عصر نو
www.asre-nou.net

در تقبیح رفتار خمینیِ پورنوگراف


Wed 26 05 2021

س. حمیدی

نخستین بار، سال‌های انقلاب بود که واژه‌ی ختنه‌گاه نه به عنوان واژه‌ای پورنو و هرز، بلکه به عنوان واژه‌ای با کارکردهای مذهبی، به محاوره‌ی عمومی مردم راه یافت. در آن زمان، بسیاری از مردم که از سر کنجکاوی به رساله‌ای از روح‌الله خمینی دست یافته بودند، با چنین نام- واژهای آشنا می‌شدند. پدیده‌ای که با خود خنده و استهزای خوانندگان را به همراه داشت. به طبع خواندن رساله بهانه‌ای مناسب قرار می‌گرفت تا مردم ضمن دوره کردن آن با اصطلاحات مذهبی جدیدی هم آشنا گردند. چنان‌که روح‌الله خمینی در توضیح خود از "استبراء"، انجام آن را عملی مستحب به حساب می‌آورد و در مسأله‌ی ۷۲ توضیح‌المسایل خویش یادآور می‌گردید: "اگر مخرج بول نجس شده، اول آن را تطهیر کنند، بعد سه دفعه با انگشت میانه‌ی دست چپ از مخرج غایط تا بیخ آلت بکشند و بعد، شست را روی آلت و انگشتِ پهلوی شست را زیر آن بگذارند و سه مرتبه تا ختنه‌گاه بکشند و پس از آن سه مرتبه سر آلت را فشار دهند". با چنین روایتی از خمینی بود که مردم به همراه حوادث انقلاب بهمن، کارکرد فقهی ختنه‌گاه را نیز خوب شناختند.

ولی در این فرآیند، همیشه موضوعی بود که ذهن کنجکاو شهروندان ایرانی را به بازی می‌گرفت. چون برای نخستین بار درمی‌یافتند که مجموعه‌ای از مباحث غیر اخلاقی و پورنو این بار در لفافه‌ای از اخلاق دینی به مخاطبان خود عرضه می‌گردد. تا آن‌جا که تیغ برند‌ه‌ی سانسور دولتی نیز از حذف آن‌ها جا می‌ماند.

آن‌وقت بازار شوخی و طنز هم حسابی داغ شد. اما این بار مردم در رویکردی از پوشش‌های شرعی، موضوع ختنه‌گاهِ رساله‌ی خمینی را به چالش می‌گرفتند. یکی می‌پرسید: اگر زنبوری انسان را بگزد و به طور غیر ارادی ختنه‌گاه او حین عمل جابه‌جا شود، تکلیف شرعی چیست؟ دیگری هم به نوعی دیگر همین موضوع را طرح می‌کرد: اگر شخصی آدم را هل داد و حادثه‌ای بر خلاف اراده‌اش پیش آمد تکلیف روزهاش چه می‌شود؟ حتا می‌پرسیدند که کفاره‌اش را به پای چه کسی باید نوشت؟ عده‌ای هم پرسش خود را این‌گونه پیش می‌بردند: اگر برخلاف میل مرد، زن پا پیش بگذارد و به حریم ختنه‌گاهِ مرد تجاوز نماید، گناه ماجرا را چه کسی به عهده خواهد گرفت؟ پرسش‌هایی که هم‌چنان بی‌پاسخ باقی می‌ماندند. ولی مردم تکرار آن‌ها را در مجالس خودمانی مغتنم می‌شمردند.

