ترانههای شادی
Wed 3 11 2021
محمد امین محمدپور
شادی از درونمایههایی اصلی در ترانههای ایران است. در شاهنامه در پیوند با موسیقی و ترانه، ملت ایران از هر فرصتی برای جشن و سرور و شادمانی استفاده میکنند و به سرعت مجلسی آراسته میشود که ساز و موسیقی و ترانه و رامشگر و چامه سرا بخش جدانشدنی آنهاست و این صحنهها در سراسر شاهنامه به چشم میخورند. برای نمونه در شاهنامه در پادشاهی هفت ساله جمشید:
بزرگان به شادی بیاراستند / می و جام و رامشگران خواستند
به فرمانش مردم نهاده دو گوش / ز رامش جهان بد پر آواز نوش
به جمشید بر گوهر افشاندند / مر آن روز را روز نو خواندند
در رسیدن زال به نزدیک سام:
بفرمود تا زنگ و هندی درای / زدند و گشادند پرده سرای
بزد نای رویین و بر بست کوس / بیاراست لشکر چو چشم خروس
ابا ژنده پیلان و رامشگران / زمین شد بهشت از کران تا کران
چه آواز نای و چه آواز چنگ / خروشیدن بوق و آوای زنگ
همه شهر ز آوای هندی درای / ز نالیدن بربط و چنگ و نای
تو گفتی در و بام رامشگرست / زمانه به آرایش دیگرست
در دوران گرشاسب:
ترا گاه بزم است و آوای رود / کشیدن می و پهلوانی سرود
در دوران کی قباد:
نشستند خوبان بربط نواز / یکی عود سوز و یکی عود ساز
سرایندهای این سخن ساز کرد / دف و چنگ و نی را همآواز کرد
در داستان افراسیاب:
غریویدن چنگ و بانگ رباب / بر آمد ز ایوان افراسیاب
در آن خانه سیصد پرستنده بود / همه با رباب و نبید و سرود (رک. راهگانی، 1377: 66 – 81)
نگاهی گذرا به ادبیات عامیانه بخشهای گوناگون ایران نشان میدهد که گونههای ترانههای شادی، همراه با موسیقی هستند و آنها را با سازهایی مانند دف، دایره و تنبک و... مینوازند. به کار گیری زبان ساده و شاد ویژگی اساسی ترانههای سرور است. این ترانهها به پنج بخش ترانههای عروسی، ترانههای مجالس شادی، ترانههای ضربی سرگرمکننده، ترانههای رقص و ترانههای روحوضی تقسیم میشوند.
ترانههای عروسی
این دسته از ترانهها، ویژه رسم عروسیست و در تمام رسوم ازدواج از خواستگاری تا عروسی به روشهای گوناگون خوانده میشوند و بیشتر به صورت گروهی و با کف زدنها و پایکوبیها و دستافشانیها همراه هستند. هدف این ترانهها شاد و سرگرم کردن شنوندگان است. در مجالس عروسی چنانکه هنوز معمول است، مطرب دعوت میکنند. افرادی که در این رسم شرکت میکنند با خواندن این ترانهها شور و نشاط را در مجالس به وجود میآورند. در شهرها و بخشهای ایران گونههایی از ترانههای عروسی خوانده میشوند که آنها را میتوان به دو بخش اصلی تقسیم کرد: بخش نخست ترانههای مربوط به عروس و داماد است که بیشتر در توصیف زیبایی و ظاهر آنهاست؛ بخش دوم درباره برخی از رسوم رایج در عقد و ازدواج مانند حنا بندان، لباس پوشیدن، جهیزیهبران، خداحافظی عروس از خانوادهاش و آماده کردن حجله برای عروس و داماد است. همزمان با همه مراحل آیین عروسی، ترانههای ویژهای میخواندند و شادی مجلس را افزون میکردند. برای نمونه رسم حنا بندان یکی از آیینهاییست که از دیرباز در بیشتر منطقههای کشور رواج داشته است. حنا بندان قبل از رسم اصلی ازدواج انجام میگیرد. در این رسم، به دست عروس و داماد حنا میبندند. شاید بتوان آن را رسمی نمادین و رمزی برای نشان دادن اندیشههای انسانهای ابتدایی دانست که پیوند دیرینهای با طبیعت و گیاهان داشتند و تصور درخت و گیاه برای آنها، نه تنها جنبه نمادین ساختن کیهان بلکه برای توصیف حیات، جوانی، جاودانگی و خرد نیز بوده است. (رک. الیاده، 1387: 110 و 111)
