گزارش:
بزرگداشت پانزدهمین سال فقدان مهندس مهدی بازرگان در پاريس
Fri 5 02 2010
بزرگداشت پانزدهمین سال فقدان مهندس مهدی بازرگان در شنبه سی ام ژانویه ٢٠١٠(دهم بهمن ماه ١٣٨٨) در شهر پاريس با حضور عده ای از هموطنان برگزارشد.
رياست جلسه را آقای محسن متقی بعهده داشت.
سخنرانان آن جلسه آقايان منصور بيات زاده ، احمد سلامتيان و مهدی ممکن بودند.
عنوان سخنرانی منصور بيات زاده عبارت بود از:
« مهندس بازرگان، حاکميت قانون و دمکراسی» ؛
عنوان سخنرانی احمد سلامتيان عبارت بود از:
" اخلاق وسیاست درچنبره پویائی قدرت وتناسب قوا سی سال پس از انقلاب اسلامی"؛
عنوان سخنرانی مهدی ممکن عبارت بود از:
نگاهی به سلوک دینی مهندس مهدی بازرگان ؛
« مهندس بازرگان، حاکميت قانون و دمکراسی»
منصور بيات زاده
(بزرگداشت پانزدهمین سال فقدان مهندس مهدی بازرگان در شهرپاريس) *
بيات زاده سخنان خود را با جملات زير شروع نمود:
«قبل از هرچيز ضروريست خاطر نشان کرد که، متأسفانه برای من امکان ندارد که در وقت کوتاهی که در نشست امروز در اختيار دارم، برخوردی همه جانبه با تمام جوانب شخصيت سياسی ، اجتماعی و فرهنگی مرحوم مهندس بازرگان داشته باشم. البته لازم می دانم همچنين ياد آور شوم که حتی اگر وقتِ نامحدودی نيز در اختيار می داشتم، چون اطلاعات و آگاهی من بعنوان يک فعال سياسی محدود به برخی مسائل ، نظرات و عقايد سياسی ـ اجتماعی می شود و نه مسائل مربوط به فلسفه ، قرآن شناسی و مسائل مربوط به امور دين شناسی، از جمله دين اسلام و مذهب شيعه ، بهيچوجه نمی توانستم و برايم مقدور نبود که بطور همه جانبه در باره ارزش های تشکيل دهنده هويت سياسی و دانش فرهنگی آن شادروان، بصورتيکه شايسته آن مرحوم باشد، مطالبی را بيان دارم.» و بعد « خاطر نشان کرد که حتی اگر قضاوت و اظهارنظری همه جانبه درباره زندگی سياسی ـ اجتماعی و فعاليت های فرهنگی مهندس مهدی بازرگان انجام گيرد، نمی توان و نبايد انتظار داشت تا چنان نوشته و تحليلی مورد تائيد و توافق تمام فعالين و کوشندگان سياسی و فرهنگی وطنمان ايران باشد.
البته ضروريست خاطر نشان کرد که حتی اگر قضاوت و اظهارنظری همه جانبه درباره زندگی سياسی ـ اجتماعی و فعاليت های فرهنگی مهندس مهدی بازرگان انجام گيرد، نمی توان و نبايد انتظار داشت تا چنان نوشته و تحليلی مورد تائيد و توافق تمام فعالين و کوشندگان سياسی و فرهنگی وطنمان ايران باشد. آنهم نه بدين خاطر که جامعه ايران، همچون جوامع ديگر بشری ، جامعه ای طبقاتی است و با توجه باين اصل مهم ، نبايد انتظار داشت که قضاوت و اظهارنظر افراد و نيروهای وابسته به طبقات و انديشه های متفاوت و حتی متضاد، در اينمورد مشخص يکسان باشد. با توجه باين واقعيت که دربين نيروههای سياسی وابسته به طيف های مختلف نسبت به برخی از نظرات ، عقايد و عملکردهای مهندس بازرگان نظراتی مثبت نداشته و ندارند، حتی برخی از آن نيروها ، بخاطر اينکه نمی خواهند به چگونگی روند جامعه در مقطع های مختلف تاريخی توجه نمايند، اتفاقات ناهنجار و ضد مردمی و فجايعی که در ايران بعد از انقلاب شکوهمند بهمن ١٣٥٧ اتفاق افتاده است را بحساب آن مرحوم قلمداد کرده و می کنند.»
او به بخشی از مشخصات و برداشت های نظری نيروهای سياسی ايران و اختلافاتی که آنها با يکديگر و همچنين با مهندس بازرگان داشته اند اشاره نمود و در آنباره اظهار داشت که:
«... بخاطر درک بهتر مواضع و ارزش ها و عنصرهای تشکيل دهنده هويت سياسی مرحوم مهندس بازرگان و برداشت وی از «حاکميت قانون» و «نظام دمکراسی» ، من قصد دارم در گفتارم به بعضی از ارزش ها و عنصرهای هويتی آن مرحوم و برخی از نيروهای سياسی که مهندس بازرگان هميشه با آنها درچالش بوده است اشاره بنمايم. آنهم بدين خاطرکه، بنظر من شکست مهندس بازرگان در بعضی از امور سياسی ، تنها به قانون شکنی های هيئت حاکمه خلاصه نمی شود، بلکه «مشکل معرفتی» حاکم بر اکثر نيروهای سياسی و پائين بودن اطلاعات نسبت به ارزش های تشکيل دهنده «حاکميت قانون» و «نظام دمکراسی»، نقش بسيار بزرگی درآن ماجرا داشته اند!».
