در حاشیهی بیماری کرونا
Wed 1 09 2021
س. حمیدی
این موضوع واقعیت غیر قابل انکاری است که شهروندان ایرانی به مجموعهی حکومت هرگز باور ندارند. چنانکه بسیاری از ایشان همیشه از تهِ دل باور داشتهاند که دولت آب مقطر را به جای واکسن به مردم تزریق میکند. موضوعی که در ابتدا خندهی هر مخاطبی را برمیانگیزد. اما خیلی زود اخباری از سوی مدیران دولتی رسانهای میشود که دارند گونههایی از همین واکسن قلابی را در اینجا و آنجای شهر به فروش میرسانند. سپس آشکار میگردد که نمونههایی از واکسن تزریق شده به مردم هم، هرگز استاندارد نبودهاند. حتا آمارهایی از مرگ و میر افراد واکسن زده نیز رسانهای میگردد. آنوقت میبینیم حرفهای آنانی که میگفتند این واکسنها همه آب مقطر هستند، پر بیراهه نبودهاست.
بیاعتمادی به جمهوری اسلامی را مردم طی چهاردهه است که تجربه میکنند. مگر میشود به همین آسانی چنین تجربهای را از ذهن مردم پاک کرد. به همین دلیل هم در ایران افرادی از سالخوردگان هستند که واکسن زدن دولت ایران را از پایه و اساس نمیپذیرند. چون آنان به همه مسایل به ظاهر رفاهی که از سوی این دولت انجام میپذیرد، شک میورزند و برای همیشه نسبت به آن بیاعتماد باقی میمانند.
این بیاعتمادی گریبان پزشکان کشور را هم گرفتهاست. چون بسیاری از مردم برای درمان کرونای خود، حتا نسخهی پزشکان را هم باور ندارند. تازه دلیل هم میآورند. نخستین دلیل مردم هم آن است که هیچ پزشکی در ایران نسخهی همکارانش را تأیید نمیکند. حتا نسخهی همکارانشان را در راستای درمان بیمار به هیچ میانگارند. پزشکان در مخالفت با هم خیلی راحت از عوارض کلیه و قلب هر داروی بیمار سخن میگویند و او را از استفادهی داروهای پزشک رقیب خود، بازمیدارند.
داروخانهها نیز از تبلیغ چنین باورهایی چیزی کم نمیآورند. اینک باب شدهاست که از پزشک و دکتر داروساز همگی به بیماران کرونایی توصیه میکنند که به جای دارو، تریاک مصرف نماید. حتا بسیاری از کارکنان داروخانه نیز در این مورد تسهیلگری به عمل میآورند. جدای از این، مصرف تریاک برای درمان بیماری، با ذهن تاریخی شهروندان ایرانی سازگاری هم دارد. در نتیجه مبلغان مصرف تریاک، این روزها افزایش یافته است. این مبلغان، گروهی پرشمار از پزشک، داروساز و دوستان و آشنایان بیمار را نیز در بر میگیرد. حتا کسانی پیدا میشوند که بدون پروا از تجربهی موفق خودشان در این راه سخن میگویند. مثل اینکه تریاک هم دارد از برکت شیوع کرونا در جامعه، دوباره به همان وجاهت و رکورد پیشین خود بازمیگردد.
از سویی آخوندها هم مشوقان خوبی برای چنین راهکاری شمرده میشوند و تجربههای خود را در خصوص یا موارد مشابه، با مردم در میان میگذارند. هرچه باشد تریاک دارویی طبیعی و گیاهی است که در ارتباطِ آدمها با طب سنتی تسهیلگری به عمل میآورد. از سویی روحانیان هرگز با کارکرد دارو و داروخانه سازگاری نداشتهاند. حتا روحانیان دولتی تلاش زیادی به عمل میآورند که عطاری و طب سنتی را بتوانند به جای داروخانه و طب امروزی بنشانند. وزیر بهداشت دولت ابراهیم رییسی نیز با ارایهی چنین ترفندی بود از نمایندگان مجلس رأی گرفت. به عبارتی روشن، طب مدرن و آزمایشگاهی به همراه اتاق عمل خود، باید برای همیشه پایش را از گلیم جرگهی دولتی ابراهیم رئیسی بیرون بکشد.
در ایران عدهای هم نوشیدن مشروبات الکلی را راهکاری مناسب برای درمان و پیشگیری کرونا یافتهاند. به هر حال، هر چه باشد از نقش الکل و کارکردهای پزشکی آن در پیشگیری از شیوع کرونا، هرگز نباید غافل ماند. به خصوص زمانی که غلظت آن را کمی هم بالا ببرند. گسترش چنین باوری بین مردم عادی شرایطی رابرانگیخته است تا بازار مشروبات تقلبی نیز از نو در ایران رونق بگیرد. الکلیها هم واگویههایی از این نوع را مبنایی برای درستی رفتار خود میبینند. بدون تردید شیوع کرونا موجب گردید تا کارهای از رونق افتادهی گذشته، از نو در جامعه رونق بگیرند. با این همه سوداگران چنین ماجرایی، مشروب را تنها وسیلهای میدانند که میتواند از ابتلای به کرونا پیشگیری کند. ولی مصرف تریاک و مواد مخدر قرار است به عنوان مداوای بیماران کرونایی نقش بیافریند.
