عصر نو
www.asre-nou.net

تشکیل حزب توده‌ و پدیده ای بنام علی اوف


Fri 26 11 2021

علی مرادی مراغه ای


(تصویر علی اوف مربوط به زمان حضورش در ایران است)

سوالی که این نوشته در پی پاسخگویی بدان است اینکه آیا در زمان تاسیس حزب توده شخصی بنام علی اوف در جلسه موسسان حضور داشته یا نه؟و اگر حضور داشته این شخص چه کسی بوده و در تشکیل حزب توده چه نقشی داشته است؟ ابتدا به به بررسی و نقد نویسندگانی می پردازم که در این زمینه بدان پرداخته اند سپس به سوال اصلی برخواهم گشت. اهمیت وجود یا عدم وجود علی‌اوف در زمان تاسیس حزب توده در واقع در اینست که بنوعی توضیحی است بر نقش و یا عدم نقش مقامات شوروی در زمان تشکیل این حزب.

حزب توده پس از سقوط رضاشاه، در هفتم مهر1320(در برخی منابع هشتم، دهم یا پانزدهم مهر آمده)در منزل سلیمان میرزا اسکندری در خیابان ژاله (17 شهریور فعلی) تشکیل گردید در جلسه مؤسسان، سليمان ميرزا به اتفاق آراء، به سمت صدر حزب انتخاب شد و هیئتی موقتی، مركب ‌از: پيشه‌وري، ايرج اسكندري، سليمان ميرزا، رضا روستا، عبدالقدير آزاد با رأی مخفی انتخاب شدند تا مقدمات تشكيل حزب را فراهم نمايند1. همچنانكه از مرامنامه حزب و حضور افراد با گرايش مختلف در آن بر می ‌آيد حزب در اين مرحله، بيشتر ويژگیهای يك جبهه دموكراتيك داشت كه میخواست به شكل قانونی فعاليت كند 2.

اینکه آيا حزب توده ايران«مخلوق شوروی وسازمان های امنيتی آن یعنی ن.کا.و.د (کا.گ.ب. بعدی) است»؟ سرهنگ زیبایی می نویسد:«اولین جلسه هیئت موسسان حزب توده در مهرماه1320با حضور 37نفر از دسته 53نفری و کمونیستهای دیگر تشکیل یافت علی اوف کاردار سفارت شوروی که به زبان فارسی خوب صحبت میکرد و قیافه شرقی هم داشت در این جلسه حاضر شد اکثر شرکت کنندگان در این جلسه علی اوف را نمی شناختند و چند نفری هم که وی را می شناختند(مانند جعفر پیشه وری) او را به دیگران معرفی نکردند. موضوع مذاکره در این جلسه تشکیل حزبی بنام حزب کمونیست بود. علی اوف با این نام مخالفت کرد و استدلال میکرد که با توجه بشرایط و اوضاع و احوال ایران حزبی باید تاسیس شود که معتدل و میانه رو باشد تا بتواند کلیه طبقات را در خود جمع آوری کند بدین لحاظ، نام حزب کمونیست در شرایط فعلی برای ایران مناسب نیست بالاخره پس از شور بسیار نظر علی اوف پذیرفته شد و نام حزب توده برای حزب جدیدالتاسیس انتخاب گردید»3

به نظر من نوشته علی زیبایی کاملا با آگاهی ها و اطلاعاتی که ما از علی اوف ارائه خواهیم داد مطابقت میکند اشاره به چهره شرقی او داشته که تصاویری از او در زیر خواهم آورد همچنین آشنایی اش با سیدجعفر پیشه وری درست بوده چرا که تصویری در این زمینه وجود دارد که باید در تبریز گرفته باشد و علی اوف به همراه پیشه وری در تصویر دیده میشوند. در خاطرات ایرج اسکندری نیز مطالبی مربوط به علی اوف آمده است که با واقعیتها مطابقت میکند. اسکندری مینویسد: «در آن زمان نماینده حزب کمونیست اتحاد شوروی در سفارت شوروی علی اوف بود ما با این نماینده حزب کمونیست در مطالب مربوط به حزب مشورت میکردیم»4