«بررسی تاريخ معاصرايران بيانگر اين واقعيت است که ترکيب نيروهای سياسی و حتی شعارها و خواست های نيروهای سياسی در طول زمان يکسان و ثابت نبوده است، بلکه هر مقطع تاريخی ، تغييرات کيفی و کمی را باخود بهمراه داشته است. اما اين واقعيتی است که، از انقلاب مشروطيت تا برقراری نظام جمهوری اسلامی ،خواست هائی همچون «حاکميت قانون» ، « استقلال » («حاکميت ملی») ، « انتخابات آزاد»، «حاکميت ملت»، «نظام دمکراسی» از زمره خواست های محوری بسياری از فعالين و نيروهای سياسی از جمله مهندس مهدی بازرگان بوده است.»
و بعد در توضيح بخشی از ارزش ها و عنصرهای هويتی مهندس بازرگان بيان داشت که :
«مهندس بازرگان برای معرفی خود در دادگاه فرمايشی نظامی ، از واژه های « ايرانی، مسلمان و مصدقی» استفاده کرده است. آن بخش از هموطنان که با تاريخ معاصر ايران آشناهستند، حتمأ از بغض و کينه محمد رضاشاه و خاندان پهلوی نسبت به دکتر محمد مصدق رهبرنهضت ملی شدن صنعت نفت ، کاملا اطلاع دارند و همچنين با اين مسئله آشناء هستند که در آن مقطع تاريخی ، نام بردن از مصدق و حتی خود را «مصدقی» ناميدن و بزبان ديگر خود را طرفدار «راه مصدق» ، يعنی طرفدار آزادی و استقلال، و مخالف با استبداد و استعمارمعرفی کردن، يکی از گناهان کبيره محسوب می شد. در واقع ارتکاب به چنان گناهی ، خطرات بزرگی با خود می توانست بهمراه داشته باشد، که داشت. مرحوم مهندس بازرگان بخاطر نظرات استقلال طلبانه و خواست اجرای قانون اساسی مشروطيت و در واقع برقراری حاکميت قانون و اعتراض به قانون شکنی توسط هيئت حاکمه که در صدر آن محمد رضا شاه و دربارشاه قرار داشت، به ١٠ سال زندان محکوم شد!!
مهندس بازرگان در مصاحبه ای دررابطه با توضيح «مرامنامه نهضت آزادی ايران»، چنين بيان کرده است:
« ... مرامنامه نهضت آزادی ايران در چهار اصل خلاصه می شود:مسلمان؛ ايرانی؛ تابع قانون اساسی و مصدقی بودن.
١) مسلمانيم: نه به اين معنی که يگانه وظيفه خود را روزه و نماز می دانيم؛ بلکه ورود ما به سياست و فعاليت اجتماعی ، من باب وظيفه ملی و فريضه دينی بوده، دين را از سياست جدا نمی دانيم و خدمت به خلق و اداره امور ملت را عبادت می شماريم. آزادی را به عنوان موهبت اوليه اللهی و کسب و حفظ آن را از سنن اسلامی و امتيازات تشيع می شناسيم. مسلمانيم، به اين معنی که به اصول عدالت و مساوات و صميميت و ساير وظايف اجتماعی و انسانی، قبل از آنکه انقلاب کبير فرانسه و منشور ملل متحد اعلام نمايد، معتقد بوده ايم.
٢) ايرانی هستيم: ولی نمی گوييم هنر نزد ايرانيان است و بس ؛ ايران دوستی و ملی بودن ما، ملازم با تعصب نژادی نيست و بالعکس مبتنی بر قبول نواقص و معايب خود و احترام به حقوق و فضايل ديگران است. نسبت به حيثيت و استقلال و تعالی کشورمان فوق العاده پافشاری می کنيم، ولی مخالف ارتباط و تعادل با ساير ملل و زندگی درجهانی که روز به روز پيوندها و احتياجات متقابله شديدتر می شود نيستيم.
٣) تابع قانون اساسی هستيم: ولی منافی ـ نومن ببعض و نکفر ببعض ـ نبوده، از قانون اساسی بصورت واحد و جامع طرفداری می کنيم و اجازه نمی دهيم اصول و اساس آن که آزادی عقايد و آزادی مطبوعات و اجتماعات؛ استقلال قضات، تفکيک قوا و بالاخره انتخابات صحيح است، فراموش و فدا شود و حکومت ملی و حاکميت قانون پايمال گردد.
٤) مصدقی هستم و مصدق را از خادمين بزرگ افتخارات ايران و شرق ميدانيم، ولی نه به اين معنی و مقصدی که از روی جهل و غرض تهمت زده، مکتب او را مترادف با هرج و مرج و تقويت کمونيسم و تعصب ضد خارجی . جدايی از جهان معرفی کرده اند.
ما مصدق را به عنوان يگانه رئيس دولتی که در طول تاريخ ايران، محبوب و منتخب واقعی اکثريت مردم بود و قدم در راه خواسته های ملت برداشت و توانست پيوند بين دولت و ملت را برقرار سازد و مفهوم واقعی دولت را بفهماند و به بزرگ ترين موفقيت تاريخ اخير ايران ، يعنی شکست استعمار نايل گردد، تجليل می کنيم و به اين سبب از «تز» و «راه مصدق» پيروی می کنيم.»
