عصر نو
www.asre-nou.net

اخلاق و فساد اخلاقی در فرهنگ سیاسی؛ از میراث استبداد تا ضرورت بازسازی اعتماد


Thu 21 08 2025

بهروز اسدی

فرهنگ سیاسی هر جامعه حاصل تاریخ، قدرت و ارزش‌های اخلاقی آن است. در جامعه ما اما، سایه استبداد فردی و حکومتی دهه‌ها بر زندگی اجتماعی سنگینی کرده است. نتیجه این تجربه، فرهنگی است که در آن بی‌اخلاقی، برچسب‌زنی، تخریب و کیش شخصیت جایگزین گفت‌وگوی سازنده و نقد مسئولانه شده است.

این مقاله با رجوع به میراث اندیشمندان و بزرگان، می‌کوشد ریشه‌های بحران اخلاقی در فرهنگ سیاسی ما را واکاوی کند، جلوه‌های امروزین آن را نشان دهد و راه‌هایی برای عبور از این چرخه ویرانگر پیشنهاد دهد.

میراث استبداد و زوال اخلاق سیاسی

هیچ جامعه‌ای بدون حافظه تاریخی فهم نمی‌شود. استبداد در ایران، چه در قالب حکومت‌های فردی گذشته و چه در شکل کنونی جمهوری اسلامی، فرهنگی را به جامعه تحمیل کرده که بر پایه بی‌اعتمادی، خشونت زبانی و حذف مخالف بنا شده است.

افلاطون درباره فریبکاری سیاسی می‌گوید: «بدترین شکل بی‌عدالتی آن است که عادل به نظر آیی، بی‌آنکه عادل باشی.» این همان تصویری است که استبداد برای بقای خود ساخته است: ظاهری از عدالت و اخلاق، اما در باطن چیزی جز فساد و سرکوب.

در چنین شرایطی، اختلاف‌نظر که باید مایه رشد باشد، به ابزاری برای دشمن‌سازی تبدیل می‌شود. به جای گفت‌وگو، تخریب؛ به جای نقد، توهین؛ و به جای تحلیل، غوغاسالاری حاکم می‌شود.

کیش شخصیت و خودخواهی فردی

یکی از بارزترین جلوه‌های فساد اخلاقی در سیاست ما، کیش شخصیت است. بارها دیده‌ایم که به جای تقویت آرمان‌های جمعی، شخصیت‌ها در مرکز قرار گرفته و نقد جای خود را به تقدیس یا تخریب داده است.

ابراهام لینکلن هشدار می‌دهد: «اگر می‌خواهی شخصیت واقعی مردی را بشناسی، به او قدرت بده.» قدرت در غیاب اخلاق، انسان‌ها را به خودخواهی و تمامیت‌خواهی می‌کشاند.

مهاتما گاندی نیز گفته است: «قدرت، بدون اخلاق، دیوانه‌ای خطرناک است.» این دیوانگی سیاسی همان چیزی است که همبستگی مدنی را نابود می‌کند و به انشعاب می‌کشاند.

تریبون‌ها؛ ابزار انسجام یا انشعاب؟

رسانه‌ها و تریبون‌های عمومی باید ابزار تقویت اعتماد اجتماعی باشند. اما در فرهنگ سیاسی آلوده به بی‌اخلاقی، اغلب به محل نزاع، تسویه‌حساب شخصی و برچسب‌زنی تبدیل می‌شوند.

وقتی رسانه به جای حقیقت، به میدان بازی‌های فردی و گروهی بدل شود، دیگر ابزاری برای انسجام نیست بلکه تریبونی برای انشعاب خواهد بود. این همان چیزی است که استبداد برای بقای خود به جامعه تزریق می‌کند و متأسفانه گاه در میان مخالفان هم بازتولید می‌شود.

عقلانیت در برابر غوغاسالاری

در بسیاری از مواقع، هیاهو و جنجال جایگزین تحلیل عقلانی می‌شود. در چنین فضایی، صدای بلندتر مساوی با حقیقت تلقی می‌شود و عقلانیت به حاشیه رانده می‌شود.

سقراط به شاگردانش می‌آموخت: «گفت‌وگو نه برای پیروزی بر دیگری، بلکه برای رسیدن به حقیقت است.» و امروز جامعه ما بیش از هر زمان به چنین روحیه‌ای نیاز دارد.

مارتین لوتر کینگ نیز هشدار داده است: «ما باید بیاموزیم که همچون برادران با هم زندگی کنیم، وگرنه همچون ابلهان با هم نابود خواهیم شد.» این سخن یادآور آن است که تفرقه و بی‌اخلاقی سیاسی در نهایت همه را متضرر خواهد کرد.

ضمن آنکه نباید فراموش کرد، فساد اخلاقی زمانی ریشه‌دارتر می‌شود که وابستگی‌های جناحی یا ایدئولوژیک جای استقلال فکری را بگیرد. تاریخ ما پر است از نمونه‌هایی که وابستگی به بیگانه یا تسلیم در برابر قدرت داخلی، سرانجام به شکست و فروپاشی انجامیده است.

مونتسکیو در این خصوص عقیده دارد قدرت میل به سوء استفاده را در انسان بیدار می‌کند و این میل تنها با محدودیت‌های اخلاقی و قانونی مهار می‌شود. استقلال و پایبندی به اصول اخلاقی همان محدودیتی است که می‌تواند جلوی این سقوط را بگیرد.

راهکارها؛ بازسازی اخلاق در سیاست

برای عبور از این وضعیت، باید فرهنگ سیاسی را بر سه ستون بازسازی کنیم:

اخلاق و حرمت انسانی: همان‌گونه که کانت می‌گوید: «چنان رفتار کن که انسانیت، چه در وجود خود و چه در وجود دیگری، همواره هدف باشد نه وسیله.»

گفت‌وگوی مسئولانه: اختلاف‌نظر باید در چارچوب احترام و صداقت بیان شود.

استقلال مدنی: جنبش‌های اجتماعی باید مستقل از هر جریان حزبی یا بیگانه باقی بمانند تا اعتماد عمومی حفظ شود.

در پایان باید تاکید کنم فساد اخلاقی در فرهنگ سیاسی ما محصول میراث استبداد، کیش شخصیت و سوءاستفاده از تریبون‌هاست. این فساد زمانی تشدید می‌شود که به جای عقلانیت، غوغاسالاری حاکم شود و به جای اخلاق، منافع فردی بر ارزش‌های جمعی غلبه کند.

اگر خرد و اخلاق پشتوانه گفتار و رفتار ما نباشد، هر حرکت سیاسی دیر یا زود به فساد و تفرقه کشیده خواهد شد.

عبور از این چرخه ویرانگر ممکن است، به شرط آنکه اخلاق، استقلال و همبستگی را به اصول غیرقابل معامله بدل کنیم. تنها در این صورت است که تریبون‌ها به ابزار انسجام، نه انشعاب؛ و سیاست به عرصه حقیقت، نه تحقیر، تبدیل خواهد شد.

بهروز اسدی
فعال حقوق بشر
آگوست ۲۰۲۵