عصر نو
www.asre-nou.net

ماکس وبر در «دادگاه بلخ»!


Tue 25 08 2009

مسعود فتحی

هر چند ماکس وبر (Max Weber)، متفکر آلمانی در ۱۴ ژوئن ۱۹۲۰ در شهر مونیخ درگذشته است، امروز ۲۵ اوت ۲۰۰۹ میلادی (برابر با سوم شهریور ماه ۱۳۸۸) در دادگاه انقلاب اسلامی تهران، بر صندلی اتهام نشست. البته ایشان اولین متفکر غربی نیستند که در دادگاه های کشور ما به محاکمه کشیده می شود. از کارل مارکس و همفکران و پیروانش در قرن نوزدهم و بیستم که بگذریم، همواره در دادگاه های نظامی سابق و در دادگاه های انقلاب لاحق به جرم انقلاب و ارتداد هزار بار محکوم شده اند، اخیرا و بعد از کشفیات کارشناسان دستگاه ولایت در زمینه مقابله با «براندازی نرم» و «انقلاب مخملی» بارها هابرماس و ده ها متفکر دیگر هم در کرسی اتهام نشسته اند. دلیل احضار ماکس وبر به دادگاه، بازداشت سعید حجاریان به جرم اعتراضات به تقلب انتخاباتی اخیر و به اتهام ایجاد اغتشاش و ... است. البته سعید حجاریان هم معلول است و ناتوان از راه رفتن، هم به دلیل ترور «نافرجام» سربازان با نام و نشان مدافع ولایت، حتی دارای لکنت زبان است. ماکس وبر از جمله کسانی است که با نوشته هایش باعث اغوای ایشان و گمراهی در «علوم سیاسی» ایران شده است. علت احضار شخص ماکس وبر بعد از ۸۹ سال و چند ماه از درگذشت آن مرحوم مغفور، در متنی که از طرف «بازجوی عزیز» به نام «سعید حجاریان» دیکته و توسط «سعید شریعتی» امروز در «دادگاه بلخ» انقلاب اسلامی ایران قرائت گردید، شرح داده شده است. ماحصل آن در چند نکته جمع بندی شده است.
ماجرای آقای وبر از این قرار است که:
«ماكس وبر تجربیات خود را عمدتا از امپراطوری عثمانی ، امپراطوری چین و امپرا طوری مغول های هندگرفته بود ویك نظریه عمومی بنام پاتریمونیالیزم یا سلطانیزم وضع كرده بود وجه مشترك این كشورهای منطبق بر این نظریه به شرح زیر بود.
اولا) این كشورها بصورت امپراطوری وسلسله های خاندانی بودند.
ثانیا) این امپراطوری ها ماقبل مدرن بوده و هیچ قانونی حاكم بر آنها نبود ودر راس آنها حكام خود كامه جلوس كرده بودند.
ثالثا) حكومت در این كشورها از راه خون و وراثت مستقر می شد و به استلاح نظام های موروثی بودند.
رابعا) مردم بعنوان رعایا از كلیه حقوق شهروندی محروم بودند و همراه زمین خرید وفروش می شدند .»
اگر جمع بندی کنیم: نظریات ماکس وبر: «با این اوصاف انطباق نظریه ماكس وبر ، بر شرایط كنونی ایران كاملا نابجا. بی ربط است» ( همانجا)
« چون :
اولا) جمهوری اسلامی ایران ، نظامی مابعد انقلابی است كه مردمی رشید دارد تحت تربیت حضرت امام (ره) به خوبی به حقوق خود واقفند .
ثانیا) نظام ما دارای قانون اساسی مدونی است كه در آن حق حاكمیت ملی به رسمیت شناخته شده و مسئولان آن بطور مستقیم یا غیر مستقیم از سوی مردم انتخاب می شوند لذا مردم ما شهروندند نه رعیت.
ثالثا) حكومت در ایران موروثی نیست و از طریق خون منتقل نمی شود بلكه خبرگان مبعوث مردم هستند كه در هر زمان اعلم اعدل و اشجع مجتهدین را كه مدیر و مدبر و آگاه به مسائل زمان است انتخاب می كنند.