با توجه به چهار اصلی که مهندس بازرگان در رابطه با مرامنامه نهضت آزادی بيان کرده است، وی دقيقأ شمه ای روشن از رئوس هويت سياسی خود و تشکيلات «نهضت آزادی ايران» را ارائه داده است، که دقيقأ برارزش های «حاکميت قانون» ، «آزادی» و « استقلال» اشاره رفته است.»
بيات زاده بعدأ در رابطه با « اصل مسلمانيم» آن مرامنامه ، بيان داشت « ...اگرچه قبل از پيروزی انقلاب شکوهمند بهمن چنين توضيحاتی در باره برداشت از اسلام و مسلمان بودن، برای بسياری از نيروهای جامعه کمتر با خود سئوالی بهمراه داشت. اما با توجه به جنايات و فجايعی که تحت عنوان «حکومت اسلامی » و «دفاع از اسلام» از سوی مقامات مختلف جمهوری اسلامی و روحانيون شيعه دولتی و طرفدارانشان بعد از انقلاب بهمن بر مردم ايران روا شده است... اين سئوال بدرستی مطرح است که آيا محتوی و توضيح در باره اسلام و مسلمان بودن، همانطور که در مرامنامه نهضت آزادی مطرح شده است ، هنوز می تواند بقوت خود باقی باشد و يا اينکه با توجه به نظرات انتقادی خود مهندس بازرگان در نوشته « آخرت و خدا ، هدف بعثت انبیاء» که قبلا به آن اشاره رفت، احتياج به توضيح و تفسيری جديدی در آنباره هست؟!».
بعد به توضيح يکسری از ارزش های فکری مهندس بازرگان اشاره نمود و درآن رابطه متذکر شد:
«... در جوامعيکه نيروهای سياسی به «وفاق ملی» (تفاهم ملی) اعتقاد دارند و آنرا بخشی از فرهنگ سياسی خود می دانند، قبول آن «اصل»، سبب می شود تا نيروهای سياسی مخالف و رقيب برمحور حقوق و وظيفه ای که قانون اساسی برای ملت و دولت تعيين کرده است ، بصورت مسالمت آميز در کنار يکديگر زندگی کنند و بفعاليت سياسی و تبليغ نظرات و برنامه سياسی خود بپردازند و از مزايای حقوقی که قانون اساسی برای ملت درنظر گرفته است بهره مند گردند. يعنی، هيئت حاکمه بايد موظف باشد که به حقوق ملت ، حقوقی که اصول قانون اساسی چارچوب و روابط آنرا تعيين کرده است کاملا پايبند باشند و بهيچوجه قانون شکنی نکنند، از سوی ديگر شهروندان جامعه نيز حتی اگر با اصولی از قانون اساسی مخالفند و خواستار حذف و يا اصلاح آن اصول هستند، تا زمانيکه آن اصول تغيير پيدا نکرده اند، خود را موظف به «التزام اجرائی » به قانون اساسی بدانند...
با توجه به توضيحی که رفت ، اسناد و مدارک تاريخی گواه براين واقعيت دارند که مرحوم مهندس مهدی بازرگان چه در دوران رژيم وابسته به امپرياليسم محمد رضاشاه پهلوی و چه در دوران رژيم سرکوبگر و غير دمکراتيک جمهوری اسلامی ، يکی از کوشندگان سياسی ايرانی بوده که باتفاق دوستان سازمانی اش هميشه از خواست تحقق «حاکميت قانون» دفاع کرده است و طرفدار مبارزات مسالمت آميز بوده است . و بر اين اصل کاملا واقف بوده است که بخاطر جلوگيری از استبداد، حتمأ بايد عملکرد و تصميمات تمام مقامات حکومتی را مقيد به چارچوب قانون اساسی نمود و براين اصل پافشاری نمود که هيچ مقامی نبايد حق داشته باشد برای خود ، «حقوق فراقانونی» قائل شود.
تاريخ گواه براين واقعيت تلخ دارد که مهنس بازرگان و دوستان سياسی اش در «نهضت آزادی ايران»، بخاطر پافشاری بر خواست تحقق «حاکميت قانون»، از سوی رژيم شاه و همچنين از سوی هيئت حاکمه جمهوری اسلامی تحت پيگرد قرار گرفتند و حقوق قانونيشان پايمال شد.
متأسفانه هم اکنون تعدادی از اعضای رهبری و فعالين نهضت آزادی ، از جمله دکتر ابراهيم يزدی باتفاق تعداد زيادی از آزاديخواهان و مخالفين استبداد و ديکتاتوری ، آنهم بخاطر اعتراض به قانون شکنی های دولت آقای احمدی نژاد و دفاع از خواست «رأی من کو» در بازداشت بسر می برند!»