انور خامه ای نیز در مورد حضور علی اوف می نویسد:«...رستم علی اوف مسئول امور حزبی و اطلاعاتی سفارت شوروی نیز در این جلسه حضور داشت ...»5
منبعی دیگر که برخی منابع آنرا منسوب به آقای عبدالله شهبازی میدانند در این زمینه مینویسد:« کمونیست‌های قدیمی ایران یا با سقوط رژیم رضاشاه ... با اتکاء بر این نیروها، وزارت امنیت شوروی از طریق ستاد خود در تهران، و در رأس آن علی‌اوف، که با پوشش کارمند سفارت شوروی فعالیت می‌کرد...علی‌اوف فوق همان حیدر علی‌اوف معروف می‌باشد»6

اشتباهِ منابع بالا در اینست که«علی اوف»ی که در «کتاب کمونیزم در ایران» نوشته علی زیبایی آمده آنرا به رستم علی اوف یا حیدر علی اوف (رئیس جمهور اسبق آذربایجان) تعبیر کرده اند در حالیکه اگر کوچکترین زحمتی بخود میدادند و به بیوگرافی و تاریخ تولد این دو نگاه میکردند پی میبردند که این علی اوف نمیتوانسته رستم علی اوف یا حیدر علی اوف باشد چون حیدر علی اوف متولد 10می1923بوده.7 یعنی در زمان تشکیل حزب توده در 7 مهر 1320 نوجوانی 18 ساله بوده پس نمیتوانسته فارغ التحصیل تاریخ، مامور «گ.پ.ئو» در تهران و دست اندر کار تشکل حزب توده باشد و در جمع موسسان پیشکسوت و استخوانداری مانند سلیمان میرزا به سخنرانی و اظهار نظر بپردازد و همچنین این علی اوف که در خاطرات دکتر انور خامه ای به رستم علی اوف تبدیل میشود نمیتوانسته رستم علی اوف باشد چون او متولد ۱۹۳۰ بوده و بنابراین، در هنگام تأسیس حزب توده بیش از یازده سال نداشته است!

اما نورالدین کیانوری نیز در خاطرات خود بدرستی ذکر کرده علی‌اوفی که در جلسه اول تأسیس شرکت کرده‌ و برای یک عده ناشناخته بوده«علی‌اوف فرد نسبتاً مسنی بود. بعداً به آذربایجان بازگشت و استاد دانشگاه شرق‌شناسی شد و همانجا فوت کرد»8

اشاره کیانوری کاملا با واقعیتها درست در می آید و معلوم میگردد که علی اوف نامبرده که در خاطرات افراد متعدد آمده یک علی اوف دیگری غیر از حیدر و یا رستم بوده است و البته آقای شیوا فرهمندراد از اعضای سابق حزب توده، با در نظر گرفتن اینکه به خاطر صغر سنی این دو شخص نمی توانسته در جلسه موسسان حزب توده حضور داشته باشند در نتیجه به کلی منکر وجود شخصی بنام علی اوف در آن جلسه شده و آنرا دستاویزی از سوی مخالفان حزب برای سرسپردگی حزب به شوروی ذکر کرده و مینویسد: «من هیچ نوشته‌ی دیگری به جز(کتاب سرهنگ علی زیبایی) سراغ ندارم که از شرکت شخصی به نام علی ‌یف در جلسه‌ی هیئت مؤسسان حزب توده ایران در هشتم مهرماه 1320 سخن گفته‌ باشد و منشاء این ادعا سخن بی‌پایه‌ای‌ست که سرهنگ زیبائی نوشته‌ است...»9

قبل از پرداختن به علی اوف واقعی، در اینجا باید به جدال قلمی بین امیرخسروی و خسروی شاکری در رابطه با همین مساله علی اوف اشاره کنم که هر دو از مورخین پیشکسوت در حوزه اندیشه چپ هستند:

