مدرنیتهٔ انفجاری، احساسات و سیاست
(نگاهی به جهان فکری ایوا ایلولوز)
Tue 9 12 2025
الف خمیرانی
مقدمه
ایوا ایلولوز، جامعهشناس فرانسوی-اسرائیلی، در پژوهشهای خود نشان میدهد که احساسات نه پدیدهای صرفاً فردی، بلکه بافتی اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دارند. از رسانهها و شبکههای اجتماعی گرفته تا ادبیات و هنر، احساسات مدرن به ابزاری برای مدیریت جامعه و سیاست تبدیل شدهاند. آثار اخیر او — واکنش به خشونت حماس، احساسات غیردموکراتیک و مدرنیتهٔ انفجاری — تصویری جامع از پیچیدگی احساسات در دنیای معاصر ارائه میدهد و نشان میدهد که چرا فهم آنها فراتر از تجربهٔ شخصی است.
مدرنیتهٔ انفجاری و سیاست احساسات
ایلولوز مفهوم «مدرنیتهٔ انفجاری» را نه به عنوان یک دورهٔ بسته، بلکه به عنوان یک جریان شتابگیر معرفی میکند؛ جریان احساسی که از رنسانس، روزگار کشف سوژه، آغاز شد، در روشنگری به اوج فکری رسید و تا دوران معاصر ادامه یافته است. در این جهان، رسانهها، شبکههای اجتماعی، فرهنگ عامه و صدها متر ادبیات روانشناسی و خودیاری، فضایی فراهم کردهاند که احساسات به ابزارهای سیاسی و اجتماعی تبدیل شوند.
او نشان میدهد که احساسات هرگز تنها نیستند؛ آنها حامل «دستور زبان اجتماعی» هستند. خشم، امید، غرور و حسادت نه فقط بیانگر تجربهٔ فردی، بلکه نشاندهندهٔ ساختارهای اجتماعی و قدرتاند. همانطور که ایلولوز میگوید: «احساسات به نوعی بازوی جامعه را در خود فرد طولانی میکنند.» در سیاست معاصر، پوپولیستها و عوامفریبها این احساسات را برای بسیج افکار عمومی و مدیریت جامعه به کار میبرند.
ریشهها و تاریخ احساسات
ایلولوز نشان میدهد که ریشهٔ مدرنیتهٔ احساسی به رنسانس و روشنگری بازمیگردد. امید، که از دوران روشنگری شکل گرفت، انسان را به خودتوانمندسازی و پیشرفت فردی و اجتماعی فرا میخواند. موفقیت فردی، که به عنوان شایستگی شخصی معرفی شد، از رویای آمریکایی اوایل قرن بیستم تا جنبش حقوق مدنی سیاهپوستان و شعارهای سیاسی معاصر مانند Yes We Can اوباما ادامه یافته است.
اما ایلولوز هشدار میدهد که امید همیشه پیشرفت فردی را تضمین نمیکند و گاهی برای حفظ وضع موجود به کار میرود. خشم و حسادت نیز بسته به جایگاه اجتماعی، امکان بروز متفاوتی دارند: مردان معمولاً اجازهٔ ابراز خشم دارند، اما زنان با کوچکترین نشانهای از خشم به تمسخر و سرزنش مواجه میشوند. او همچنین به منابع ادبی و هنری، از هومر و پروست تا آنی ارنو و سریالهای معاصر، رجوع میکند تا نشان دهد احساسات چگونه میتوانند به ساخت تصویر دشمن سیاسی و بسیج مردم منجر شوند.
یهودستیزی و نقد چپ جهانی
ایلولوز در واکنش به حملهٔ حماس در سال ۲۰۲۳، به بررسی واکنش چپ جهانی پرداخته است. او بیتفاوتی و حتی خوشحالی برخی روشنفکران و دانشگاهیان نسبت به قربانیان اسرائیلی را محکوم میکند و آن را نمونهای از «یهودستیزی دانشگاهی» میداند. بخشی از چپ پسااستعماری، ارزشهای غربی و جهانی را تنها ابزار سلطه میبیند و عاملان خشونت، اغلب قربانی شرایط اجتماعی و ساختاری معرفی میشوند؛ به تعبیر ایلولوز، آنها subiectum هستند، قربانیان ناتوان روابط اجتماعی و تاریخی که مسئولیت فردی در آنها دیده نمیشود.
امید در دنیای مدرن
با وجود فضای متراکم احساسات و خطرات ناشی از آن، ایلولوز به سرچشمههای امید نیز اشاره میکند. او با رجوع به فلسفهٔ آگنس هلر دربارهٔ وجدان شخصی به عنوان «صدای درونی» نشان میدهد که فرد میتواند میان تجربهٔ شخصی و جهان اجتماعی پلی بسازد و علیه واقعیت موضع بگیرد. اما او هشدار میدهد که این مسیر دشوار و پرهزینه است: اگر تنها به عقبنشینی در جهان درونی بسنده شود، زندگی واقعی احساسات هرگز به طور کامل ظهور نمیکند.
نتیجهگیری
ایلولوز به ما یادآوری میکند که در دنیای مدرن، احساسات ابزار سیاست و فرهنگاند و فهم آنها مستلزم تحلیل اجتماعی-تاریخی است. مدرنیتهٔ انفجاری، با شتابدهی به احساسات جمعی و فردی، فضای پیچیدهای ایجاد کرده که در آن امید، خشم و غرور همواره بار اجتماعی و سیاسی دارند. شناخت این پیچیدگیها، علاوه بر تحلیل فرهنگی و روانشناسی، نیازمند دقت، تأمل و توجه به تعامل میان فرد و جامعه است تا بتوانیم به درک عمیقتری از جهان امروز برسیم.