عصر نو
www.asre-nou.net

دیدار معنوی مثنوی
شیر هجر - (بخش نخست)


Sun 30 05 2021

محمد بینش (م ــ زیبا روز )

mohammad-binesh1.jpg
چون زنم دم؛کآتش دل تیز شد
شیر هَجر آشفته و خونریز شد

مولانا در دفتر نخستین مثنوی همانجا که از سوز دل آن بازرگان در فراق طوطی ِ جان سخن می گوید، نا گهان به یاد فراق شمس تبریزی می افتد:

ای دریغا ای دریغا ای دریغ
کآنچنان ماهی نهان شد زیر میغ

چون زنم دم، کآتش ِ دل تیز شد
شیر ِ هَجر آشفته و خون ریز شد

آن که او هشیار، خود تند است و مست
چون بوَد، چون او قدح گیرد به دست

شیر ِ مستی کز صفت بیرون بوَد
از بسیط ِ مرغزار افزون بوَد...

در نوشته های پیشین تاکید شد که مولانا در سراسر مثنوی غالبا از بیان صریح حقایق مکشوف برعارفان تن می زند ، اما خواننده را در بی خبری مطلق هم قرار نمی دهد بلکه سیر سخن را به جایی می کشاند که جویندگان عرفان متناسب با استعداد خویش و عنایت الهی راهی بیابند . ابیات بالا و چند بیت دیگر که در ادامه می آید یکی از قلل رفیع سلسله جبال معانی مثنوی ست . می فرماید چه بگویم که آتش در دلم بالا گرفته و شیر هجران هجوم آورده است . به نظر نمی رسد ترکیب "شیر هجر" نوعی اضافۀ استعاری و شاعرانه باشد. در خیالبندی اشعار مولانا ، افزون بر تصاویر شاعرانه و هنرمندانه، تصاویر ِ خیالات غیبی که تنها بر اهل عرفان آشکار می گردد،کم نیستند. واژۀ "خیال" غیر از معنای پندار، معانی دیگری هم دار.د در روانشناسی قدیم،یکی از قوای باطنی فرض می شد،که خاطرۀ تجارب حسی را در حافظه نگه می دارد .

در عرفان نظری هم عالمی ست برزخی میان جهان غیب و جهان مادی، که از هر دو بهره دارد .به آن "عالم مثال" هم می گویند ،چرا که جهان ِ تصاویر ِ مجرد از ماده است، مانند آینه . در عالم خیال، هم تصاویر جهان مادی منعکس است،که "خیال متصل" (پیوسته به تجارب حسی) نام دارد و هم تصاویری از عالم غیب به نام "خیال منفصل"(جدا از تجارب حسی) . .یعنی معانی مجرد از ماده و شکل عالم غیبی در جهان خیال،خودرا به صورت سمبولیک و نماد، بر اهل معنی می نمایاند. در اشعار مولانا جدایی از معشوق و درد فراق بارها به صورت شیری درنده و سیاه رنگ بیان شده است، که می تواند نشان از تجلی جلالی حضرت حق باشد . چنان که در غزلی سروده است:

شیر سیاه ِ عشق ِ تو، می کند استخوان من
نی تو ضمان [ضامن] من بدی؟ پس چه شد این ضمان تو؟

و یا در غزلی دیگر که اصلا عشق را موجودی خوانخوار به تصویر می کشد

که عشق ، شیر سیاه است، تشنه و خونخوار
به غیر ِ خون ِ دل ِ عاشقان، همی نچرد...

باری ، در ابیات بعدی،مولانا توصیفی از حال و هوای نفسانی خویش را بدست می دهد و می گوید، کسی که در حال هشیاری و حضور عقل مادی خویش هم تند خو و بی طاقت است، ببین که اگر جام بی خویشی و سرمستی به دستش دهند چه خواهد شد ، قیامتی بر پا خواهد کرد .

شیر مستی کز صفت بیرون بوَد
از بسیط ِ مَرغزار افزون بوَد...

فلاسفۀ الهی و عارفان پیرو آموزه های نوافلاطونی جهان مادی را عکس و سایه ای از جهان های برتر می دانند . مولانا در بعضی وجوه مثنوی به چنین باوری نزدیک شده است ،مثلا در جایی می سراید:

مرغ بر بالا پران و سایه اش
می دود برخاک، پرّان، مرغ وش

ابلهی صیاد ِ آن سایه شود
می دود چندان که بی مایه شود

در بیت مورد نظر نیز شاعر وجودِ خویش را سایه و عکسی از آن خیال منفصل، شیر غران و خونریز وصف می کند . شیری مست و محو در ذات الهی که دیگر توصیف پذیر نیست .او از چمنزار ِ صنع الهی یعنی جهان مادی افزون تر است و دیگر در پی شکار نمی گردد . در واقع او چنان مقهور و مغلوب عشق است که دیگر نمی تواند به شکار معانی الهی در قالب کلمات پرداخته و بصورت شعر به خواننده مثنوی بنماید.

در واقع شاعر دیگر دست به "تمثیل" نمی زند چرا که با "تمثّل" روبروست .فرق است میان تمثیل و تمثل. در تمثیل ، شاعر یا نویسنده آگاهانه مثال هایی می آورد تا یک موضوع معنوی و مجرد را در قالب کلمه و تصویر برای مخاطب ، محسوس گرداند.اما در تمثّل، معانی مجرد عالم غیبی، بدون دخالت اراده و ادراک ِعارف بر وی درخواب، به صورت رویا و در بیداری و مراقبه و خلوت به صورت "واقعه" جلوه گر می شود مثلا در ابیات یاد شده، هجران که معنی مجردی ست به صورت شیری درنده درنهاد مولانا ظهور می کند. وی این تجربه و تمثل را با تمثیل شیری مست و غیر قابل توصیف، برای خواننده به تصویر می کشد.

بنا بر این خواننده با دو نوع شیر روبروست .یکی "شیر هجر" که از عالم غیب در ضمیر وی متمثل شده، و دیگری،"شیر مست" که تمثیلی ست از وجود شاعر تا فنای در عشق را برای خوانندۀ مثنوی ملموس و تا حدی قابل ادراک کرده باشد . در نمونه ای دیگر هم تجلی جلال وجمال عشق را اینگونه می نمایاند:

در کف عشق است مهار همه
اشتر مستیم در این زیر ِ بار

گاه چو شیری متمثّل شود
تا برمد خلق از اوچون شکار

گاه چو آبی متشکل شود
خلق رود تشنه بدو جان سپار

ادامه دارد

http://zibarooz.blogfa.com/post/306
https://t.me/didarmasnavi