 |
پنجشنبه ۲۶ آذر ۱۳۸۳ - ۱۶ دسامبر ۲۰۰۴
|
|
|
|
جست و جو
شعري از: زنده ياد محمد مختاري
دستي به نيمه ي تن خود مي کشم
چشم هايم را مي مالم
اندامم را به دشواري به ياد مي آورم
خَنجي درون حنجره ام لرزشي خفيف به لب هايم مي دهد:
- نامم چه بود؟
اين جا کجاست؟
======================================================
يک حق ابتدايي؛ آزادي انديشه و بيان
محمد جعفر پوينده در گفت و گو با عليرضا ثقفي
اگر به نوشتاري که در ايران به متن ۱۳۴ نويسنده معروف شد نگاهي بيندازيد خواهيد ديد که اينان به دنبال ابتدايي ترين حقوق خود هستند
هر زمان که روشن فکران احساس مي کنند که مورد تهاجم قرار گرفته اند، طبيعي است که به نهادهاي امني پناه ببرند. اولين پايه گذاران کانون، آل احمد و ديگران بودند و در شرايطي که شاه مي خواست در يک رويکرد جهاني اعلام کند که جامعه ما هم مانند جوامع غربي به ابزار مدرن دست يافته است، آن ها موفق به تأسيس کانون نويسندگان شدند.
======================================================
گفتاري از: داريوش فروهر
سنگلاخ خاطره؛با دُردکشان هر که در افتاد بر افتاد
آزمون هاي تاريخي، چه در جهان ملت ها و چه در ميهن ما، نشان مي دهد ترک حکومت استبدادي بدون اتحاد و مبارزه صورت نخواهد گرفت و حقوق ملت جز از راه يک جنبش هماهنگ احيا نخواهد شد. به همين دليل است که مردم ايران تنها يک راه در پيش رو دارند و آن هم اتحاد بزرگ در نخستين گام براي آزادي است. اما آزادي، آزادي راستين، آن چنان با اصل استقلال کامل و با احياي فرهنگ ملي درآميخته و اتحاد، آن چنان در گرو وجود يک اخلاق مبارزاتي است که نا گزير با همه تنگي وقت، دامنه سخن را به اين هر سه موضع مي کشانم.
======================================================
گفت و گوی نامه با پرستو فروهر
سنگلاخ خاطره؛
پرستو فروهر، فرزند بزرگ خانواده فروهرهاست. از روز اول آذرماه 1377 تاکنون پی گیر پرونده ای بوده است که از نظر او همچنان باز است و بدین لحاظ، هرگاه صحبت از قتل های زنجیره ای می شود، در کانون خبری قرار می گیرد. اما گفت و گوی حاضر، تکرار حرف های پیش گفته نیست و به مرور زندگی او و خانواده چهارنفری فروهرها اختصاص دارد؛ خاطرات کودکی، دستگیری ها و زندانی شدن های مکرر پدر، پایداری و پی گیری مبارزه از سوی مادر و بالاخره پرده آخر ... به این جا که می رسد، باران اشک امانش نمی دهد ...
======================================================
سعيد حجاريان
قتل هاي زنجيره اي؛ يک قضيه دو وجهي
تا زماني که روزنامه صبح امروز منتشر مي شد، تلاش من اين بود که در هر شماره موضوعي درباره قتل هاي زنجيره اي مطرح شود و گمان نمي کنم هيچ شماره اي از آن روزنامه خالي از مطالبي مربوط به قتل هاي زنجيره اي باشد. اما به هر تقدير، روزنامه بسته شد و مجرايي براي طرح ديدگاه ها درباره قتل ها به گونه اي سيستماتيک باقي نماند. اکنون که "نامه" شريف شما قصد دارد در بخشي ويژه به اين موضوع بپردازد، فرصت را غنيمت مي شمارم و تلاش مي کنم نکاتي را معروض دارم.
|
|
|
|
| |