روح‌الله خمینی کارکرد مخاطره‌آمیز ختنه‌گاه را در جاهایی دیگر از رساله‌اش نیز توضیح می‌دهد. چنان‌که در مسأله‌ی ۱۵۸۴ می‌گوید: "جماع روزه را باطل می‌کند؛ اگرچه فقط به مقدار ختنه‌گاه داخل شود و منی هم بیرون نیاید". به عبارتی روشن، خمینی برای ختنه‌گاه آدم‌ها حد و مرزی مصوب و مشخص فراهم می‌دید که تجاوز از آن را هرگز برنمی‌تابید. او در مسأله‌ی ۱۵۸۵ هم ضمن ادامه‌ی بحث خود از شایست‌ها و ناشایست‌های ختنه‌گاه یادآور می‌گردد: "اگر کم‌تر از مقدار ختنه‌گاه داخل شود و منی هم بیرون نیاید، روزه باطل نمی‌شود. ولی کسی که آلتش را بریده‌اند اگر کم‌تر از ختنه‌گاه را هم داخل کند روزه‌اش باطل است". این‌جا موضوع کمی فنی‌تر و پیچیده‌تر می‌شود. چون کسی که آلتش را از دست می‌دهد، چه‌گونه می‌تواند تا کم‌تر از ختنه گاه هم که شده به حریم خودمانی طرف مقابل راه بیابد. شاید هم با همین دیدگاه است که تیم سیاسی روح‌الله خمینی همگی از دم کشور را رها می‌کردند تا کارکرد افسارگسیخته‌ی ختنه‌گاه‌ها را خوب بشناسند.

روح‌الله خمینی به طبع تلاش زیادی به عمل می‌آورد تا شایست‌ها و ناشایست‌های ختنه‌گاه را برای پیروان خود بیشتر توضیح بدهد. او در مسأله‌ی ۲۳۹۵ رساله‌اش می‌نویسد: "اگر انسان پیش از آن‌که دخترعمه یا دخترخاله‌ی خود را بگیرد با مادر آنان زنا کند، دیگر نمی‌تواند با آنان ازدواج کند". انگار همین ختنه‌گاه در هر گوشه و کناری از کشور ماجرا خلق می‌کرد؛ آن هم با عمه و خاله. تا آن‌جا که عمه و خاله نیز از آسیب‌های آن بی‌نصیب نم‌یماندند. به عبارتی روشن، خمینی می‌گفت اگر کسی با خاله و یا عمه‌اش بیامیزد هرگز نمی‌تواند دخترشان را به ازدواج خویش دربیاورد. طبیعی است که او همراه با تکرار چنین واگویه‌هایی، قباحت تکرار این موضوع را هم نادیده می‌انگاشت. جدای از این، در مسأله‌ی ۲۳۹۵ رساله‌اش نیز می‌نویسد: "اگر با دخترعمه یا دخترخاله‌ی خود ازدواج نماید و پیش از آن‌که با آنان نزدیکی کند با مادرشان زنا نماید، عقد آنان اشکالی ندارد". او حرمسرایی خودمانی و خانوادگی از خاله‌ها و عمه‌ها و هم‌چنین دخترانشان فراهم دیده بود که هیچ کسی از ایشان از دست ختنه‌گاه مردان خانواده امنیت نداشتند. چنان‌که همگی از بام تا شام در الگویی تمام عیار از گاو و گوسفند به جان هم می‌افتادند. درواقع خمینی بنا به تجربه‌ی شخصی خود تصویر روشنگرانه‌ای از هنجارهای جنسی روحانیان حوزه به دست می‌داد.

طبیعی است که شهروندان امروزی کشور هرگز انعکاس چنین واگویه‌هایی را برنمی‌تابند. ولی خمینی از نظر تابوشکنی در ادبیات جنسی، موردی استثنایی شمرده می‌شود که خیلی راحت توانسته بود از قُرُق هر حریمی بگذرد. با این همه هنرمندان ایرانی تا کنون هرگز اجازه نداشته‌اند تا چنین روایت‌هایی را در متن‌های ادبی یا آفرینش‌های هنری خود انعکاس بدهند. چون این آزادی عمل برای هرزگویی و هرزنویسی، تنها به خمینی و مقلدان روحانی او در حوزه‌های کشور محدود باقی مانده است.

