فرار به جلو سلطنت طلبان و تلاش آنان برای توجیه خیانت به ایران
Sun 20 07 2025
جواد کوروشی
در واکنش به شکایت شماری از آلمانیهای ایرانی تبار از صدراعظم آلمان، نشریه کیهان لندن مانند کیهان حسین شریعتمداری، به انتشار «انتقادی» دست زده، که نه مقا له ای با معیار های روزنامه نگاری و نه مقاله ای سرو ته دار سیاسی است. این انتقاد با این تیتر شروع میشود که « چند ایرانی- آلمانی» با شکایت «علیه صدراعظم آلمان... به جمهوری اسلامی و رهبرش تنفس مصنوعی از راه دور میدهند.» استفاده از واژه « چند ایرانی- آلمانی» و نه ۳۲۹ نفر که خودش دو سطر پایین تر میاورد، نشان میدهد که نگارنده انتقاد مصمم است، هرچه بیشتر این شکایت را بی اهمیت و تخطئه کند و در این نیت یادش میرود که اگر بی اهمیت بود، چرا یک دفعه برای کیهان مهم شده است!
بنابراین «روزنامه نگار» کیهان لندن انقدر بی اطلاع است که نه از اهمیت این شکایت و نه از تاثیر اجتماعی آن چیزی دستگیرش شده است. اصلا این «روزنامه نگار» یک لحظه فکر نکرده که به هیچکس، حتی اگر کیهان و دوست نتانیاهو هم باشد، نیامده که شکایت «چند» شهروند را این اندازه تکفیر کند، که به صدراعظم خود اعتراض کنند که برابر قوانین قضایی آلمان و مواد قانون اساسی این کشور حق ندارد، کشتار بی گناهان و غیرنظامیان را «کار کثیفی ... که اسرائیل برای همه ما (غرب) انجام میدهد» بخواند. این حق هر شهروندی در هر جامعه دموکراتیک است. این که چند ایرانی در آلمان با آن موافق است یا نه هم تغییری در این حق نمیدهد. در بیانیه آمده است: «ما به عنوان شهروندان آلمان» شکایت از این گفته ها داریم. حالا این آقا مدعی است «چنین نحوه فرمولبندی، یعنی تعمیم و قلمداد کردن نظر خود به همه «شهروندان آلمان» است. معلوم نیست این «روزنامه نگار» ما از کجا این حق را برای خود دست و پا کرده است که این فرمول بندی را به عنوان «تعمیم و قلمداد کردن نظر خود به همه» تعریف کند!
بله در این شکایت، که من هم امضا کرده ام، به درستی گفته های صدراعظم آلمان با استناد به مواد قانونی حاکم در آلمان به نقد کشیده میشود و این تنها چند شهروند آلمانی ایرانی تبار نیستند که دست به این کار زده اند. اکنون یکی از سرشناس ترین هنرپیشه تئاتر و استاند اپ کمدین آلمان (دیتر هالروردن) که از روز اول جنایات اسرائیل در غزه را رسوا کرده است، هم به خاطرهمین گفته ها، از صدراعظم آلمان شکایت کرده است.
منتها ظاهرا برای یک ثناگوی نتانیاهو که متاسفانه امروزه شماری کمی هم در رسانه های فارسی زبان خارج نیستند، یک چنین اقدام قانونی دستاویزی میشود برای توجیه کودک کشی اسرائیلی ها در غزه و حمله نظامی تجاوزکارانه اسرائیل به خاک ایران، که مغایر با همه قوانین بین الملل و منشور سازمان ملل است.
در ادامه نقد، این «روزنامه نگار» که نه شناختی از آلمان و دموکراسی و ظاهرا نه به حقوق بشر پایبند است، تلاش دارد فقر استدلال و بی مایگی نقد خود را با بلند کردن چماق هواداری از جمهوری اسلامی بپوشاند و از جمله می نویسد: «شاید منظور آندسته از آلمانیهای ایرانیتبار باشد که به عنوان لابی رژیم ایران در آلمان فعالیت میکنند. شاید هم منظور از «مردمانی با پیشینه و باورهای متفاوت»، آندسته از «باورمندان» به شیعه ولائی است که در مسجد «امام علی» هامبورگ یا در دیگر مراکز فرهنگی وابسته به حکومت ایران که بسیاری از آنها به دلیل حمایت از تروریسم بسته شده، باورهای مرتبط با اسلام سیاسی را تبلیغ میکردهاند» باشد. در حالی که اگر یک کم به سیاست آشنا بود و با اطلاع بود در فهرست امضا کنندگان می دید که بسیاری از آنان، پیش از این که این آقا ردای روزنامه نگاری را برتن کند، از مخالفین سرسخت و آشتی ناپذیر نظام های استبدادی شاهنشاهی و جمهوری اسلامی (شاه وشیخ) بوده و هستند و عتاب و خطاب افرادی چون این شخص هم ناچیز تر از آن است که بتواند به اعتبار سیاسی امضا کنندگان لطمه ای بزند.
