزب كمونيست “ را منتشر نمودند. مانيفست كمونيست ، همچون كتاب انجيل مقدس، براي سوسياليسم ماترياليستي شد. درباره كتاب فوق گفته ميشود كه تاكنون در هيچ كتابي اينهمه عشق و تنفر ، تنگاتنگ ودركنار هم در رابطه با انسانها و آرزوها مطرح نشده اند.انگلس غير از استفاده از سرمايه پدري ،براي حمايت از فعاليتهاي ماركس ، گاهي مجبور شد خود به كارهاي جسمي دست بزند تا ماركس بتواند با خاطري غيرمغشوش اثرش را در باره “ فلسفه انقلاب جهاني “ بنويسد.

  • ==================================================

    موشكافی نظری در مفهوم دموكراسی
    چند پرسش از دموكراسی
    آلن باديو
    ترجمه :صالح نجفی- روزنامه شرق

  • نيچه همچون معلم فلسفي اش يعني شوپنهاور،نيروي حركت تاريخ رادر اراده انسان ميديد ونه در خردگرايي. او اراده گرايي شوپنهاور را برعقل گرايي كانت-هگل-سقراط ترجيح ميداد. نيچه همچون هراكليت و شوپنهاور دامه دهنده فلسفه روشنگري درغرب شد.اواز خويشاوندان فلسفه اي موسوم به فلسفه زندگي برگسن نيز ميباشد. نيچه بالحني اغراق آميز مينويسد، فيلسوفان خردورزي مانند : سقراط-كانت-هگل موجب آسيب مغزي وعقدههاي بشرشدند، و در تحسين از فلسفه شوپنهاور ميگويد، درآثار او : بيماري و درمان- غم تبعيد و پناهگاه – جهنم و بهشت، درخدمت خواننده تيزهوش هستند.

  • ادامه انديشه..