جنون مدرن جادوگرسازی: خشونتی فراتر از قرون وسطی
Sun 21 12 2025
الف خمیرانی

مقدمه: بازگشت کابوس قدیمی
وقتی به تاریخ اروپا نگاه میکنیم، «شکار جادوگران» یکی از سیاهترین صفحات آن است. از سدههای پانزدهم تا هجدهم هزاران زن به اتهام همدستی با شیطان سوزانده شدند. این تصور رایج وجود دارد که آن دوران هولناک با روشنگری و مدرنیته به پایان رسید و دیگر تکرار نخواهد شد. اما واقعیت تلخ این است که جادوگرسازی نه تنها از میان نرفته، بلکه در جهان امروز گستردهتر و خونینتر از گذشته ادامه دارد. بنا بر پژوهشهای ورنر تشاخر، تاریخنگار آلمانی، از سال ۱۹۶۰ تاکنون دستکم ۵۵ هزار نفر در سراسر جهان به اتهام جادوگری شکنجه یا کشته شدهاند؛ آماری که از قربانیان «قرون تاریک اروپا» نیز فراتر میرود.
روایت لورنا: نجات در میانه آتش
یکی از چهرههایی که با این خشونت مدرن رویارو شده، خواهر لورنا ینال، راهبه فرانسيسکایی سوئیسی است. او نزدیک به نیمقرن در پاپوا گینهنو زیسته و به خانوادههای محروم یاری رسانده است. اما از سال ۲۰۱۲ زندگیاش وارد مرحلهای دیگر شد: مواجهه مستقیم با جنون جادوگرسازی.
روایت او از یکی از شبهای پرهیاهو تکاندهنده است. در دهکدهای کوهستانی سه زن به اتهام جادوگری در کلبهای زندانی و ساعتها زیر شکنجه مردان روستا قرار گرفته بودند. شایعه بیماری یک مرد کافی بود تا به حکم قطعی تبدیل شود: این زنان «شر» را آوردهاند و باید تاوان دهند. زخمهای قمه و چاقو بدنشان را پوشانده بود و آتشی برای سوزاندنشان آماده شده بود. لورنا با خطر جانی خود را به آنان رساند و فریاد اطمینانبخش زد: «تا زمانی که شما در امنیت نباشید، من از اینجا نمیروم.» او سرانجام توانست با کمک چند همکار و بارانی ناگهانی سه زن را نجات دهد؛ هرچند یکی از آنان جان نداد.
این تنها یکی از صدها تجربهای است که خواهر لورنا داشته. او و تیمش تا امروز جان بیش از ۳۵۰ قربانی را نجات دادهاند. در سال ۲۰۲۱ نیز مرکزی به نام خانه امید را بنیان گذاشتند؛ پناهگاهی برای مداوای جسمی و روانی قربانیان و بازگرداندن آنان به جامعه.
ابعاد جهانی پدیده
گرچه روایت لورنا از پاپوا گینهنو تکاندهنده است، اما این کشور تنها صحنه چنین فجایعی نیست. گزارشهای نهادهای امدادی از گسترش جادوگرسازی در کشورهای آفریقایی نیز حکایت دارد:
* جمهوری دموکراتیک کنگو: هزاران کودک خیابانی در کینشاسا به «کودک جادوگر» مشهور شدهاند. بیش از ۷۰ درصد آنان به دلیل اتهام جادوگری توسط خانواده خود طرد شدهاند. فقر و بیماری ایدز اغلب علت این اتهامزنیهاست.
* بنین و غنا: هنوز در برخی مناطق کمپهایی برای «جادوگران» وجود دارد که زنان سالخورده در آنجا از جامعه جدا میشوند.
* تانزانیا و نیجر: گزارشهای متعدد از شکنجه و قتل زنان وجود دارد، بهویژه در دورههایی که خشکسالی یا بیماری گسترده بروز میکند.
به این ترتیب، جادوگرسازی مدرن دیگر یک پدیده محلی یا استثنایی نیست؛ بلکه الگویی جهانی از خشونت علیه ضعفا، بهویژه زنان و کودکان، به شمار میرود.
ریشههای اجتماعی و اقتصادی
پرسش اساسی این است: چرا در قرن بیستویکم هنوز چنین خرافاتی قربانی میگیرد؟ پاسخ را باید در مجموعهای از عوامل جست.
نخست، فقر و بحرانهای اقتصادی. هنگامی که محصول کشاورزی به دلیل خشکسالی نابود میشود، یا وقتی یک بیماری مرگبار خانوادهای را در هم میشکند، جامعه برای رهایی از فشار روانی نیاز به مقصر دارد. فردی طردشده، پیرزنی تنها یا کودکی بیمار، بهسرعت به «بز طلیعه» تبدیل میشود.
دوم، نقش درمانگران سنتی و جنگیرها. این افراد با ادعای توانایی در «پاکسازی» و «اخراج ارواح» از قربانیان، آیینهای خشن و پرهزینهای برگزار میکنند و از این راه درآمد میسازند. بهاینترتیب، خشونت علیه «جادوگران» به چرخهای سودآور بدل میشود.
سوم، بحرانهای اقلیمی و مدرنیته آشفته. ورود ناگهانی فناوریهای مدرن، تلفنهای همراه و اینترنت، بدون بستر فرهنگی و آموزشی مناسب، موجب تشدید سردرگمی و خشونت شده است. لورنا بر این نکته تأکید میکند که تمرکز شکنجهها بر اندامهای جنسی قربانیان بیارتباط با تصاویر پورنوگرافیک و خشونتبار نیست که امروزه در دسترس جوانان قرار دارد.