در بوشهر شب قبل از جشن عروسی خانواده داماد همراه با زنان قوم و همسایهها، حنای خیس شده را روی سر یکی از زنان با ساز نوازان و سرود خوانان و دستزنان به سمت خانه عروس میبرند و ترانههای مربوط به حنا را میخوانند. گاهی نیز یک فرد، بیتهایی را میخواند و دیگران منتظر میمانند تا بیتخوان بیت خود را به پایان برساند و سپس با صدای کل، شادی و سرور خود را ابراز و با بیتخوان همراهی میکنند یا اینکه بعد از پایان یافتن شعر او پاسخهایی مانند «یار مبارک بادا، ایشا الله مبارک بادا» میدهند. در واقع این بیتخوانی شیوهای از اجرای شعرخوانیست که زنان در همه مراحل جشن عروسی میخوانند و برای عروس و داماد آرزوی شادی میکنند:
«ای حنا بند، ای حنا بند، حنای خوبی ببند
داغ فرزندت نبینی، حنا شم پر رنگ ببند
یار مبارک بادا، ایشا الله مبارک بادا
خوش به حال ننه داماد، پشت کفشش مخمِلِن
رفته جام شربت بیاره، تا کمربندش زَرِن
یار مبارک بادا، ایشا الله مبارک بادا...» (رستمی و ریاحی، 1398: 150)
نمونه دیگر:
«امشب چه شبی، شب حنابندان است
عاشق همیشه، تو کوچه سرگردان است
نارنج و ترنج بر سرم، سایه زده
عشقم به سر دختر همسایه زده» (باباچاهی، 1368: 29 و 30)
در بوشهر «سبالو» آوازیست که با ساز دایره همراهی میشود و خوانندگانی دایرهوار گرد هم مینشینند و همزان با اجرای سبالو، شانههای خود را به طور منظم به طرف راست و چپ حرکت میدهند. از دیگر رسوم پر طرفدار بوشهر، «خیام خوانی» یا «شکی» است. در رسوم حنابندان و عروسی رباعیات خیام را که نوعی دم غنیمت دانیست با آهنگی که رو به شادی دارد میخوانند. گاه خواننده در وسط رباعیات شروع به خواندن رباعیات دیگر یا یزله - نوع دیگری از موسیقی شاد بوشهر - میکند و با دست زدن پی در پی حاضران و تکرار بند یا قطعه آغازی مجلس ادامه مییابد و شور و شادی فراوانی به جمع میبخشد. ساز «نی جتی» و «فلوت» از اصلیترین سازهای این رسوم است. نمونهای از یزله:
«هِلِه یُوس، هله یوسا
جهاز اومد نفع دزا (کشتی آمد به نفع دزدان)
هله یوس، هله یوسا
ای جاکشای شکر دزدا (ای جاکشهای شکر دزد)
بیس جهاز، صد بغل
هله یوس، هله یوسا
بشیر سیا، بالای دکل
هله یوس، هله یوسا
بشیرا کی گفته زن کنی؟
هله یوس، هله یوسا
خودت اسیر غم کنی
هله یوس، هله یوسا...» (رستمی و ریاحی، 1398: 152)
برگردان ترجیع: ای مرد ناامید! آواز بارش باران بخوان.
در کهگیلویه و بویر احمد، سرودها و آوازهای دلنشینی مانند سکینه شهباز، دی بلال، شیره دوما، طول، چپ (طبل چپ) و شربه وجود دارند. این ترانهها و واسونکها دربردارنده شور و شوق و هیجان نزدیکان و بستگان عروس و داماد هستند و از آغاز رسوم عروسی تا پایان توسط زنان یا کسانی که در این زمینه خبره هستند، خوانده میشوند. مضمون آنها بیشتر در ستایش و تعریف داماد یا عروس و خانوادهشان است. شیره دوما کوتاه شده شیر داماد، آواز و ترانه شادمانه سر دادن در وصف داماد است. (رک. جمالیان زاده و دیگران، 1394 ب: 27 و 28) نمونههای زیر از ترانههای عروسی در کهگیلویه است:
دعوتیمون دعوت وَ شیر گامون شربتِ / از دولتی آقا دوما سفرمون پر ناز و نعمت
برگردان: مهمانها دعوت شدهاند و شربتمان از شیر گاو است. از سعادت و خوشبختی حاصل شده از طریق داماد سفرهمان پر از نعمت است.
تیشترک و پازنک ایچرن گم بُسُرح / درد چیدم آقا دوماد تیروند و مینا سرح
برگردان: پازن و بچه یک سالهاش غنچه علف خوشبوی «بسرح» را میچرند؛ اما دوماد - که بلا از او دور باد - مینا (روپوش زنانه) سرخی (کنایه از دختر) را شکار کرد.
هی پل بوندن هی پل بوندین چو انار ترکه کنار / هی تا بیاهه بگدرده شیرم دوما کد هوار
برگردان: پل ببندید، از چوب انار و ترکه پل ببندید. کنار بروید تا داماد زیبا اندام بیاید و از آن بگذرد.
سوارون سوار اوین شاه دوماد کل سوار / گرت اوی زینس گرد گم نیزس وا دیار
برگردان: سوارکاران سوار شدند و داماد بر اسب دم کوتاهی سوار شد. گرد زینش را گرفت و نوک نیزهاش پیداست.