بيات زاده همچنين بيان داشت بخاطر «مشکل معرفتی» که بخشهائی از نيروهای سياسی با آن روبرو بودند، «... بغلط پرچم مبارزه با « ليبراليسم » را بلند نمودند و بمبارزه با دولت مهندس بازرگان ، آنهم که گويا آن دولت نماينده نيروهای « ليبرال» است ـ که اگر هم می بود هيچگونه ايراد و انتقادی نمی توانست به آن وارد باشد ـ ، بدون اينکه جوانب آن ادعا برايشان روشن باشد که برداشتشان از «ليبراليسم» که آنرا به يک ناسزا و فحش سياسی تبديل کرده بودند، چيست ،دامن زدند و با سردادن «مرگ بر ليبراليسم» در راديکال کردن فضای سياسی حاکم برجامعه که در نهايت درجهت تضعيف جبهه نيروهای آزاديخواه در آن مقطع تاريخی بود،عمل نمودند و در واقع به افراد و نيروها ، از جمله بخشی از روحانيت شيعه، که می رفت تا بخاطر منافع شخصی و جاه و مقام و تصاحب ثروت بيت المال، استقلال روحانيت شيعه را قربانی کند، اعمال و تصميماتی که سرانجام بخشی از روحانيت شيعه به «روحانيت دولتی» تبديل شد، کمک نمودند!... بدون اينکه آن نيروها از خود سئوال کنند، که اگر بناباشد در جامعه «استبداد» زده ايران، مجدد أ حکومت استبدادی برقرار نگردد و کشور همچون دوران محمدرضاشاه پهلوی برپايه «فرمان ملوکانه» اداره نشود و «فرمان ملوکانه» جای خود را به «حکم حکومتی» ندهد و همچون دوران شاه ، سياستمداران چاپلوس و متملق برمسند اداره مور قرار نگيرند ، آيا نمی بايستی در جهت تغيير وضع حاکم عمل می شد و سعی می گرديد تا بر روابط اجتماعی که ارزشهای تشکيل دهنده آن بر پايه حقوق مدنی و اعلاميه جهانی حقوق بشر تنظيم شده باشد و نه ايدئولوژی و يا مکتب (دين و مذهب) ، تاکيد ورزيده می شد و از آن طريق کوشش می شد تا از برقراری مجدد نظام استبدادی جلوگيری شود!
دست آورد های مبارزات جوامعی که امروز بر آنها «نظام دمکراسی» حاکم است ، همانطور که قبلا اشاره رفت ، در گروی يکسری روابط سياسی ـ اجتماعی ـ فرهنگی و اقتصادی می باشد. قبول «اصل فرديت» يکی از آن پيش فرض های فرهنگی است. در حاليکه اين «اصل» خود در گروی جدائی« نهاد دولت » از «نهاد دين» و «ايدئولوژی» است.».
بيات زاده در رابطه با موضوع جدائی« نهاد دولت » از «نهاد دين» و «ايدئولوژی» ، برداشت خود را که با برداشت بخش بزرگی از نيروهای «سکولار» فرق دارد، توضيح داد و در آنباره گفت:
«... وانگهی اشاره به بعضی از مسائل، از جمله ... « جدائی نهاد دولت» از «نهاد دين» و «ايدئولوژی» بهيچوجه نبايد بمعنای « جدائی دين از سياست » و يا «جدائی دين از جامعه » تلقی گردد...».
dr.bayatzadeh@ois-iran.com
*****
" اخلاق وسیاست درچنبره پویائی قدرت وتناسب قوا سی سال پس از انقلاب اسلامی"
احمد سلامتيان
(بزرگداشت پانزدهمین سال فقدان مهندس مهدی بازرگان در شهرپاريس) *
احمد سلامتیان ابتداقسمتهائی از بیانیه هیات اجرائیه جبهه ملی ایران را که 48 سال پیش در اعتراض به سرکوب و حشیانه شرکت کنندگان در مجلس ختم حاج محمد حسن شمشیری چلو کباب فروش مشهور تهران منتشر شده بود قراأت کرد . در این اعلامیه که با شرکت شخص مهندس بازرگان تدوین شده بود آمده است « رفتار خش و ظالمانه هیات حاکمه و جسارت عمال آن در قانون شکنی علیه عامه مردم از اختناق مطبوعات و جلوگیری از اجتماعات و ممانعت از فعالیت تشکیلات قانونی و فشار بافراد وطنخواه از هر طبقه وصنفی چنان شدت یافته که امید همگی را در برخوردار شدن از حمایت قانون سلب کرده است » و با تاکید بر اینکه گو یا نمی دانند « دست به چنین کار خطرناکی زدن چه عواقب و چه زیانهائی ملی و سیاسی و اخلاقی در بر دارد » نتیجه گیری کرده « اقدام بچنین رفتار زاین آور اگر موثر افتد نخستین تاثیر سوء آن کشتن شخصیت ها و جلوگیری از رشد و نمو اجتماع است که تنها مایه حیات و بقا ئ استقلال کشور ما میباشد »
وی با تاکید بر اینکه گوئی این اطلاعیه همین دیروز و در اشار ه به حوادث اخیر کشور نوشته شده است گفت بازرگان بعنوان نمونه انسان متخلق به رفتار انسانی , فروتن , آزاده , ازاد اندیش , پیروی اعتدال , قانونمدار , وفاداری به قول داده شده , صادق نسبت به دموکراسی , دارای سعه صدر و متعهد به احترام به نظر اکثریت , هر گز نا بهنگام نبوده است چون به درستی مهمترین ضرورت تحول سیاسی ایران همین توجه به اصول و مبانی و رفتار اخلاق بوده است.