خشونت جنسیتی و کودکان قربانی
اکثر قربانیان اتهام جادوگری زنان هستند. در بسیاری از جوامع سنتی، زنان بهویژه بیوهها یا سالمندان، جایگاه اجتماعی شکنندهای دارند و بهسرعت هدف اتهام میشوند. شکنجه بر اندامهای تناسلی یا سوزاندن زنان در آتش نشان میدهد که این خشونت، جنبهای عمیقاً جنسیتی دارد.
اما تنها زنان نیستند. کودکان نیز بهطور فزایندهای قربانی میشوند. در آفریقا، هزاران کودک به دلیل بیماری، رفتار متفاوت یا حتی شبادراری متهم به جادوگری میشوند. در بسیاری موارد والدین تحت فشار فقر یا بحران، فرزندان خود را به جنگیران میسپارند. تصویب قانونی برای «کودکان جادوگر» در کنگو نمونهای از عمق فاجعه است: بهجای حذف اتهام، این اصطلاح قانونی شده است.
تجربههای مقاومت و نجات
با وجود تاریکی گسترده، تجربههایی چون کار لورنا نشان میدهد امکان مقاومت وجود دارد. «خانه امید» نه تنها قربانیان را درمان میکند، بلکه آنان را دوباره به جامعه بازمیگرداند. روایت زنانی چون «پولین» گواه این حقیقت است. او پس از نجات از شکنجه و بازگشت به روستایش، توانست نزاع خانوادگی چنددهسالهای را پایان دهد و عملاً باور به جادوگری را در آن روستا از میان ببرد.
چنین نمونههایی نشان میدهد که بازگرداندن قربانیان به جایگاه اجتماعی، نه تنها به درمان آنان بلکه به تغییر نگرش کل جامعه کمک میکند.
نهادهای بینالمللی و نقش جامعه مدنی
سازمانهایی مانند Missio با ثبت و گزارش موارد خشونت، ایجاد مراکز حمایتی و آموزش عمومی میکوشند با این پدیده مقابله کنند. تنها در سال ۲۰۲۵ موارد جادوگرسازی در ۴۶ کشور ثبت شده است. آموزش در سطح محلی، ایجاد شبکههای حمایتی برای زنان و تقویت حقوق بشر از ابزارهای اساسی در این مبارزه است.
با این حال، چالش بزرگ بیاعتمادی به دولتها و پلیس است. در بسیاری از مناطق، نیروهای امنیتی یا غایباند یا خود در این خرافات شریک میشوند. بنابراین نقش رهبران محلی، معلمان، و افراد بانفوذ روستا در آرامکردن جمعیت و جلوگیری از خشونت بسیار مهم است؛ حتی اگر مانند روایت لورنا، گاه مست و بینظم باشند.
مدرنیته، بحران و بازگشت خرافه
یکی از نکات مهم تحلیل پدیده جادوگرسازی امروز، پیوند آن با مدرنیته معیوب است. برخلاف اروپا که با رشد تدریجی علم و روشنگری، زمینه اجتماعی برای پایان شکار جادوگران فراهم شد، در بسیاری از جوامع کنونی، ورود مدرنیته بهصورت ناگهانی و بدون بستر فرهنگی بوده است. شرکتهای چندملیتی منابع طبیعی را استخراج کردهاند، فناوریهای مدرن در دسترس قرار گرفته، اما آموزش، عدالت اجتماعی و توسعه فرهنگی همپای آن رشد نکرده است. نتیجه، نوعی آشفتگی فرهنگی است که در آن خشونتهای بدوی با ابزارها و تخیلات مدرن درهم آمیختهاند.
به همین دلیل است که برخی پژوهشگران جادوگرسازی امروز را نه بازمانده سنتهای قدیم، بلکه محصول تضادهای مدرن میدانند: ترکیب فقر و نابرابری با جهانیشدن و بحرانهای اقلیمی.
نتیجهگیری: زخم باز قرن بیستویکم
پدیده جادوگرسازی یادآور این حقیقت است که مدرنیته بهتنهایی تضمینکننده عقلانیت و رهایی از خرافه نیست. در بسیاری از نقاط جهان، فشارهای اجتماعی و اقتصادی به جستوجوی «بز طلیعه» میانجامد و خشونت علیه ضعیفترین اقشار جامعه را توجیه میکند.
کار کسانی چون خواهر لورنا نشان میدهد که مقاومت و امید هنوز ممکن است. نجات صدها قربانی، ایجاد پناهگاههای امن، و بازگرداندن زنان و کودکان طردشده به جامعه، گامهایی کوچک اما حیاتیاند. در عین حال، تنها راه پایدار برای مقابله با این جنون، ریشهکنی فقر، آموزش همگانی، و ایجاد ساختارهای عدالت اجتماعی است.
جنون جادوگرسازی امروز نه یک خاطره تاریک تاریخی، بلکه زخمی باز بر پیکر جهان معاصر است. تا زمانی که این زخم درمان نشود، نمیتوان از پایان واقعی قرون وسطی سخن گفت.
*این مقاله مستند است به چندین نوشته در این مورد که در نشریات مختلف آلمانیزبان نوشته شده است.
|
|