رابعا) مذهب غالب مردم ایران تشیع است و نظام ولایت فقیه مشروعیت خود را از ناحیه مقدسه امام زمان (عج) می گیرد و بدین لحاظ حكم ولی فقیه شعبه ای از ولایت رسول اكرم (ص) می باشد.
بنابر این ملاحضه می شود كه نظریات ماكسوبر در ایران كنونی هیچ كاربردی ندارد و من از سر غفلت بدون نگاه انتقادی به این نظرات آن ها را به شرایط كشورمان تعمین دادم.» (همان جا)
چناک که «ملاحضه» می کنیم حکومت های مورد نظر آقای وبر، بنا به علل فوق، «ماقبل مدرن» بوده «هیچ قانونی بر آن ها حاکم» نبوده و «حکام مستبد» در «راس آن ها» جلوس می نمودند و «مردم به عنوان رعایا از کلیه حقوق شهروندی محروم بودند». برخلاف نظر اقای وبر، جمهوری اسلامی «نظامی مابعد انقلابی است»، «دارای قانون اساسی است»، حکومت در ایران (به استلاح)موروثی نیست». هر چند در همین نظام مابعد انقلابی « حکم ولی فقیه شعبه ای از ولایت رسول اکرم (ص) می باشد» اما مردم از «کلیه حقوق شهروندی» برخوردارند. و اگر آموزه های همین آقای وبر نبودند و آقای حجاریان آن ها را به «شرائط کشورمان تعمین» نمی داد، چه بسا در روز انتخابات، کسی به فکر اعتراض نمی افتاد و همه بعد از اعلام پیروزی «دشمن شکن» احمدی نژاد با ۲۴ میلیون رای، دچار بهت و حیرت نمی شدند، به خصوص آن چهل میلیون رای دهنده ای که پای صندوق های رای رفته بودند، و «حكم ولی فقیه شعبه ای از ولایت رسول اكرم (ص)» نافذ می افتاد و میلیون ها نفر از مردم گمراه نمی شدند و شیرینی این پیروزی را تلخ نکرده، و به دنبال رای شان به خیابان ها نمی آمدند. از این رو، «اگر قرار است نظرات امثال پارسونز ، ماكس وبر يا هابرماس آثاري از خود به جا بگذارد كه در حوادث اخير ديديم كه هم امنيت ملي را به خطر انداخت و هم در اركان توسعه اقتصادي تزلزل ايجاد نمود قطعا بايد تجديد نظري در راه طي شده انجام دهيم و نقاط اعوجاج وانحراف را شناسايي كنيم.»
علاوه براین، «لازم مي دانم التزام عملي خود را به قانون اساسي و فرمايشات مقام معظم رهبري اعلام كرده و اگر از سر تقصير يا قصور به اركان نظام جسارتي روا داشته ام، حلاليت بطلبم. و بار ديگر از ملّت بزرگ ايران كه اين انحرافات واشتباهات موجب وارد آمدن خسارات بزرگي به آنان گرديد، بخواهم كه همه ي ما را به بزرگواري خود ببخشند.» و نیز توصیه برادرانه به آقای وبر هم این است که تا دیر نشده است، در دارفانی، استغفار نموده، اگر قصد اشاعه نظر در ایران تحت «نظام مابعد انقلابی» دارند، بدانند که «مذهب غالب مردم ایران تشیع است و نظام ولایت فقیه مشروعیت خود را از ناحیه مقدسه امام زمان (عج) می گیرد و بدین لحاظ حكم ولی فقیه شعبه ای از ولایت رسول اكرم (ص) می باشد.» و هم چون بنده مغفول، سعید حجاریان، «التزام عملي خود را به قانون اساسي و فرمايشات مقام معظم رهبري اعلام كرده و اگر از سر تقصير يا قصور به اركان نظام جسارتي روا داشته»است حلالیت بطلبد. و دیگر افکارش را به همه نظام ها «تعمین» ندهد. والسلام، نامه تمام.*
______________________________
*بعدالتحریر:برای حفظ امانت، در انشای نویسنده اعترافنامه سعید حجاریان دستی برده نشد. بخصوص در اصالت این اعتراف همین بس که اصطلاح را با س و ت و نه ص و ط، ملاحظه را با ض و نه ظ و تعمیم را «نعمین» مرقوم فرموده اند.