عصر نو
www.asre-nou.net

رودولف روکر

ملی‌گرایی و فرهنگ، تحلیل و نقد دولت - ملت

مترجم د. موسی مزیدی
Thu 18 12 2025

سال انتشار: ۱۹۳۷

چکیده‌ای از زندگی و اثر نویسنده

رودولف روکر (راکر) Rudolf Rocker متولد ۲۵ مارس ۱۸۷۳، از برجسته ‌ترین متفکران آنارکو ـ سندیکایی( Anarcho -Syndikalismus ) و انقلابی قرن بیستم بود. او به آثارش در پیوند دادن آزادی با فرهنگ انسانی و نقد عمیق همه اشکال قدرت، چه دینی، چه ملی و چه اقتصادی، شهرت داشت. بخش بزرگی از عمر خود را در تبعید گذراند و بیشتر آثارش را در دوران صعود نظام‌های توتالیتر در اروپا نوشت، امری که به تحلیل‌های او درباره ملی‌گرایی و دولت، بُعدی هشداردهنده و پیش‌نگرانه بخشید. روکر دیدگاهی دارد که فرهنگ را محصول کنش اجتماعی آزاد می‌داند، نه محصول اجبار سیاسی.

مباحث نظری مطرح شده

۱-نقد جبرگرایی اقتصادی

روکر تفسیر مارکسیستیِ اقتصاد را به‌عنوان عامل تعیین‌کننده یگانه نقد می‌کند و تأکید دارد که نیروهای معنوی و فرهنگی، دینی و سیاسی نیز نقشی موازی ایفا می‌کنند و دولت - ملت روابط اقتصادی را به نفع قدرت، نه طبقه، بازسازی می‌کند.

۲- دین، سیاست و شکل‌گیری دولت:
او به اتحادهای میان کلیسا و قدرت دنیوی می‌پردازد و نشان می‌دهد چگونه دین از قرون وسطی به ابزاری مرکزی برای مشروعیت‌ بخشی به سلطه سیاسی تبدیل شد. از رهگذر نظامی که اطاعت مقدس را با اطاعت مدنی درهم آمیخت.

۳- دولت در برابر فرهنگ:
روکر بر این باور است که فرهنگ از کنش متقابل آزاد میان افراد و جوامع زاده می‌شود، در حالی که دولت این فرایند را با ساختن فرهنگ رسمی که در خدمت وحدتی ملی و مصنوعی است، سرکوب می‌کند.

۴- صعود دولت - ملت: او تحول دولت مدرن پس از فروپاشی فئودالیسم و نقش اصلاح دینی (Reformation) را در بنیان‌گذاری الگوی دولت متمرکز، به بهای تکثر دینی و تنوع اجتماعی، تحلیل می‌کند.

۵- اندیشه‌های لیبرالی و دموکراتیک:
روکر خوانشی انتقادی از لیبرالیسم اروپایی و آمریکایی ارائه می‌دهد و آن را نیرویی می‌داند که اقتصاد را آزاد کرد اما فرد را از چنگال دولت آزاد نساخت. او همچنین دموکراسی نمایندگی را نقد می‌کند، زیرا به ابزاری از ابزارهای ملی‌گرایی جمعی بدل شده است.

۶- فلسفه آلمانی و روح ملی:
روکر گرایش ایده‌آلیستی آلمان، به‌ویژه نزد هگل، را نقد می‌کند، گرایشی که دولت را تجسم عقل دانست و به نظر او زمینه فکری برای ملی‌گرایی تمامیت‌ خواه و نازیسم فراهم کرد.

۷- ملی‌گرایی به‌ مثابه دین سیاسی:
روکر ملی‌گرایی را به‌عنوان دینی مدرن تصویر می‌کند که بر اسطوره‌ها، نمادها و آیین‌ها استوار است، وفاداری بی‌قید و شرط به قدرت را بازتولید می‌کند و به نظامی‌سازی جامعه و انسداد فرهنگی می‌انجامد.

تحلیل فرهنگی و اجتماعی

۱-ملت به ‌مثابه پدیده‌ای اجتماعی، نه سیاسی:
روکر میان ملت به‌عنوان جماعتی فرهنگی-زبانی که به‌طور طبیعی شکل گرفته است و دولت - ملت که از بالا تحمیل می‌شود و وجودی بوروکراتیک و اقتدارگرا دارد، تمایز قائل می‌شود.

۲- زبان، اسطوره‌ شناسی و هویت:
او رابطه زبان با همبستگی اجتماعی را تحلیل می‌کند و تبدیل تفاوت زبانی به مرزهای سیاسی را رد می‌کند و همه کوشش‌ها برای فروکاستن ملت به زبان به‌ تنهایی را نقد می‌کند.

۳- نقد نظریه‌های نژاد:
او ادعاهای نژادی رایج در قرن نوزدهم را واسازی می‌کند و تأکید دارد که تفاوت‌های ادعایی مبنای واقعی برای سیاست نیستند و دولت - ملت از ،نژاد، به‌عنوان ابزار بسیج استفاده می‌کند، نه به‌عنوان حقیقت علمی.

۴- تمرکزگرایی در برابر آزادی فرهنگی:
او میان این دو الگو مقایسه می‌کند:

الف- یونان باستان: الگوی عدم تمرکز سیاسی که به غنای فرهنگی و فلسفی انجامید.

ب- روم: الگوی تمرکزگرایی که به قدرت سیاسی انجامید اما به زوال تدریجی فرهنگی منتهی شد.

۵- دولت - ملت و انحطاط فرهنگ:
او اشاره می‌کند که هرچه چنگال دولت بر جامعه شدیدتر شود، خلاقیت فرهنگی و هنری کاهش می‌یابد. سبک ملی‌گرایانه در معماری و هنر، به سبب ماهیت بسیج‌ گرانه‌اش، فقیرتر از مکتب‌های آزاد است که در شهرهای باز و جوامع تجاری پدید می‌آیند.

۶- علم و هنر فراتر از مرزهای ملی:
روکر نشان می‌دهد که هر دستاورد بزرگ علمی یا هنری، محصول ارتباط انسانیِ فراملی بوده است. از این‌رو، علم ملی یا هنر ملی وجود ندارد، هر دانشی از آنِ تمام بشریت است.

۷- مسائل اجتماعی مدرن:
در پایان، او به بحران‌های قرن بیستم می‌پردازد، صعود رژیم‌های تمامیت‌خواه، ملی‌گرایی نظامی‌گرا، استثمار طبقاتی، افول آزادی‌ها، و تأکید می‌کند که راه‌حل آن‌ها در عدم تمرکز، خودگردانی و همکاری آزاد میان ملت‌ هاست.

روکر در آن این تز مرکزی را مطرح می‌کند که دولت - ملت، از آغاز پیدایش خود، ذاتاً نیرویی ضدِ فرهنگ و ضدِ آزادی بوده است و خلاقیت انسانی تنها در فضاهای باز شکوفا می‌شود، نه در مرزهای سیاسی یا متافیزیک ملی. روکر با درهم‌ أمیختن تاریخ، فلسفه و انسان‌شناسی فرهنگی، مفهوم ملت و فرهنگ را به‌عنوان پدیده‌هایی برخاسته از جامعه ، نه دولت، بازتعریف می‌کند و نشان می‌دهد که ملی‌گرایی، هنگامی که به دینی سیاسی بدل می‌شود، تنوع را در هم می‌شکند و روح انسانی را خفه می‌کند.

مترجم د. موسی مزیدی
۱۷.۱۲.۲۰۲۵