درمان
Mon 20 03 2023
شهریار حاتمی
اشک مرا بنوش که درمان درد هاست
جز درد من، که ازین گونهها جداست
خاموش و نرم میخزد از پا درون من
تا سر که میرسد، هم سان اژدهاست
تلخ است چون هلاهل و شیرین بسان قند
هم التیام درد و خودش نیز ابتلاست
با من عجین ز زمانهای دور دست
با من ایاق همچو رفیقان با وفاست
همزاد زندگی ست، که بی درد مُردگی ست
این قصه ی حیات، چه لبریز رنج هاست
یک روز اگر تو قصه شنیدی بدون درد
پایان درد نیست که پایان قصه هاست
استکهلم
۲۲ ژوئیه ۲۰۱۶
|
|