آستاره ریز آستار ریز آستاره دنباله دار / غم نخوری خانم عروس صد نفر دینت قطار
برگردان: ستاره کوچک، ستاره کوچک، ستاره دنبالهدار، خانم عروس غم نخور صد نفر به دنبال توست. (رک. رضایی و ظاهری عبده وند، 1394: 56 - 59)
در خراسان ترانه زیر در شب جشن عروسی خوانده میشود:
«امشب چه شبیست، شب مرادست امشب
این خانه پر از شمع و چراغ است امشب
ای صبح تو مدم که وقت نازست امشب
بادا بادا بادا، ایشالا مبارک بادا
عروسی شاهانه، ایشالا مبارکش باد
جشن بزرگانه، ایشالا مبارکش باد
گل به گلستانه، ایشالا مبارکش باد
آن یار من است که میرود سر بالا
دسمال به دست و میزند گرما را
محمل بزنید، سایه کنید صحرا را
آفتاب نزنه، شاخ گل رعنا را
بادا بادا بادا، ایشالا مبارک بادا
امشب آن نیست که در خواب رود چشم ندیم
خواب در روضهء رضوان نکند اهل نعیم
جای آن است که خاموش نشیند مطرب
شب آن نیست که باشند حریفان تسلیم
مبارک و مبارک، ایشالا مبارکش باد
عروس چقدر قشنگه، ایشالا مبارکش باد
لعبت مستانه، ایشالا مبارکش باد
ای یار مبارک بادا، ایشالا مبارک بادا» (شکور زاده، 1369: 84)
در فارس، واسونکها که ترانههای این منطقه است «به طور عموم در مراسم گوناگون عروسی خوانده میشود، زنها آن را میخوانند و آهنگ مطبوع، کشدار و ملایمی دارند. دسته جمعی نیز ممکن است خوانده شوند ولی معمولا یکی میخواند و به نوای آن دایره میزنند و دیگران با کف زدن (دستک) او را همراهی میکنند.» (همایونی، 1379: 228) واسونک زیر در هنگام بله بران، خواستگاری و ابتدای عروسی خوانده میشود:
من و تو دختر ملا، من و تو تنگ طلا
جای ما بالا بندازین، شاه میات پیش شما
شیربها را کم بُکُن ای کدخدا بهر خدا
ما دو تا مادر ملا، ما دو تا تنگ طلا
جای ما بالا بینداز، شان ما بیش از شما
ننه عروس ننه عروس کو سرانداز سرت
ای طمعهایی که داری کو جاهاز دخترت
شب یک و منزل هزار و چشم دوماد انتظار
یک عروسی سیت میارم در همین فصل بهار...
هنگامی که برای عروس جهیزیه میبرند:
یار مبارک بادا ایشا لا مبارک بادا
جینگ جینگ ساز میات و از بالای شیراز مییاد
غم مخور ای شازده دوماد که نومزادت با ناز مییاد
یار مبارک بادا ایشا لا مبارک بادا (رک. همان، 55 - 60)
ترانه زیر را هنگامی که داماد میخواهد به حمام برود میخوانند:
آی حمومی، آی حمومی، آب حموم تازه کن
شازده دوماد میاد حموم شربتش آماده کن
چاه میمَن چاه میمن آب درآریم یک تومن
سر بوشور کیسه بیاور هر سری سیصد تومن
کاکا جونیم سر حموم تنگ شربت دسّشه
نمیخوره نمینوشه انتظار زنشه
یک جوون توی حموم، سیصد جوون دور حموم
لالهها روشن کنین تا در بیات سرو رَوون.
یا: یه حمومی سیت بسازم چل ستون، چل پنجره
شازده دوماد توش نشینه با یراق و سلسله
آی حمامی، آی حمامی، آب حمام تازه کن
شاهزاده داماد میآید حمام شربتش آماده کن
هر کی شاده شاد باشه
هر کی نه شاده کور بشه
و هنگامی که عروس و داماد در حجله هستند، ترانه زیر را میخوانند:
کی به حجله، کی به حجله، شازده دوماد با زنش
کی بگرده دور حجله، خواهر کوچیکترش
یل خودم، یل دوز خودم، انگشتر فیروز خودم
اذن بده چایی بیارم خواهر دلسوز خودم
صبح صادق بار بشیم تا غنچه گل وا کنیم
ما که صدق صاف داریم با علی سودا کنیم
کاسه چینی توی طاقچه جار بلبل میزنه
شازده دوماد توی حجله بوسه بر گل میزنه
واسونکهای زیر را نیز ممکن است در تمام رسوم بخوانند:
من نمیرفتم به غربت تو فرستادی مرا
گر بمیرم شهر غربت آه تو گیرد مرا
یی حیاط و او حیاط و مهجومه نقل و نبات
چی چی پیشکش دوماد کن، جون مادر زن فدات
خانم عروس گیس بلند و توی گیست جوز و قند
پیش روی شازده دوماد کم بگو شیرین بخند