- اوبااشاره باینکه خودش در نزدیک 45 سال اقامت در پاریس ناگزیر در غربت تبعید در مجالس ترحیم وبزرگداشت کسانی چون محمد مصدق , غلامرضا تختی , کاظم سامی , مهدی بازرگان , کریم سنجابی , یدالله سحابی , محمود مدیر شانه چی سخن گفته است گفت این همگی از شجره طیبه پیروز مندان دنیای اخلاق و قربانیان خداوندان غالب قدرت بوده اند و به مناسبت اینکه برای دومین بار در همین شهر در بزرگداشت بازرگان سخن میگویم میخواهم توجه همگان را به سرنوشت " اخلاق وسیاست درچنبره پویائی قدرت وتناسب قوا سی سال پس از انقلاب اسلامی" جلب نمایم
- پس از ارائه توضیحاتی پیرامون تعاریف احکام و اصول و مبانی اخلاقی و ممیزه های آنها از یک سو ضرورتهای امر سیاسی و زمینه ها و عوامل موثر در تحول آن و سیر تاریخی نظرات و رفتار ها در این مورد گفت
- تجربیات و حشتناک بشریت در قرن بیستم , دو کوشش خود کشی دسته جمعی بشریت تحت عناوین جنگ اول و دوم جهانی , میلیونها قربانی جنگ های استعماری و ضد آن , دهها میلیون قربانیان جنایات قدرت های ایدئولوژک رنگارنگ فاشیسم , نازیسم , کمونیسم و مقلدین مذهبی آنها باز نگری جدیدی را در تعریف رابطه و تقابل دو امر اساسی سیاست و اخلاق و اهمیت هر کدام از آنها می طلبد .
همزبان با میشل فوکو میگویم «جستجوی مبانی جهانشمول اخلاقی برای سیاست بیهوده است» چون موتور چرخ و دنده ماشین سیاست تناسب قوا است و جستجوی موقعیت بر تر در این معرکه تنها با ملاکها و معیار های اخلاقی , اگر نگویم ساده لوحی است باید اذعان کنم خوش باوری است . قدرت را قدرت هماورد و پاسخگو است نه نصیحت و تضرع .البته پاسخ شمشیر زنگی مست قدرت اجبارا شمشیر رومی مست آن نیست و بسیار بهتر میتوان این و آن را با درایت و ایجاد اجماع عمومی و تنها سازی شمشیر زن در میانه میدان باور عمومی خلع سلاح نمود. باید جمله مشهور کلاسویتس را که میگفت جنگ ادامه سیاست است با ابزار دیگر, واژگون ساخت ودانست که سیاست ادامه جنگ است با ابزاری دیگر و میدان دائم و توفنده و لغزنده مقابله و تناسب قوا است . کو چکترین درنگ و تردید در این قاعده مقدمه هزیمت است
بقول سعدی ترحم بر پلنگ تیز دندان ستمکاری بود بر گوسفندان اما همین سعدی در جای دیگر در تبیین تناسب قوا و تاثیر آن گوید گربه شیر است در گرفتن موش لیک موش است در مصاف پلنگ و این همه مانع نمیشود که گوینده گرگ زاده گرگ شود گرچه با آدمی بزرگ شود در باز گشت بمیهن پس فروکش کردن ترکتازی دیو مغول بگوید چو باز آمدم کشور آسوده دیدم پلنگان رها کرده خوی پلنگی
باور بفرمائید تناقض ظاهری بیان سعدی ناشی از پیچیدگی پدیده ای است که به آن اشارت دارد و نه پریشان گوئی این مصلح بزرگ آگاه بزمان خویش و صاحب تفکر در باره آن .
- اما باز بقول همان فوکو«گرچه سیاست در اشکا ل اخلاقی نمی گنجد نمیتوان منکر دو چیز شد . اول آنکه سیاست مدرن پس از آنهمه فجایع که به آن اشاره رفت بیش از هر زمان در طول تاریخ محتاج به لجام زدن به توسن قدرت و تدوین قواعد و مقررات ملی و جهانشمول برای مهار کردن روند شکل گیری و تحول آن میباشد و هیچ قدرتی در این مسیر مهم تر و موثر تر از بسط و گسترش ازادی و حقوق شهر وندان و آئین های دفاع از این حقوق و آزادیها در برابر حاکمین نیست . و دیگر آنکه در جهان امروز کوشش اخلاقی و لا اقل کوشش اخلاقی در مسیر فوق شریف ترین اقدام سیاسی است و این کوشش باید از تکلیف وو ظیفه اخلاقی چنان بدل برفتار طبیعی , عادی و روزمره همگان شود» که در مصا ف با پلنگان قدرت آنها را نا گزیر از رها کردن خوی پلنگی کند
- بازرگان اصلاح گرا « رفرمیست » است و نه انقلاب گرا « رو لو سیونیست » , مسلمان متدین است و نه مسلمان ایدئو لوژیک
- و خواستار بهبود وضع موجود است و نه زیر رو کردن آن , مهندس باز سازی و نو سازی و به روز کردن خانه سنتی پدری است و نه تخریب از بیخ و بن آن و برج سازی در حیاط گرم آن
- درست است که بازرگان رئیس جمعیت ایرانی دفاع از حقوق بشر در شرائطی انقلابی که در آن رادیکالیسم حرف آخر را میزد تکلیف شاق و جان فرسای نخست وزیری بنا برحکم ناشی آز « حق شرعی » را بدوش گرفت اما اولین کسی بود که در براربر تعدیات رادیکالیسم انقلابی ایستاد
- اولین کسی است که گفت چرا برای پیامبر یک صلوات و برای آقای خمینی سه صلوات میفرستید
اولین کسی است که گفت در قرآن 114 سوره وجود دارد که 113 آن با بسم الله الرحمان رحیم شروع میشود چرا با بسم الله القاسم الجبارین شروع میکنید.
