عصر نو
www.asre-nou.net


Sun 4 04 2021



شعر در چهارچوبه ای به نام تعریف نمی گنجد. هر تعریفی ازآن می تواند به گونه ای ما را به دنیای شعروقلمروشعرنزدیک کند. نزدیکی به قلمرو شعر امکاناتی است که متن و خواننده درخود می آفرینند. گفتگویی استوار بر پذیرفتن اقتدارمتن، مؤلف، (به درجاتی مثل حافظ که اقتدارشاعرانه -اش اساسی است) که از طرف خواننده، شنونده، بیننده مورد قبول است. این خودازسویی درکی فردی است و از سویی دیگر درکی است مشترک بین گروه ها و طبقاتی که به نوعی در بافت معنایی فرهنگی - اجتماعی سلیقه می سازند.
وقتی که می گویم فردی است، یعنی تابع هویت فردی وایدئولوژیکی است که فرد با خود حمل می کند. این باری که هویت وایدئولوژی فرد را ساخته است خود محصول عوامل متعددی است، از آن جمله همین که وارد این جهان می شود، (فرد) عواملی نظیرمتون زبانی، رسم ورسوم، نشانه های معنایی نظام مندن. محیط درون و بیرون مثل رسانه های گروهی و کدها و رمزهای فرهنگی و قراردادهای اجتماعی و گفتمانی و سن و شغل و جنسیت، طبقه، تحصیل و غیره هویت فرد را درآن چارچوب می سازد وازسویی گونه ای باوررا درآن شکل می دهد که می شود آن را ایدئولوژی نامید، به قول باختین ”هرجا که نشانه ای پیدا شود، طبعا ایدئولوژی هم هست.“

اما چون متون زبانی در حوزه ی فردی محدود نمی شود کدهایی عمومی را نیزبرمی تابد. فرد در نظام عمومی تروجوه مشترکی را با دیگران می آفریند. از این روی گاه فردی متنی از کسی یا کسانی می خواند واین خوانش مبتنی بر پیش دانسته هایش قرار دارد که زمینه ی اقتدارمتن شاعررا پذیرا می شود و همدلی خواننده را برمی انگیزد.

حال برگردیم به ابتدای نوشته؛ هر تعریف از شعر علیرغم اینکه ما را همانطورکه گفته شد به دنیا و امکانات شعر نزدیک میدردورانی که اقتدارمتن شعری بر اساس قواعدی تثبیت شده و جاافتاده ای هم چون گفتمانی استوار بر قافیه و اوزان و ردیف بود، همه گان افق دیدشان از شعرهمان بود. هرمتنی که از این ویژه گی ها که گفته شد برخورداربود، یعنی نوشتار یا گفتاری که ردیف و وزن و قافیه را دارا بود، شعر نامیده می شد. بعدها که این تعریف ازشعر به صورت آبدیده تری درآمد و پرورده شد مباحثی در درون همان گفتمان ( وزن و قوافی و ردیف ) مانند خیال انگیزی مجاز استعاره و ملمع و انواع آنها که برآن افزوده شد را، شعرمی دانستند و می نامیدند، چنانکه هنوزهم برای خیلی که افق آن دوران را در شعر پذیرفته اند شعرهمان است که بود. اما در دورانی که ما زندگی می کنیم، یعنی ازدورانی که جنبش مشروطه با خود افق های جدید و سرمشق های تازه ای را نمایان ساخت و دگرگونی های متنوعی را در حوزه های مختلف از جمله در عرصه ی اندیشه و نگرش به جهان و پیرامون خود چنان بوجود آورد که به گونه ای منجر به ”گسستی شناخت شناسانه در زندگی ذهنی و فکری انسان ایرانی شد“.

از این منظرنیما (در حوزه ی شعر) تجسم و نمایندگی آن آدمی را می کرد که دیگر با افق گذشته نمی توانست شعررا تعریف کند. ”کارنیما شکستن این قواعد و ‌قاعده بود“. [م - مهاجر- نبوی]
شکستن این قاعده و قواعد خود محصول گفتمان های نویی بود که در حوزه های گوناگون سر برآورده بودند. ...

بخشی ازمقدمه
علی آشوری
ناشر:گوته وحافظ

:برای تهیه نگین جسم وجان می‌توان به آدرس‌های زیرمراجعه کرد
درآلمان
goethehafis@t-online.de

با مراجعه به کتاب فروشی های آلمانی

در آمریکا
alijelokann@gmail.com
مرکزپخش سراسری آمازون وسایرسایت های فروش کتاب درانترنت