«روزنامه نگار» ما از امضا کنندگان ایراد میگیرد که: «شما در متن دادخواست بارها از واژه «ایران» استفاده کردهاید بدون آنکه یکبار از نام واقعی رژیم ایران «جمهوری اسلامی» استفاده کنید! آیا «جمهوری اسلامی» را برابر با «ایران» میدانید؟ اگرنه، چرا از عنوان رسمی «جمهوری اسلامی ایران» استفاده نکردهاید؟ ... با صراحت به این پرسش ساده پاسخ دهید که آیا «جمهوری اسلامی» را برابر با «ایران» و همان «ایران» میدانید؟
پاسخ به این ایراد خیلی ساده است و خود پرسش کننده هم به پرسش خود بدون این که خود متوجه شود، پاسخ داده است. امضا کنندگان آگاهانه از ایران میگویند. چون کشوری بیگانه به تمامیت ارضی کشورشان ایران دست اندازی کرده است. توجیه دست اندازی اسرائیل متجاوز، که شما آن را حمله به جمهوری اسلامی میخوانید و شما و امثال شما هم برایش دست میزنید، برای ایران دوستان پشیزی ارزش ندارد.
تفاوت شما با امضا کنندگان در این است که شما به عنوان هواداری از جریان های سیاسی مخالف جمهوری اسلامی میخواهید عطش نفرت خود از جمهوی اسلامی را با خیانت به تمامیت ارضی ایران و با خدمت به جنایتکاری مانند نتانیاهو خاموش کنید و در این راه حتی از خنجر زدن از پشت به ایران و ایرانیان هم ابائی ندارید. شما و امثال شما آن قدر از شعور سیاسی بی بهره هستید که به کسی که در دادگاه های کشور خودش به عنوان فاسد و کلاهبردار محکوم شده است و دادگاه بین المللی لاهه حکم جلب او را به عنوان جنایتکار جنگی و جنایت علیه بشریت صادر کرده است، دلبسته اید و رهبر شما از او التماس میکند تا او را به ایران ببرد و شما را از چنگ رژیم قانون گریز و جنایتکار جمهوری اسلامی برهاند. شما زندانی ساده لوحی، نفرت و بی سوادی سیاسی خود هستید که توهم دارید که نتانیاهو و امثال او برای آزادی در ایران به تمامیت ارضی ایران دست اندازی میکنند!
تجاوز اسرائیل به خاک ایران تا اندازه ای به غربال کردن اپوزیسیون ایران کمک کرد و نشان داد چه کسی برای آزادی و حقوق بشر در ایران مبارزه می کند و چه کسی برای کسب قدرت به بهای خوش رقصی برای بیگانگان و خیانت به ایران و ایرانیان.
مخالفین جمهوری اسلامی که حال باز هم بیشتر از پیش دچار سردرگمی و تشتت شده اند، میتوانند تنها و تنها در یک چارچوب دست همکاری به سوی هم دراز کنند. این چارچوب هیچ چیز دیگری جز منشور حقوق بشر سازمان ملل، قبول حقوق شهروندی و کرامت انسانی و رعایت قوانین بین الملل نمیتواند باشد. چون این تنها تضمینی است که میتواند جلوی از چاله درآمدن و افتادن به چاه را بگیرد.
بنابراین در این چارچوب هیچ جایی نمیتواند برای هواداران نژاد پرست و کودک کشی مانند نتانیاهو باشد. بنابراین آنانی که نتانیاهو را درآغوش کشیده و میکشند، نشان میدهند که نه به حقوق بشرو کرامت انسانی اعتقادی دارند و نه برای جهانشمول بودن حقوق بشر جدا از رنگ پوست، دین، نژاد و زبان اعتباری قایل هستند و درست به همین دلیل نه تنها قابل اعتماد نیستند که عملا خطری برای دامن زدن به چند دستگی در اپوزیسیون ج. ا. و مانعی برای دستیابی به راه حلی برای ایران پس از ج.ا. هستند.