اولین کسی که گفت از خشگسالی دعای باران خواندیم سیل آمد
وقتی خودرا با اتو موبیل ناز نازی و آقای خمینی را با بولدوزر مقایسه کرد با زبان استعاره میگفت من اتومبیل سفر و گذارم و نه ابزار تخریب اما جامعه در آتش انقلاب گوش شنوا نداشت .
- انقلاب فوریه و رویای اکتبر , بازرگان مرد گام بگام , در گیر با تفرقه نیرو های ملی و اصلاح طلب , قانونگرا و دموکراسی خواه را در هنگامه نبرد لنین های منتظر اکتبر , لنینیست های سرخ , لنینیست های مسلمان و مسلمانان لینینیست .را به ناکامی نشاند
اما بازرگان مردی پر کار و سمج هم بود . و از همه مهمتر اگر تهور اشتباه کردن را داشت شجاعت اعتراف به اشتباه و کوشش د رراه تصحیح انرا نیز داشت . همانکس که در 1340 پس از فوت ایت الله بروجردی در سمینار بحثی در باره مرجعیت و و رو حانیت تحت عنوان مرجع و ملجاء مینوشت
« هر گاه مجتهد متجدد, متحرکی دست بالا بزند و جلو بیفتد , مومنین کثیری با اعتماد و میل و رغبت بدنبال آنها می آیند و صد ها برابر آنچه بدولت ها میدهند پول و فکر و عشق در این راه صرف خواهند کرد . آنوقت بیمارستانها , دار الایتام ها , دبیرستانها, دانشگاهها , پل ها , مهمانخانه ها , کار خانه ها , قنوات , آبادیها و هزاران موسسات خیریه و فر هنگی و اقتصادی و حتی اداری و حکومتی بوجود می آورند که شامل منافع کثیر دنیا و اخرت میشود . علاوه بر فوائد مادی و معنوی مستقیم در آنجا تربیت عمومی و تمرین همکاری اجتماعی که از اهم ضروریات امروز مسلمین و ایران است فراهم میشود .
- اگر پیشوایان دینی ما چنین نقشه هائی و کار هائی را از روزگار پیشین در پیش گرفته بودن از دیر زمانی حکومت اسلامی واقعی که هم ملی و دموکراتیک است و هم خدائی نصیبمان شده بود . بدون توسل به انقلاب و خون ریزی حق بحق دار میرسید و جور و فساد و معصییت از صحنه کشور پاک میشد . باز هم وقت آن نگذشته است و باصطلاح معروف ماهی را هر وقت از آب بگیرید تازه است »
- در مهر ماه 1362 , در جزوه کوچک خود تحت عنوان گمراهان , الضالین, در تفسیر سوره حمد همانند ولتر و منتسکیو در لوای نقد دیگران به نقد مبانی فکری و تاریخی استبداد مذهبی میپرداخت ودر بررسی کلیسای قرون وسطی و علت سقوط این کلیسا نوشت علت اصلی آن بود که خود را شریک و حتی جانشین خدا دانست که هم رب العالمین باشد و هم مالک یوم الدین. برای وی حکومت روحانیون تحت بهانه ولایت مطلقه فقیه یاد آور حکومت پاپهای قرون وسطی بود . دعای برای برحذر ماندن از گناهان دهگانه ای که در آخر این کتاب شرح میدهد بهترین چهار چوب برای اصلاح دین و دینداران قربانی وسوسه های قدرت است که در کشمکش قدرتی که میخواستند تحت لوای روحانیت اصلاح کنند خود همه ارزش های اخلاق و معنوی را که مدعی آن بودند قربانی کردند .