دکتر خسرو شاکری بر پایه‌ی برخی اسناد در بایگانی‌های کمینترن در مسکو، نام تازه‌ای را به غیر از علی اوف به میان می ‌آورند تا ثابت کنند که حزب توده ایران از همان آغاز به دست شوروی‌ها بنیاد نهاده شده‌است او می نویسد:«سرهنگ سلیوکوف (رئیس رکن دوم ادارهء سوم اطلاعات ارتش سرخ) از هفتم مهر تا 22 آبان 1320 در تهران با سلیمان ‌محسن اسکندری دیدارهایی داشته‌است...»10

به نظر من کوششهای دکتر خسرو شاکری اصلا موفقیت آمیز نبوده البته آقای امیرخسروی در نقدی که بر ادعایِ خسرو شاکری نوشته ناموفق بودن ادعای او را روشن می کند اما مشکل در اینجاست که امیرخسروی پس از رد ادعای خسرو شاکری، خودش بکلی منکر وجود شخصی بنام علی اوف در جلسه موسسان حزب توده میگردد و می نویسد: «بارها گفته ام و اينک با اطمينان بيشتر، باز می گويم حزب توده ايران بدست ايرانی، با فکراصيل ايرانی، به ابتکار عده ای آزادی خواه مترقی و شخصيت های ملی دموکرات و عناصر مارکسيست وکمونيست؛ با برنامه ای دموکراتيک...پا به حيات گذاشت...»11

امیرخسروی نوشته خسرو شاکری را ناشی از ضدیت او با حزب توده دانسته و معتقد است که حزب توده در ابتدا مستقل و حزبی اصیل بوده و بعدا سرسپرده میگردد. در اینجا لزومی ندارد یادآوری کنیم که ایشان کوچکترین دلیلی ارایه نمی کند که چرا حضور علی اوف را با این حدت و شدت در جلسه موسسان حزب توده رد می کند و یا از ایشان میتوان پرسید اینکه می گوید حزب توده ابتدا مستقل بوده مربوط به چه زمانی است؟ مگر همین حزب در همان زمانِ آغازین در 1323برای واگذاری امتیاز نفت به روسها در مطبوعات خود دولت ساعد را زیر فشار نگذاشت و گسترده ترین تظاهرات و راهپیمایی ها را در تهران و سراسر شهرهای ایران در زیر سرنیزه های ارتش سرخ برای واگذاری نفت به شوروی راه نینداخت؟ امیرخسروی حضور علی اوف در جلسه موسسان را رد کرده و آنرا جعلی از سوی کتابِ علی زیبایی می داند او می نویسد: «داستان سرائی وجعليات گستاخانه سرهنگ زيبائی که درکتاب«سير کمونيسم درايران» سرهمبندی کرده، بارزترين نمونه آنست. زيرا سرآغاز اين جعل تاريخی است»12

عجیب است که او حتی اسم کتاب را هم درست نقل نمیکند و در همه جا آنرا«سير کمونيسم در ايران» مینویسد در حالیکه ما میدانیم كه كتاب «كمونيزم در ايران» نوشته سرهنگ ستاد، علي زيبائی يكي از بهترين كتابها در مورد تاريخ جنبش كمونيستی در ايران است و نباید آنرا با كتاب «سير كمونيزم در ايران» نوشته تيمور بختيار كه كتاب ضعيف و سراسر جعل می ‌باشد بواسطه تشابه اسمی، اشتباه کرد.