پا نمیشم، پا نمیشم تا سرم غوغا شود
سکه بر سر میزنم تا همسرم پیدا شود
نون شیرین پختهایم و برگ گل آوختهایم
سوریا گویین مبارک آش پر گوشت پختهایم
چار سوار از تنگ دراومد، چار تفنگ بر دوششون
چار فتیله ابر شومی خان میشه مهمونشون
آفتابه گردن صراحی از مرصّع جومشه
دوماد خاص خودمون مَشت جعفر نومشه
هل و میخک رو تشه، دوماد نمیدونم چه شه؟
غوری بنداز رو سماور تا چایی دم بکشه
چارقد گرد و حریری بر سر حور و پری
هر که از دولت مینازه ما از خدای بالاسری
«آوادو / آوادون» دو بیتیهاییست که در کرمان و در مراحل گوناگون ازدواج مانند خواستگاری، نامزدی و عروسی خوانده میشوند. دو زن یا دختر روبهروی هم مینشینند و با هم شروع به خواندن آوادون میکنند. موسیقی ویژه عروسی آبادون بیشتر برگرفته از واسونکهای شیرازیست که در مراسم عروسی با دایره خوانده میشود و پس از خواندن آنها، یک ترجیع به صورت گروهی مانند «بادا بادا بادا ایشالا مبارک بادا» میخوانند:
داماد جونم از ایل ما دو زلف او زنجیر ما
ای کم نشه از ایل ما ای میوه توچین ما
یار مبارک بادا ایشالا مبارک بادا... (رک. ذوالفقاری، 1394 ب: 80 نقل از نقوی، 1385: 288؛ موید محسنی، 1381: 731)
در سیستان ترانههای عروسی را «آلوکه» مینامند. این واژه معنای پیام دارد اما در سیستان مجموعه ترانههاییست که مراحل گوناگون عروسی را بیان میکنند و با دایره زنگی و گاه همراه با قیچک خوانده میشوند. (رک. الهامی، 1396: 160) از دیگر ترانههای عروسی، «دواره» در بوشهر (رک. رستمی و ریاحی، 1398: 150 و 151) و «آی ملّمو» در مازندران، «هلوکه» در بیرجند، «دوا لیلی» (داماد و لیلی) و «سرو» در بختیاری است. در تهران آن بخشی از ترانههای عامیانه که ویژه تصنیف و خواندن با سازهای موسیقیست از تصنیفهایی کـه در دوران قاجـار میخواندهاند، گرفته شده است، تعداد این تصنیفها زیاد است. چند نمونه از آنها را در زیر میآوریم:
«بادا بادا ایشالا مبارک بادا!
آمدم وسمه کنم، / نیامدم وصله کنم،
ایشالا مبارک بادا!
عروسی شاهونه / عیش بزرگونه،
ایشالا مبارک بادا!
خونه بابا نون و انجیر / خونه شوهر چوب و زنجیر!
ایشالا مبارک بادا!» (هدایت، 1310: 24)
- «بادا بادا ایشالا مبارک بادا!
امشب چه شب است؟ / شب وصال است،
این خانه پر از چراغ و لالهس» (همان)
- بیا برویم از این ولایت من و تو،
تو دست مرا بگیر و من دامن تو
ای یار مبارک بادا – ایشالا مبارک بادا!
قربان بروم روشت مرغابی را،
آن حوض بلور و گردش ماهی را،
این حیاط و اون حیاط،
بپاشین نقل و نبات، به سر عروس و داماد،
پنچ دری رو به قبله، شر و شر آبش میاد،
عروس ما بچه ساله، سر شب خوابش میاد،
کوچه تنگه؟ بله.
عروس قشنگه؟ بله.
دست به زلفاش نزنین، مرواوری بنده، بله.
گل دراومد از حموم، سنبل دراومد از حموم،
شاه دوماد رو بگین، عروس در اومد از حموم.
عروسی شاهانه، ایشالا مبارکش باد!
عیش بزرگانه، ایشالا مبارکش باد!
- دختر شیرازی جونم، دختر شیرازی،
ابروتو به ما بنما تا بشم راضی،
ابرومو میخای چه کنی ای بیحیا پسر،
کمون به بازار ندیدی اینم مثل اونه ولیکن نرخش گرونه. (رک. طبری، 1359: 519)
ترانههای مجالس شادی
این دسته از ترانههای سرور در همه گونه مجالس شاد اجرا میشوند و به طور معمول با سازهای موسیقی همراه هستند و سبب شادی و نشاط و سرور میشوند. ترانههای سرور را به طور معمول با آهنگی آرام میخوانند اما بخشهایی هم هست که با وزن و آهنگی تندتر خوانده میشوند و در ادامه آن عبارتی به صورت گروهی تکرار میشود، این ترانهها را فردی میخواند و حاضران در مجلس با کل زدن (هلهله شادی) به سرودگو پاسخ میدهند.