از این زمان و تا آخرین نفس کار اصلی بازرگان
- مخالفت با ولایت مطلقه فقیه بعنوان تبلور استبداد دینی و فردی بود
متا سفانه در میهن بلا دیده ما در وادی سیاست و اخلاق در همان در است و پاشنه همان پاشنه
اگر بازرگان در دو نظام تحمل شده بود چه هزینه ها که نپرداخته بودیم , چه تهدید ها که بفرصت تبدیل نکرده بودیم و امروز کجا بودیم از او و تجربه و دانش, شکست وموفقیتش بیاموزیم , واقعییت تناسب قوا در میدان سیاست , ضرورت رعایت قواعد و ارزش های اخلاقی در هنگامه آن واهمیت ایجابی بودن شعار ها و برنامه و اتحاد ها ائتلاف ها را فراموش نکنیم, ارزش کوشش برای دستیابی به گسترده ترین اجماع ها بمنظور کاهش دادن هزینه تغییر و تحول بسوی دموکراسی و جامعه مقید باحترام حقوق بشر خود باید برجسته ترین ارزش های اخلاقی در وادی پر طلاطم سیاست در کشور ما باشد
شکست بازرگان شکست جامعه ایرانیان در این مسیر بود , شکست بازرگان شکست اصلاح طلبی و دموکراسی خواهی در برابر انقلابیگری و تمامیت خواهی در کشور ما بود
- اما اگر نیگ بنگریم در این جدال تاریخی امیر کبیر و ناصرالدین شاه , مصدق و محمد رضا شاه , بازرگان و ولایت مطلقه فقیه همیشه صاحبان قدرت برندگان روز بوده اند و قربانیان اخلاق مند آنان , مردان پیروز فردا و بالاخره سلامتیان صحبت خود را با این دعا بپایان رسانید
بیائید همراه درویش مستجاب الدعوه بغدادی هزار سیصد سال پس از وی حجاج ها و متوکل های زمانرا دعا ی خیری کنیم که هم آنها را و هم مسلمانانرا دعای خیر باشد
ای زبر دست زیر دست آزار گرم تا کی بماند این بازار
- به چه کار آیدت جهانداری مردنت به که مردم آزاری
*******
نگاهی به سلوک دینی مهندس مهدی بازرگان
مهدی ممکن
(بزرگداشت پانزدهمین سال فقدان مهندس مهدی بازرگان در شهرپاريس) *
مهدی ممکن باتوجه به گستردگی تالیفات, سحنرانی ها وآثاردینی مهندس بازرگان وزمان محدود برای ایراد سحنرانی, بیانات خود را به نگاه مهندس بازرگان به بعثت انبیاء (علیهم السلام) محدود نمود.
اوگفت طبق آموزه های قرآن هدف اصلی رسالت انبیاء آشکارساحتن سرشت یکتا پرستی انسان ومنطبق برآفرینش کل هستی است (1)
نماد هدف مذکور کلمه لااله الاالله (نیست معبودی جزخدا) است , خدائی که قابل توصیف وتعریف نمیباشد(2)
پیامبران بهنگام حضورشان درقوم خود, درراه تبلیغ یکتا پرستی ومبارزه با شرک متحمل آزار وسختی ها ی فراوان میشوند بویژه ازناحیه اشراف و قدرتمدارانی که یکتا پرستی, مانع ادامه ستم آنها به مردم وتعطیل امتیازات انحصاری شان میگردد.
اما جان سخت ترین وپایدارترین نوع شرک,پس ازرحلت وغیبت پیامبر رخ مینماید بدین ترتیب که متولیان رسمی دین ازپیامبر"بت"میتراشند وکسی که آمده بود بت شکنی کند خودتبدیل به بت جدید میگردد؛ بارزترین این نوع شرک درادعای احباریهود ورهبانان نصرانی دیده میشود که به پیامبران نسبت فرزندی به خدا دادند (3)و ازآنجا که پایه این نوع شرک برحهل وتحمیق مردمی استواراست که تصوری توهم آمیزو آسمانی ازانبیا,دارند میدان برای دین فروشان بازترمیشود؛
سخنران افزود با وجود اینکه قرآن ازطریق آیاتی راه را براین نوع شرک بسته است معهذا اسلام هم ازدست اندازی های شرک آلود پس ازرحلت رسول اکرم برکنار نماند ودرجعل حدیث وروایت به رسول خدا ویژگی های اغراق آمیزی را نسبت دادند که به هیچوجه با آموزه های قرآن وعقل ومنطق تناسب ندارد ازاین دست که خداوند تعالی کائنات را به خاطررسول اکرم آفرید و نورمحمدی را قبل از پیدایش کائنات بوجودآورد و..... روشن است که قائل شدن به اینگونه رابطه خاص پدرفرزندی ومیراث بری ازخدا یا رابطه استثنائی خداوند با بندگانش اولا نوعی توصیف ازخدای وصف ناپذیراست ودرثانی "ضوایط"ی راکه ناموس هستی برآن ها استواراست فدای "روابط " میسازد!
سحنران نتیجه گرفت آنجا که روابط بر ضوابط حاکم شود آنچه تباه میشود منش وشخصیت ذاتی انسان است چرا که محصولش ازطرفی ظهورخودکامکان با عنوان ظل الله وقبله عالم وسلطان صاحب قران وقدرقدرت ووالیان مطلق خدا و....خواهد بود وازطرف دیگر سفله گان ونوکران جان نثاروغلامان خانه زاد و خاک پای بندگان اعلیحضرت و...وازهمین جاست که شاخصه اصلی حکومت های خود کامه وبویژه نوع دینی آن را عدم پایبندی به ضوابط وقانون تشکیل میدهد چه شرعی وچه عرفی, حتی قوانینی که خود به پاسداری ازآن تعهد نموده وقسم یاد کرده اند.