حال، برمیگردم به سوال اصلی، اینکه آیا در زمان تشکیل حزب توده شخصی بنام علی اوف حضور داشته یا نه؟و اگر حضور داشته این شخص چه کسی بوده...؟ به نظر من این شخص، عزیز علی اوف بوده که در جلسه موسسان حزب توده حضور داشته و اینکه در کتاب«کمونیزم در ایران»آمده که«قیافه شرقی» داشته یا در جلسه مزبور به جز افراد معدودی مانند پیشه وری او را نمی شناختند درست است چراکه، تصویری وجود داردکه او با سیدجعفر پیشه وری در آن دیده میشود و اینکه کیانوری در خاطراتش ذکر کرده که «علی‌اوف فرد نسبتاً مسنی بود. بعداً به آذربایجان بازگشت و استاد دانشگاه شرق‌شناسی شد و در آنجا درگذشت» کاملا درست میگوید چرا که عزیز علی اوف متولد1896م بوده و در 27 جولای 1962درگذشته. پس در زمان تشکیل حزب توده 45سال داشته و در اواخر عمرش نیز استاد دانشگاه بوده است او پدرزن حیدر علی اوف بوده و حیدر علی اوف با کوچکترین دخترِ او یعنی «ظریفا» ازدواج کرده و الهام علی اوف رئیس جمهور فعلی آذربایجان نوه عزیز علی اوف است13

عزیز علی اوف متولد یکی از روستاهای ایروان بنام «حماملی»بوده او در جریان درگیری و کشتار مسلمانان توسط داشناکها در 1918م به همراه خانواده از ایروان به نخجوان مهاجرت کرده سپس در 1920م از ارس عبور کرده وارد آذربایجان ایران میگردد و در روستای«عربلر»مسکن گزیده و در همین روستا به طبابت مردم مشغول میگردد پس از یکسال به باکو بازگشته و در« شورای کمیسرهای خلق جمهوری آذربایجان» مشغول کار شده بتدریج پیشرفت کرده سرانجام دبیر شورای کمیساریای خلق جمهوری آذربایجان میگردد و در سال 1927 از دانشکده پزشکی دانشگاه ایالتی باکو فارغ التحصیل و در 1941 عضو شورای علمی آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی میگردد14.و دقیقا در همین زمان است که بدنبال اشغال ایران توسط قوای متفقین در سوم شهریور1320 وارد ایران میگردد15.

از اسناد محرمانه ای که در سالهای اخیر از آرشیوهای شوروی خارج شده آمده است که «در 9 سپتامبر 1941/ 18شهریور1320استالین در تلگرامی به باقروف او را برای گفتگوی یک روزه به مسکو فراخوانده در این گفتگو باقروف پیشنهادات کرد که باید عزیز علی اوف دبیر کمیته مرکزی در راس گروههایی عازم آذربایجان ایران گردد و استالین این پیشنهاد باقراف را قبول کرد»16

در ماههای مه و ژوئن1941دقیقا قبل از آغاز حمله ارتش شوروی به آذربایجان ایران در آذربایجان شوروی3816نفر تجهیز شده و در 52گروه سازمان یافته بودند تا بدنبال اشغال ایران توسط ارتش سرخ وارد ایران گردند و عزیز علی اوف نیز به عنوان سرکرده این گروهِ بزرگ منصوب شده بود.17

در 16سپتامبرِِ همان سال، بر طبق تصمیم فرمانده شورای جنگی و دستور ژنرال دکازونوف، سرهنگ کمیسر عزیز علی اف عازم ایران شده اما طولی نمی کشد که در تهران، بین گروه علی اوف و سفیر روسیه اسمیرنوف در تهران اختلافات آغاز میشود...در حکم عزیز علی اوف آمده بود که همه افراد باید از دستورات حزب کمونیست آذربایجان و عزیز علی اوف اطاعت کرده و هیچ یک از کمیسرها و افراد نظامی نمی توانستند در کارهای گروه علی اوف دخالت کرده یا به آنها دستور دهند. اسمیرنوف از دست علی اوف شاکی بود که بدون اطلاع سفارت در امور مختلف دخالت میکند18.