در مجالس شادی در سیستان، صوت و بیت و بحث را میخوانند. «صوت، ترانههای شاد با مضامین عاشقانه است که به صورت آواز خوانده میشود.» (افتخار زاده، 1388: 27) محتوای عاشقانه برخی از سیتکهای سیستانی در قالب پرسش و پاسخ مطرح شده و به عنوان یکی از دلانگیزترین بحثهای دو بیتیهای سیستانی به بحث بیت معروف است که در شبنشینیهای شبانه خانواده و دوستان، مناظرهای با خواندن دو بیتی که با آهنگ خوانده میشود و دیگری نیز با همان آهنگ به آن جواب میدهد، آغاز میشود و تا پاسی از شب ادامه مییابد. یک نفر میگوید:
ستاره جست و مِه بیدار بودو / و پای نَخرَهء دیوار بودو
خروس بد محل بانگ سحر داد / هنو با گفتگوی یار بودو
و دیگری پاسخ میدهد:
خروسک بیپر و بیبال گردی / خروسک ناخوش و بد حال گردی
دمی که یار جانی در بغل بُو / خروسک گر بخوانی لال گردی
گاه بحث بیت با آداب چاپ کردن (نوعی رقص محلی در سیستان) انجام میشود. «در رقصهای محلی که به صورت دایرهوار میچرخند، ساز زن و دهل زن محلی، در وسط دایره قرار میگیرد؛ یک نفر دو بیتی میخواند و ساز زن با نوای ساز جوابش میدهد و دهل زن مناسب با آهنگی که زده میشود به طبل میکوبد. این نوع بحث بیت بین ساز زن و رقصندگان است و به طور معمول محدود است.» (افتخار زاده، 1388: 28) در برخی از بحث بیتها سوال و جواب یا مناظره درون یک دو بیتی وجود دارد:
گفتو شهربانو، گفت جونُم / بگفتو بوسه ده، گفت این لبونم
بگفتو جان عاشق در کجایَه / بخندید از لب و بگُفتَک زبونم (رک. الهامی، 1396: 158)
در خراسان «پری جان» یا «پری خوانی» به صورت آوازی و دو نفره اجرا میشود. (رک. ذوالفقاری، 1395: 137) در بیرجند و برخی منطقه اطراف به دو بیتی، «چهار بیتی» یا «چار بیتو» میگویند. این سرودها را بیشتر در مجلس عروسی، ختنه سوران و شبنشینی و کوه و بیابان برای شادی خاطر خود یا مخاطبان به صورت فردی و گروهی میخوانند:
از اینجا تا به بیرجند سه گَداره / گدار اولی نقش و نگاره
گدار دومی قالیچه بنداز / گدار سومی دیدار یاره (رک. قهرمان، 1383: 66)
در افغانستان «بلبل خوانی» رواج دارد و «بخارچه» عنوان ترانههاییست که هنگام رسوم عروسی در ازبکستان و بخارا خوانده میشوند. در مقابل آن، هم زمان موسیقی «مروگی» یا «مورگی» در مجلس مردانه اجرا میشود. این ترانههای شاد مربوط به شهر مرو است که از قرن دوازده و سیزده هجری توسط ایرانیان مهاجر در شهر بخارا به وجود آمده است (رک. فاطمی، 1392: 138) ریتم اجرای موسیقی بخارچه بسیار آرام است و مضمون آنها عاشقانه و تغزلی است. «این ترانهها به طور معمول در قالب دو بیتی است که در زبان ازبکی به آن «قوشغ» یا «فلک» نیز میگویند. در این دو بیتیها سه مصراع نخست دارای قافیه و مصراع چهارم بدون قافیه است» (شهرانی، 1370: 510)
زنان دشتستانی نوعی ترانه به نام «ریواری» دارند که به صورت مشاعره و پس از فراغت از کار روزانه به صورت نوبتی و گاه در پاسخ یکدیگر میخوانند. (رک. ذوالفقاری، 1396: 82) در فارس واسونکها را که در قالب مثنوی است، زنان همراه با دف و دایره میخوانند؛ از نمونههای دیگر ترانههای مجالس شادی، شربههای ترکیست که هجایی و دارای سه تا هفت مصراع آهنگین است؛ در منطقههای دیگر فارس، سروو (در آباده)، روسینک و بیدگانی هستند. دو بیتیهای محلی در سیوند به «شئربا» یا «شهربا» معروف و در قالب هجاییست. (رک. ذوالفقاری 1394 ب: 65 – 92) برای نمونه:
«کاکا جانم تلخک است / تو هر دو جیبش میخک است
زن به کاکای ما دهید / که این جوان نو خط است» (ژوکوفسکی، 1382: 93)
در شیراز ترانههایی مانند «مسم، مسم» و «بلال بلالم» نیز اجرا میشوند:
«یِی گُلی گُوشه چَمَن، تازه شِکُفته، تازه شِکُفته
نَ دَسُمّ بِش میرسِه نَ خُوش می اُفتِه
مَسَّم، مَسَّم، مَسَّم، بِرنُو کُوتا تُو دَسّم (تیغِت بُریده شَستُم)
برگردان: یک گلی گوشه چمن، تازه شکفته است، نه دستم به آن میرسد نه خودش میافتد. مسم، مسم، مسم، برنو کوتاه تو دستم (تیغت بریده شستم)» (درویشی، 1373: 86)
- بلال بلالم:
«آسِمُون بِ ای گَپی، گُوشَش نِوشتِه، گُوشَش نِوِشتِه
هَر کی یارِش خُوشگِلِ، جاش تُو بِهِشتِ
بَلال بَلالُم، سی خُودِت لِیلی
کِدی کَبابُم سی خُودِت لیلی
برگردان: آسمان به این بزرگی، گوشهاش نوشته است که هر کسی یارش زیبا باشد، جایش در بهشت است. بلال بلالم، برای تو لیلی. در عشق تو از بلال هم بیشتر برشته شدهام. (من از عشق تو میسوزم، ولی تو به من علاقه نداری)» (همان، 88)
در منطقههای کرد نشین غرب کشور، ترانههای کردی «شهوی، شهوی» و «گیان گیانوو» خوانده میشوند:
«شهوی، شَه وی تائی چه شَهوی مانگَه شَهوی
دووسه که چویَه خهووه چهوی
وَسَه رکِلکِم زِلفی دامهَلا
وَدَه مَه خَهنَه کِردَه وه چَهوی
برگردان: شب، چه شبی. شبی مهتابی، دوستم خواب به چشمانش رفته است. با سر انگشتم زلفش را کنار زدم، با لبخند چشمانش را باز کرد.