مهندس بازرگان در مبارزه با چنین فساد است که در ایام مبعث وهرجا که مناسبتی پیش میامد درسخنرانی هایش به موضوع بعثت انبیاء می پرداخت وقلم میزد.وبرآیاتی ازقرآن تکیه میکرد که موضوع آنها پیش گیری مسلمانان ازافتادن به دام انحراف و شرکی که ازرسول اکرم" بت " میسازد وموجودی غیر بشری وآسمانی ارائه میدهد: آیاتی که تاکید دارد رسول خدا بشری مثل سایرین است؛ فقط به او ازطرف خدا وحی میشود؛آیاتی که تصدیق میکند رسول خدا غیب نمیداند؛ آیاتی که رسول خدارا ازخطا واشتباه مصون نمیداند؛آیاتی که رسول خدا ازعذاب قیامت درصورت ارتکاب معصیت, استثنا نمیشود؛ آیاتی که به رسول خدا تذکر میدهد وظیفه ای جزابلاغ پیام ندارد؛ آیاتی که رسول خدا را ازسیطره ونگهبانی وکالت بر مردم بر حذر میدارد وهمچنین آیه 144سوره آل عمران که میگوید"محمد, رسولی بیش نیست؛ همچنانکه رسولان پیشین وهرآینه بمیرد یا کشته شود جای آن نیست که مردم به مواضع گذشتگانشان برگردند؛ (مضمون همین آیه درآیه 75 سوره نساء در مورد مسیح تکرار شده است)
واین پیام روشنی است براینکه اصالت در پیام است ونه آورنده پیام
اینکه هروز در جوامع اسلامی در شبانه روز چندین نوبت درماذنه ها شهادت وندا سرداده میشود که محمد(فقط) رسول خداست , اینکه مسلمانان درتمام نمازهای شب وروز خود باید شهادت دهند که محمد بنده خدا ورسول اوست؛ اینکه اولین تلقین به گوش نوزاد مسلمان همین شهادت است , اینکه تاکید میشود آخرین کلام مسلمان پیش ازمرگ همین شهادت باشد واینکه درهرجا وهرمناسبت دیگر, اقرار به همین شهادت توصیه میشود همه وهمه کوششی است که ازمحمد بت شکن, بت ساخته نشود.نتیجه این تمهیدات درقرآن این شد که معاصران رسول خدا در ذهن خود از او دوچهره میشناختند؛ یکی محمد رسول الله ودیگری محمدابن عبدالله؛ هنگامی که متصل به وحی بود ازخطا مصون بود وحرف او کلام خدا بود(محمد رسول الله) در سایر مواقع بین او ودیگران فرقی نبود (محمدابن عبدالله)؛ گاه مطلبی میگفت ومخاطبانش سئوال میکردند این کلام خداست یا سخن خودت؟ ودر صورت دوم کسی ملزم به پذیرفتن آن نمیشد.
سخنران اظهار داشت ازنقاط درخشان جنبش سبزاین است که برهدف یعنی بازپس گرفتن حق غصب شده ملت تاکید میشود ونه به فرد وهمین ضمانت خواهد کرد که در دام انحراف آلوده به شرک گرفتار نیاید
مهدی ممکن یاد آور شد اخلاق بتوارگی وعوضی گرفتن بت شکن بجای بت منحصربه جوامع دینی وگذشته های دور نیست؛ که مقبره ها قبله وبتکده شود وتصویرآقای خمینی درماه دیده شود وجمکران زیارتگاه عمومی شود ,بلکه پدیده ای است که همه جوامع را تهدید میکند وبعنوان مصداق روشن از بت سازی "مبارزه ضد امپریالیسم"در نیم قرن اخیردر میهن یاد کرد که چگونه مدافعان رادیکال آن آب به آسیاب امپریالیسم ریختند وکمک به سقوط دولت دکتر مصدق ونیزتضعیف دولت بازرگان کردند.معاون مطبوعات وزارت ارشاد دردولت موقت, گفت در اینمورد شایسته است به مطبوعات سال های 30/31 و57/58 مراجعه شود. ویادآورشد هم اکنون درجامعه ما بعضی مقامات از"مبارزه با دشمن خارج" بت میسازند ودائم برتنور آن میدمند که بگفته علی (ع) کلمه حقی است ولی اراده باطلی پشتوانه آنست.
مهدی ممکن در مورد اطاعت از"اولی الامر" که سئوال شد اظهار داشت درقرآن کریم آیات متعددی وجود دارد که به اشکال مختلف امربه اطاعت ازخدا ورسول شده است ودرمواردی حتی اطاعت ازرسول را بمثابه اطاعت ازخدا طرح میکند وهمچنین درآیاتی پرواداشتن ازخدا همراه اطاعت ازرسول آمده است ؛ تنها در یک مورد(آیه59 سوره نساء) چنین آمده است : "ای آنانکه ایمان آورده اید اگر بخدا وآخرت ایمان دارید اطاعت کنید خدا ورسول واولیای امرخود را واگردرچیزی نزاع داشتید به خدا ورسولش ارجاع دهید این بهترونکوتراست در فرجام"
دراین آیه که غالبا به بخش اول آن توجه میشود واز بخش دوم سهوا ویا عمدا غفلت میشود سه نکته مهم نهفته است : اول اینکه اولیای امربصورت جمع آمده وهمه متصدیان اموررا دربر میگیرد نه یکنفر خاص را دوم اینکه آنها (اولیای امر)ازخود شماهستند وفرقی باشما ندارند وسوم اینکه تائید میکند که بین شما واولیای امرامکان پیش آمد اختلاف وجدال وجود دارد دراین صورت آنرا به(کتاب) خدا و(روش) پیامبربعنوان ملاک (فصل الخطاب)ارجاع دهید وبدین ترتیب خق انتقاد واعتراض به متصدیان را برای حکومت شوندگان به رسمیت میشناسد.
1-آیه سی ام سوره روم
2-آیه 159سوره صافات –نهج البلاغه فراز چهارم خطبه152
3-آیه سی ام سوره توبه
|
|