البته از نیمه سال 1320الی نیمه1321عزیز علی اوف در ایران در تبریز و تهران بوده و سرانجام در 1321ش به شوروی برمی گردد با توجه به حضور علی اوف در ایران در زمان تشکیل حزب توده و اینکه در همین زمان تقریبا همه کاره بوده و حتی به سفیر شوروی نیز پاسخگو نبوده با قطعیت میتوان گفت که علی اوف نامی که در اکثر منابع ایرانی و خاطرات برخی از رهبران حزب توده آمده است نه حیدر علی اوف یا رستم علی اوف بلکه همین شخص بوده است.19

و سرانجام در 16سپتامبر 1942از ایران احضار و از سوی استالین با مصلحت باقروف به داغستان فرستاده میشود20.

در تصویر زیر عزیز علی اوف به همراه سیدجعفر پیشه وری دیده میشود که باید مربوط به کنسولگری شوروی در تبریز باشد البته تمام نوشته بالای تصویر اشتباه هستند بجای عزیز علی اوف،حیدر علی اوف ذکر شده و همچنین،حیدر علی اوف هیچوقت کنسول شوروی در تبریز نبوده است.

منابع و پاورقی ها


1. خاطرات ايرج اسكندري... ص 118.
2. بنگرید به: خاطرات انور خامه‌ ای... ص 28. احسان طبري، كژ راهه... ص 43. .علي زيبایی... ص 199.
3. کمونیزم در ایران ...صص199-200.
4. خاطرات ایراج اسکندری...ص100.
5. خاطرات انورخامه ای:فرصت بزرگ از دست رفته...ج دوم.ص21.
6. بنگرید به:حزب توده از شکل گیری تا فروپاشی،بکوشش جمعی از پژوهشگران،تهران:1387،ص91 و همچنین سایت شهبازی: http://shahbazi.org/pages/library.htm.
7. بنگرید به: https://en.wikipedia.org/wiki
8..خاطرات نورالدین کیانوری، مؤسسه تحقیقاتی و انتشاراتی دیدگاه، انتشارات اطلاعات، تهران 1371.ص78-79.
9. بنگرید به: http://www.iran-emrooz.net/index.php/think/more/41195 ومجله‌ی"آرش"، شماره 108، پاریس، تیرماه 1391.
10. بنگرید به: http://news.gooya.com/politics/archives/2012/01/135341.php
11. (به نقل ازکتاب«نظری از درون به نقش حزب توده ايران»نوشته امیر خسروی.تهران:۱۳۷۵ص۷. و
https://news.gooya.com/politics/archives/2012/02/135671.php
12. https://news.gooya.com/politics/archives/2012/02/135671.php
13. https://www.revolvy.com/page/Aziz-Aliyev.
14. https://az.wikipedia.org/wiki/%C6%8Fziz.
15. لازم به ذکر است که طاهر طالیبلی شاعر و ژورنالیست آذربایجانی کتابی در مورد عزیز علی اوف با عنوان:«عزیز علی اوف:دوره،زندگی و شخصیت» او نوشته است که این کتاب در 1997 در باکو منتشر شده است و یک فصل کامل از این کتاب مربوط به فعالیتهای ایشان در ایران از سال 1941الی 1942 است.با این مشخصات: Т.Талыблы. "Әзиз Әлнјев: доврү, һојаты, шохснјјоги”. Б.,1997
Tahir Talıblı. Əziz Əliyev:dövrü, həyatı, şəxsiyyəti // Bakı, Göytürk nəşr.,1997
16. A.Məmmədov. BAŞTUTMAMIŞ ÇEVRILŞ.Bakı, «El-Alliance nəŞriyyatı 2007, s.75»
17. Həsənli C.P.Günеy: Azərbaycan:Tеhran-Bakı-Moskva arasında.s.46
18. A.Məmmədov. BAŞTUTMAMIŞ ÇEVRILŞ.Bakı, «El-ALliance» nəĢriyyatı 2007, s.75
19. Т.Талыблы. "Әзиз Әлнјев: доврү, һојаты, шохснјјоги”. Б.,1997.səh.122
20. Т.Талыблы. "Әзиз Әлнјев: доврү, һојаты, шохснјјоги”. Б.,1997.s.139