- بارانَه میمی بارانَه
یَه گَوزهرگاکهی قدیم یارانه
گیان گیانوو گیان گیانوو گیانه کَهم
سَه دگیانِ شیرین وهی وهی وهقوربانت کَهم
برگردان: باران است باجی باران. این گذرگاه قدیم یاران است. جان و جان و جان جان و جان جانکم، صد جان شیرین به قربانت میکنم.» (احمد پناهی، 1383: 525 - 527)
در سایر شهرها نیز ترانههای سرور شامل «سر آسیابی، بیرقی، خیلون، حجله گشون، اجاق بوس، آبادو، آیینو» در کرمان، «ترینگه» در ساوه، «گرایلی» در آذربایجان (در قالب هجایی)، «بندون بندونه، هی یار هی یار» در تالش (در قالب هجایی)، «گلی به گلی» در مازندران، «سر حمامی» در سمنان و «سرو» (کوتاه شده سرود) در کهگیلویه و بویر احمد هستند. در کهگیلویه سرو را فردی میخواند و حاضران در مجلس با کل زدن (هلهله شادی) پاسخ سرودگو را میدهند. (رک. ذوالفقاری، 1394 ب: 88 – 92)
ترانه «تولدت مبارک» را همه ایرانیان برای تولد دوستان یا بستگانشان میخوانند. آهنگ دو قسمت دارد که در اصطلاح یک رنگ شاد و بیکلام، این دو قسمت را به هم وصل میکند. آهنگ ترانه در دستگاه ماهور است و از همین رو با سازهای غربی نیز قابل اجراست و انوشیروان روحانی آن را با ارگ و با همراهی ارکستر اجرا کرده است:
تولد، تولد / تولدت مبارک
مبارک مبارک / تولدت مبارک
لبت شاد و دلت خوش / چو گل پر خنده باشی
بیا شمعا رو فوت کن / که صد سال زنده باشی
تولد، تولد / تولدت مبارک
مبارک مبارک / تولدت مبارک
بیت نخست ترانه یعنی «لبت شاد و دلت خوش، چو گل پر خنده باشی» توسط پرویز خطیبی و بیت «بیا شمعها را فوت کن، که صد سال زنده باشی» توسط نوذر پرنگ سروده شده است.
نمونه دیگری از ترانه تولدت مبارک (ترانه از بیژن سمندر، آهنگ انوشیروان روحانی و تنظیم منوچهر چشم آذر، با صدای شماعیزاده و فتانه):
تولد، تولد، تولدت مبارک
مبارک مبارک، تولدت مبارک
بیا بندازیم امشب یه عکس یادگاری
همین شب که شکفتی مثل گل بهاری
اشک شادی شمع رو نگاه کن که واست میچکه چیکه چیکه
کام همه رو بیا شیرین کن بیا کیکو ببر تیکه تیکه
همه جمع شدهاند دور تو امشب
گل بوسه میدن تو بچینی
در جشن تولدت عزیزم
همه انگشترند تو نگینی
نگاه کن هدیهها رو نگاه بادکنکا رو
همه رقص و رنگی عجب شب قشنگی
تولد، تولد، تولدت مبارک
مبارک، مبارک، تولدت مبارک (رک. زرگر، 1388: 32)
ترانههای ضربی
ترانههای ضربی، به صورت آوازی اجرا میشوند که آن را آواز ضربی مینامند. قسمتهای ضربی که چند نوازنده میتوانستند با هم بنوازند، تصنیف و رنگ بود اما رنگها هم محدود بود و هر دستگاه رنگ ویژهای داشت، مانند ضرب اصول شور، حربی ماهور، رنگ دلگشا (در سهگاه)، لزگی و حاشیه (در چهار گاه)، رنگ فرح (در همایون)، فرح انگیز (در اصفهان)، رنگ شهر آشوب (در چهار گاه و شور). رنگ ضرب اصول، وزن ویژهای بوده که سابقه بسیار قدیمی دارد، چنانکه سعدی میگوید:
به دوستی که ز دست تو ضربت شمشیر / چنان موافق طبعم آید که ضرب اصول (رک. خالقی، 1376: 307)
و حافظ میگوید:
«مغنّی نوای طرب ساز کن / به قول و غزل قصه آغاز کن
که بار غمم بر زمین دوخت پای / به ضرب اصولم برآور ز جای» (حافظ، 1399: 379)
ترانههای رقص
