عصر نو
www.asre-nou.net

بیچاره مردم کابل که شب با نام دولتی می‌خوابند
و صبح بنام دولت دیگر از خواب بر می‌خیزند


Mon 13 09 2021

ابوالفضل محققی

abolfazl_mohagheghi_0.jpg
طالبان قبل از آن که محصول وساخته پرداخته پاکستان وبازیگران صحنه سیاسی جهان باشند یک محصول صد در صد وطنی و بر آمده از دل تاریخ ،از دل عمدتا روستا ها از دل چهل سال جنگ وبرادرکشی ،رقابت هاوکشمکش های سیاسی درون گروه ها، نزاع بین اقوام وقبایلی است که هر کدام فکرمی کنند قومیت و شئا ن قومی شان در معرض خطرونابودی است.بر همین بستر لقمه ای آماده برای بازیگران بین المللی و منطقه ای. که آن ها را از بطری رها کنند بصحنه بیاورند و بچرخانند و در خدمت گیرند.
بر عکس آنچه در ظاهر دیده وگفته می شود. بر آمد طالبان بخصوص در این دوره بر آمد قدرتمند و حمایت شده قوم پشتون است که طی دو دوره از حکومت کرزی و اشرف غنی نه تنها تضعیف نگردیدند بلکه جان گرفته و پروار شدند.در این میان بیچاره مردم بخصوص اهالی کابل که شب می خوابند و صبح بیدار می شوند و می بینند که دولتی با "دولتمردان "جدید بر سر کارند.