طی هفتههای اخیر تبلیغات زیادی در جامعه به عمل آوردهاند که گویا مصرف هویج هم میتواند در درمان و پیشگیری از بیماری کرونا مؤثر باشد. جدای از این، توصیه میکنند برای جلوگیری از عوارض واکسن زدن، بهتر است هرچه بیشتر آب هویج بنوشند. سپس کار را به آنجا رساندند که در میوهفروشیهای شهر تهران نیز، به همین آسانی هویج گیر نمیآید. تازه جایی هم هویج پیدا بشود، آن را از قیمت چهل و پنج هزار تومان، چیزی پایینتر نمیفروشند. رقمی دو برابر قیمت موزهای وارداتی. خلاصهی کلام، به دلیل شیوع کرونا هویج هم به عنوان میوهای اعیانی عرض اندام میکند. پدیدهای که شوق برنجکاران مازندرانی را هم برانگیخته است. چون گروههای پرشماری از برنجکاران مازندران، پس از برداشت محصول برنج خود، به کاشت هویج روی آوردهاند. شیوع کرونا در واقع ارج و قرب هویچ را بالا برده است. پذیرایی اعیانی هم یعنی اینکه به دست میهمان خود آب هویج بدهند.
از سویی عدهای هم برای تقویت بنیهی بیماران کرونایی، به خوردن ماهیچهی گوسفند اصرار میورزند. دارندگی و برازندگی. در تهران تقاضا برای خرید ماهیچهی گوسفند آنقدر بالا گرفته است که هیچ خریداری به همین آسانی نمیتواند به نمونهای از آن دست بیابد. از طرفی، صنف قصابان هم به اعضای خود دستور داده است که ماهیچهی گوسفند را به تنهایی نفروشند. مشتاقان ماهیچهی گوسفند، به ناچار باید ران آن را بخرند و آنوقت ماهیچه را جدا کنند و برای بیمار خود کنار بگذارند.
در مقابلهی با بیماری کرونا جدای از ماهیچهی گوسفند، برای پای مرغ و گوشت بلدرچین هم خاصیت دارویی قایل میشوند. چون بلدرچین و پای مرغ را میجوشانند و سپس عصارهی آن را به خورد بیمار میدهند. تازه اگر بیمار کرونایی چنان توانی در خود بیابد که بتواند غذاهایی از این نوع را به حلقش بریزد.
گروهی از دانشگاه رفتههای ایرانی از ته دل باور دارند که پیدا شدن این بیماری را از قبل عدهای پیشگویی کردهاند. ایرانیان در س خوانده و مکتب رفته، در طول تاریخ خود هرگز از پیشگویی آینده غافل نماندهاند. اینک هم در پیشگویی از آنچه که در ایران و جهان اتفاق میافتد، از آلبر کامو و ژوزه ساراماگو نام میبرند. چون از ته دل باور دارند که موضوع کرونا را از قبل در رمانهای طاعون کامو و کوری ساراماگو پیشبینی نمودهاند. هرچه باشد موضوع پیشگویی از آینده بیشتر با ذهن تاریخی ایرانیان همخوانی و همسویی دارد. حتا اگر این ایرانی دانشگاهی و روشنفکر هم باشد، چندان توفیری نمیکند. در شرایط حاضر، آدمهایی از این نوع همگی به دنبال خواندن طاعون و کوری راه افتادهاند. آنان در ذهن خود باوری را دوره میکنند که اگر کسانی این رمانها را دست آدم ببینند و یا چنین کتابهایی روی میز آدم ولو باشد، کلاس دارد. آدمهای باکلاس هم سپس حق دارند تا از همین راه به ارتقای کلاس خود در جامعه بیندیشند.
گروهی نیز به کرونا به عنوان بلایی آسمانی نگاه میکنند و آن را نتیجهی طبیعی "ظلم حاکمان و گناه علما" میبینند. در نتیجه از ایشان میخواهند که بر ظلم و گناه خویش گردن بگذارند و ضمن توبهی خود، مردم را از این بلای آسمانی نجات ببخشند. موضوعی که به فراوان در کتابهای حدیث شیعیان هم انعکاس مییابد. ولی در ایران جمهوری اسلامی، حاکمان و عالمان را چنانی به هم آمیختهاند که جدایی ایشان از هم، امری ناممکن به نظر میرسد. با این همه حاکمان و علما از پذیرش گناه خود در این ماجرا، سر بازمیزنند. آنان بیش از همه یاد گرفتهاند که مردم عادی را به توبهی گناهان ناکردهی خویش بکشانند و خودشان به همین آسانی به توبه تن در نمیدهند.
ناگفته نماند که ازهمین مردم عادی کم نیستند افرادی که بنا به باوری شخصی راه توبه را در پیش گرفتهاند. اما توبه از چی چندان هم مشخص نیست. آنان یاد گرفتهاند که توبه بکنند هرچند گناه و ظلمی هم از دست ایشان برنیاید.