روح‌الله خمینی در رساله‌اش روایت‌هایی از سکس مردانه را چه‌بسا با نمونه‌هایی از سکس زنانه به هم می‌آ‌میزد. ولی در این راه برای بازگویی موضوع‌های خود هیچ قبحی نمی‌شناسد. در همین راستا حتا فیزیولژی انسان‌ها را کنار می‌زند تا ضمن آن نوعی از فیزیولژی خودانگارانه را به مقلدان خویش بباوراند. او درمسأله‌ی ۴۳۵ رساله‌اش می‌نویسد که زنان همگی در پنجاه سالگی یائسه می‌شوند. اما زنان "سیده" از شمول چنین ادعای نابخردانه‌ای معاف می‌گردند. چون می‌گوید که این گروه از زنان همگی در سن شصت سالگی یائسه خواهند شد. درواقع برای دختران قوم و تبار خود بازار گرمی فراهم می‌بیند تا ضمن آن از توان جنسی زنان "سیده" تقدیر شود. ادعایی بی‌پشتوانه که هرگز به فضای داده‌های علمی راه نمی‌یابد و فقط شگردهایی تبلیغی از رفتار قوادان را برای مخاطبان امروزی به نمایش می‌گذارد. گفتنی است که حتا برای یائسگی زنان عادی در سن پنجاه سالگی هم نمی‌توان چندان دستمایه‌ای از علم فراهم دید. چون امروزه اکثر زنان ایرانی که از سوء تغذیه‌ی فراوان رنج می‌برند، خیلی زود پس از چهل و پنج سالگی یائسه می‌گردند. ولی خمینی چنین نکته‌ی بی‌پایهای را همچنان در مسأله‌های ۲۴۴۸ و۲۵۰۳ رساله‌اش تکرار می‌کند.

بخشی از رساله‌ی روح‌الله خمینی به موضوع استحاضه و رده‌بندی زنان حایض اختصاص می‌یابد. او در این خصوص هریک از زنان را در گروه خاصی می‌گنجاند و احکام نزدیکی با ایشان را یک به یک بازمی‌گوید. آن‌وقت در مورد نزدیکی با زنان در ایام قاعدگی شرط وشروطی را برمی‌شمارد و بر مبنای آن کفاره‌ای را هم برای خاطیان در نظر می‌گیرد. کفاره تاوانی است که آن را برای گناه آدم‌ها در نظر گرفته‌اند. ولی روح‌الله خمینی و همفکران او، خودشان را میزانی دقیق برای تشخیص گناه آدم‌ها قرار می‌دهند. حتا قصد دارند که ناهنجاری‌های جنسی خود را به اعتبار همین کفاره‌های خودساخته جبران نمایند.

خمینی هم‌چنین در مسأله‌ی ۲۴۱۲ توضیح‌المسایل خود یادآور می‌شود: "زنی که عقد دایمی شده نباید بدون اجازه‌ی شوهر از خانه بیرون رود و باید خود را برای هر لذتی که او می‌خواهد تسلیم نماید". چنان‌که دیده می‌شود او موضوع تسلیم زن را به "هر لذتی" که شوهرش می‌خواهد، اصل قرار می‌دهد تا حکمی شرعی برای بردگی جنسی زنان فراهم گردد. چون خواست و اراده‌ی زنان را هرگز در جایی از این معامله‌ی نابرابر و یک‌سویه به حساب نمی‌آورد. خوب بود انسان درمی‌یافت که خمینی از کاربرد عبارت "هر لذتی" چه رفتارهای ناصوابی را در ذهن خود میپ‌رورانید. رفتارهایی بیمارگونه که به حتم به مداوایی عاجل نیاز داشت.

با این همه، او نمونه‌های روشن دیگری از بردگی جنسی را هم در متن رساله‌ی خود تحسین می‌کند. برای نمونه در مسأله‌ی ۲۳۷۵ می‌نویسد: "پدر و یا جد پدری می‌توانند برای فرزند نابالغ یا دیوانه‌ی خود که به حال دیوانگی بالغ شده است و هم‌چنین اگر دیوانگی بعد از بلوغ بوده، ازدواج کنند". به عبارتی روشن او راهکارهایی را توصیه می‌نمود که مردم عادی ضمن عمل به آنها کودکانشان را به عنوان برده‌های جنسی به همدیگر بفروشند. او حتا دیوانگان را نیز از این راهکار بیمارگونه مستثنا نمی‌کرد.

پیداست فرهنگی که خمینی برای پیروان خویش فرآوری می‌کرد، بر چنین گزینه‌های ناصوابی از هرزگویی و هرزنویسی رشد یافت و ستون‌های مزاحم آن تا آن‌جا بالید که هر ستون و سرستونی را از تاریخ و فرهنگ گذشته‌ی کشور به سخره می‌گرفت.