ترانههای رقص بـرای کف زدن، دم گرفتن و رقـص است. رقصها ریشه در فرهنگ عامیانه و عادتهای قومی دارند و حاصل تداوم سنت بیان گروهی مردمی هستند که شادی و غم یا هر احساس دیگر مشترک را با زبان حرکت و اشاره و در قالب حرکاتی هماهنگ بیان میکنند. رقصهای بخشهای گوناگون ایران شامل رقصهای لری، بندری، گیلانی، ترکمنی، بلوچی، سیستانی، کردی و آذربایجانی و... است. رقصها که با موسیقی همراه هستند، ذهن انسان را از دلمشغولیهای گذشته و آینده رها میکنند. این جنب و جوش و هیجان به کم شدن فشارهای روحی کمک میکند و به این ترتیب ذهن و جسم آزاد و رها و شادمانی سرور و امید افزون میشود. از آنجا که در زندگی ایلی زنان و مردان دوش به دوش یکدیگر کار کرده و زندگی را پیش میبرند، رقصندگان در هنگام رقص هم به طور گروهی دست در دست دیگر و پر از هیجان و شادمانی با آهنگ ساز و دهل میرقصند. نمونههایی از این ترانهها را در زیر میآوریم:
عمو سبزی فروش! - بله
قرمساق کم فروش! - بله
سبزی هم داری؟ - بله
سبزیت باریکه؟ - بله
دالون تاریکه؟ - بله
سبزیت گل داره؟ - بله
درد دل داره؟ - بله
ابروم رو دیدی؟ - بله
خوب پسندیدی؟ - بله...
در نمونه ذکر شده همراه کردن رقص با تصنیفی که دکلمه میشود و انتخاب شخصیتی معین از عامه دیده میشود. ترانه زیر گویا برای رقصیست که با مضمونی معین و حرکتهای بدنی که بیان کننده کار دارندگان این حرفه است، اجرا میشده است:
مرد غریبم زی پنبه
تازه رسیدم زی پنبه
از نجار است اره، از بناهاست ماله، از علافاست گاله
از حلاجاست پنبه
اره و ماله و گاله و پنبه
مرد غریبم زی پنبه... (رک. طبری، 1359: 521 – 542)
ترانههای روحوضی
بخشی از سرودهای عامیانه با عنوان ترانههای تخته حوضی برای دههها در میان مردم کوچه و بازار به کار میرفت و همراهی آن با ساز و آواز، وقتهای فراغت مردم را پر میکرد. این ترانهها تا پایان دوره قاجار در نمایشهای شادیآور در خانوادههای اشرافی اجرا میشدند و بیشتر جنبه سرگرمی و خوشگذرانی داشتند. صحنه نمایش در خانهها حوض وسط حیاط بود که روی آن را با تخته میپوشاندند و روی تخته، قالی یا گلیم میانداختند. نام تخت حوضی یا روحوضی به همین سبب به این گونه نمایشها داده شد. بعدها در قهوهخانهها و خانههای مردم نیز این نمایشها اجرا میشدند. در هنگام اجرای این نمایشها از سرودها و ترانههای شادیآوری بهره برده میشد که همراه با موسیقی سنتی بود. (رک. احمدی، 1392: 7) مانند:
دم گاراژ بودم یارم سوار شد دل مسافرا بر من کباب شد
عزیز دورت بگردم / نخواستی برمیگردم
میرم تو شهر میگردم / پی دلبر میگردم
سری بالا کنم بینم خدا را / مبادا بشکنی عهد و وفا را...
یا: هر قدر ناز کنی ناز کنی باز تو دلدار منی هر قدر عشوه بیای عشوه بیای باز گل بیخار منی
بابا کرم / دوست دارم
حالا دیگه یار منی/ حالا دیگه / دیگه و دیگه / بازم دیگه / جون منی / عمر منی
شیشه بابارو نشکنی / نمیشکنم و نمیشکنم / نمیشکنم و فدات میشم
بابا کرم / دوسم داری / دوست دارم (رک. همان، 150 و 151)
بعضی از ترانههای با لهجه محلی و بیان عامیانه ساخته شدهاند که مطربهای روحوضی دو صدایی و به صورت مکالمه و سوال و جواب آن را اجرا میکردند. مانند:
حاجی فیروزه - بشکن!
سالی یک روزه - بشکن!
اینجا تهرونه - بشکن!
قر فراوونه - بشکن!
من نمیشکنم - بشکن!
برای تاجرا - بشکن!