دولت هائی حاصل کودتا که بدنبال خود چه با دعوت وچه بی دعوت نیروهای خارجی را وارد کشور میکنند.مردم کالائی تاریخی هستند که که در این بازار مکاره با تاریخ مصرف معین خرید وفروش می شوند.بدون این که خود بدانند در چرخه ایدئولوژی ها قرار می گیرند.
بردوش تعدادی علم ایدئولوژی مارکسیسم ،نهاده می شود خوشحال در دفاع از حقوق زحمتکشان پای می کوبند. چند رهبر نشسته در کرملین شبانه تصمیم به اعزام اردوی سرخ به افغانستان می گیرند.همزمان تعدادی در مخالفت با علم داران سرخ علم سیاه اسلام بر میدارندودر دفاع از اسلام وامت اسلامی زیر سایه جبهه وسیع حمایت کنندگان شکل گرفته در امریکا، اروپا ،پاکستان ،عربستان وایران گرد می آیند.
جنگ سرد بین شرق وغرب قربانی می گیرد.سال ها جنگ ودر گیری با حزبی که شعار برابری زن ومرد می دهد ،ازتقسیم مالکیت سخن می گوید وزمین ها را بین دهقانان تقسیم می کند. مبارزه گسترده برای سواد آموزی راه می اندازد ،از آزادی حق داشتن یا نداشتن حجاب دفاع می نماید در جریان است. کار برد این شعار ها از حد شهر کابل وچند شهر بزرگ دیگر فراتر نمی رود .روستا ها وروستائیان خفته در قرون واعصاردر تعصب قومی ،قبیله ای واسلامی آمادگی پذیرش این شعار ها را ندارند.
دلارهای سرازیر شده از غرب همراه سیاستمدارنی که ید طولا در شناسائی مبلغان مذهبی و قومی دارند کار ساز است .از متعصب ترین و سفاک ترین چهره ها قهرمان و امیرالمومنین می سازند همه را در یک جبهه متشکل می کنند. احمد شاه را شیر پنجشیر می سازند تا بن دندان مسلح می نمایند وچهره ملی می کنند. چنان هاله ای از تقدس ، ملی بودن،هوشیاری و ترقی خواهی روشنفکری دور او می کشند که کمتر کسی یارای پرسیدن دلیل این همه حمایت غرب و همکاری تنگاتنگ او با نیروی های متعصب مذهبی را بخود می دهد.
حنگ سرد دارد بپایان خود نزدیک می شود .اردوگاه سوسیالیسم با رهبری اتحاد شوروی در هم می ریزد. اردوی سرخ بیرون می رود.اما هنوز دکتر نجیب با اردوی ملی می تواند مقاومت کند. به احمد شاه مسعود پیام همکاری و سپردن وزارت دفاع می دهد تا بصورت یک نیروی قدرتمند به طرف یک مصالحه ملی بروند .چرا که می داند و آگاه است که در صورت در آمدن نیرو های وحشی مجاهدین بشهر چه حمام خونی راه خواهد افتاد و از این پیام نتیجه ای حاصل نمی شود. با قول سازمان ملل دکتر نجیب کنار می کشد.
نیروهای مجاهدین از چهار سوی کابل سرازیر شهر می شوند.حمام خون براه می افتد. جان ،مال و ناموس مردم به وحشیانه ترین شکل مورد تعرض قرار می گیردغارت می شود.
بیچاره مردم! کابل ،در کشاکش تقسیم قدرت و صندلی! جنگ برای اسلام به جنگ قومی بدل می شود سنگرها در جا به جای کابل این بار در شمای تقسیم کابل به نیروی اقوام و قبایل بر پا می شوند.دوستم در کنجی بساطش را بر پا می کند ،گلبدین ،سیاف ،ربانی ،احمد شاه مسعود درگوشه ای دیگرکابل را به منطقه نفوذ خود تبدیل می کنند.
کابلیان حال باید بشکل سنگر بانان قومی در آیند .روزهای تلخ وتبدیل جنگ مذهبی به جنگ قومی .باید پرسید آن ملی گرائی و ذکاوت نسبت داده شده به احمد شاه مسعود که اورا بزرگ وبی خطا و فرمانده ای برای تمام فصول ساخته بود چرا هرگز نمی پرسد دلیل این همه جنگ وخون ریزی توام با نا امنیی وجنایت را که می بایست با سیاستی درست ودیدن آینده ای که دکتر نجیب پیش بینی کرده بود از دامنه آن می کاست چه بود؟ چرا او عاقلانه مانند یک فرمانده دور اندیش عمل نکرد؟ این همه جنگ ،خونریزی بعد تصرف کابل را بپای چه کسانی باید نوشت ؟آن ملی بودن وسیاست مستقل ملی چرا به عرصه نیامد؟
مجاهدینی که عمل کردشان زمینه ساز حضور و پا بعرصه نهادن طالبان شد! با حمایت بخش زیادی از مجموعه مردمان روستائی وشهریان بجان آمده از جور وچپاول دسته جات مجاهدین.طالبان بشهر آمدند.
باز مردم کابل باید در لباس مورد پسند رهبران جدید ظاهر می شدندوحکایت تلخ و آشنای سال ها حکومت طالبانی . شلاق ،سنگسار، بگلوله بستن در ملا عام . یازده سپتامبر خروج طالبان برسر کار آمدن دولت های دست نشانده آمریکائی ورود سربازان امریکائی.
بیست سال آموزش برای تمرین دمکراسی،تلاش برای حضود زنان در صحنه اجتماعی عمدتا در شهر ها! سواد آموزی ،تلاش برای شکل دادن بخش تحصیل کرده که در برنامه امریکا برای دولتمداری مدرن بود.سرازیر شدن مجدد میلیارد ها دلار بنام مردم افغانستان،اما بکام رهبران جهادی این بار در آمده در سلک دمکراسی خواهی! حضورکمپانی های بزرگ ذینفع در سهم گیری و تاراج این کمک های دلاری از طرف غرب.
غارت سازمان یافته و پروارشدن کرزی ودار دسته کرزی.این طالبان در آمده در لباس ریاست جمهوری شتر گاو پلنگ با نمادی از نشانه های قومی از عبا تا کلاه قره گل. دغل باز! دزدی در آمده به سیمای منادی دمکراسی که هیچ جایگاهی در بین مردم ندارد.
کرزی می رود صندلی به اشرف غنی کم مایه تراز خود می سپارد صندلی که یک پایه آن را عبدالله عبدالله بنام یادگار مانده از مسعود می کشد و یایه دیگر اشرف غنی. کسانی هم مانند دوستم دستی به پشتی آن می کشند. کشاکشی برای قدرت و چپاول وغارت مردم و کمک های ارسالی!
غارت وفسادی که تا در آمدن مجدد طالبان ادامه دارد.
نهایت ساخت وپاخت پشت پرده که اشرف غنی با وقاحت نشسته در ویلائی در دوبی آن را در راستای حمایت از منافع مردم بخصوص قوم پشتون و قدرت بخشیدن به این قوم بخود نسبت می دهد بی آن که بگوید در این حضور چند ساله قدرت با آن همه پول برای مردم چه کرد؟
و عبدالله عبدالله سرخوش از ساخت وپاخت چند ماهه در دوحه کت شلوار کریستین دیور وکروات وعطر فرانسوی بکنار نهاده در لباس شبیه به چیزی بین لباس احمد شاه مسعود وملا عمرکلید کابل را در معیت گلبدین حکمت یاربا التماس دعا تقدیم رهبران طالبان می کند دوستان جدید که البته" سنگ روی یخش می کنند"حال او نیز باید با میلیون ها دلار بجیب زده درقصری،جزیره ای دوباره با رخت های فاخرش مشغول استراحت باشد.
دوستم مارشال شده این یهودای نان بنرخ روز خور هزاران کیلومتر دورتربا لباس و مدال های مارشالی دراز کشیده زیر آفتاب در رویای ریاست جمهوری که نصیبش نشد و قصر های متعددش در حال چرت زدن هست .کرزی در قصری با رهبران طالبان در حال خندیدن به ریش مردم !
مردم عمدتا شهری خسته ازاین همه جنگ گریزدر افتاده از پا در کشاکش با رهبران پشتون و لشگر طالبان با عمامه های سیاه کفش های صندل پاکستانی،برخی پای برهنه در قامت مردمانی بر آمده از غآرهای تاریخی قومی وسنت های هزار ساله که در شهر می گردند به مماشات می پردازند تا نان شب بخانه برند و زن و بچه از تعرض مصون دارند.
رهبران مذهبی نشسته برارک شاهی رخصت گرفته ازمهد های دموکراسی اروپا ،امریکا وشیوخ مرتجع عرب . دیگر جائی برای اما واگر مردم نمی گذارند.
باید و ناگزیراین بار نیز تن به ایدئولوژی فاتحان جدید داد.
خود رابا سیمای دولت طالبانی با برقع و ریش بلند هماهنگ ساخت ! چرا که کشتی بان را سیاستی دیگر آمده است!
بیچاره اهالی ساکن شهرهای افغانستان که شب با نام یک دولت می خوابند و صبح با نام دولت دیگر از خواب بر می خیزند.زنان و جوانان آرزومند ظاهر شدن در سیمای مدرن و معاصر ونقش گرفتن جهت ساختن یک افغانستان خارج شده از چرخه تعصب دینی و فومیت قبیله ای قربانیان اصلی این بازی سیاست ها و ساخت پاخت های پشت پرده سیاست بازانند !