روی آجرا - بشکن!
زیر درخت یاس - بشکن!
کردم التماس - بشکن!
زیر درخت توت - بشکن!
افتادم به روت - بشکن!
اینجا بشکنم یار گله داره،
اونجا بشکنم یار گله داره. (رک. هدایت، 1310: 36)
منابع
1. احمدپناهی، محمد (1383). ترانه و ترانهسرایی در ایران: سیری در ترانههای ملی ایران. چاپ اول. تهران: سروش.
2. افتخار زاده، افسانه (1388). قصه های بلوچی. چاپ اول. تهران: چشمه.
3. الهامی، فاطمه؛ سنجرانی، فداحسین (1395). سیتکهای سیستانی. چاپ اول. زاهدان: دانشگاه سیستان و بلوچستان.
4. الیاده، میرچا ( 1387)، مقدس و نامقدس، ترجمه نصر الله زنگویی، چاپ دوم، تهران: سروش.
5. امجدی، اسدالله (1370). نغمات فولکلوریک کردی. چاپ اول. بی جا: اسدالله امجدی.
6. باباچاهی، علی (1368). شروهسرایی در جنوب ایران. چاپ اول. تهران: مرکز فرهنگی هنری اقبال.
7. پوره، کاظم (1381). موسیقی و ترانههای بختیاری. چاپ اول. تهران: آنزان.
8. تفضلی، احمد (1376). تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام. چاپ اول. تهران: سخن.
9. حسینی، بیژن ( 1376). اشعار و ترانههای مردمی بختیاری. چاپ اول. اصفهان: شهسواری.
10. جعفری قریه علی، حمید (1397)، « ویژگیهای سبکی ترانههای تخت حوضی »، دو ماهنامه فرهنگ عامه، شماره 21، صص 199 – 223.
11. جمالیان، برزو؛ کرمی، محمد حسین؛ نظری، جلیل (1394)، « « نگاهی به اشعار و ترانههای عروسی در کهگیلویه » فصلنامه ادبیات و زبانهای محلی ایران زمین، شماره 10، صص 21 – 40.
12. خالقی، روح اللّه (1385). سرگذشت موسیقی ایران. بخش 1. چاپ ششم. تهران: صفی علیشاه.
13. خسروی، عبدالعلی (1368). فرهتگ بختیاری. چاپ اول. تهران: فرهنگسرا.
14. درویشی، محمدرضا ( 1374 ). بیست ترانه محلی فارس. چاپ اول. تهران: ماهور.
15. ذوالفقاری، حسن و لیلا احمدی کمرپشتی (1388). « گونهشناسی بومی سرودههای ایران ». ادب پژوهی. شماره 7 و 8، صص 143 – 170.
16. رستمی، راضیه؛ ریاحی زمین، زهرا (1397). « گونهشناسی تحلیلی اشعار عامه در بوشهر ». دو ماهنامه فرهنگ و ادبیات عامه، شماره 27. صص 139 – 164.
17. زرگر، مسعود (1388)، نغمهها: پنجاه ترانه کودکان، چاپ اول، تهران: سروش
18. ژوکوفسکی، والنتین (1382). اشعار عامیانه ایران در عصر قاجار. به کوشش عبدالحسین نوایی. چاپ اول، تهران: اساطیر.
19. ستاری، جلال (1376). رمز اندیشی و هنر قدسی. چاپ دوم. تهران: مرکز.
20. ________ (1386). مدخلی بر رمز شناسی. چاپ هشتم. تهران: مرکز.
21. شکورزاده، ابراهیم (1369). عقاید و رسوم مردم خراسان. چاپ اول. تهران: سروش.
22. شمیسا، سیروس (1386). سیر رباعی در شعر فارسی. چاپ اول. تهران: علم.
23. شهرانی، عنایت الله (1370). « دو بیتیهای تاجیکی در بدخشان ». ایران نامه. شماره 35، صص 5 – 19.
24. طبری، احسان (1359). « ترانههای عامیانه و برخی مختصات فنی و هنری آن ». نوشته های فلسفی و اجتماعی. چاپ اول. تهران: حزب توده ایران. صص 521 – 542.
25. عبداللهی، احمد (1372). ترانهها و مثلهای بختیاری. چاپ اول. اصفهان: موسسه فردا.
26. موید محسنی، مهری (1381). فرهنگ عامیانه سیرجان. چاپ اول. کرمان: مرکز مردم شناسی.
27. نشاط، محمود (1342). زیب سخن یا علم بدیع فارسی. چاپ اول. تهران: مهر آیین.
28. نقوی، اکبر (1385). فرهنگ گویش کرمان. چاپ اول. کرمان: مرکز کرمان شناسی.
29. هدایت، صادق (1310). اوسانه. چاپ اول، تهران: فردوسی.
30. همایونی، صادق (1348). یک هزار و چهارصد ترانه محلی. چاپ اول. شیراز: کانون تربیت.
31. _________ (1379). ترانههای محلی فارس. چاپ اول. شیراز. بنیاد فارس شناسی.