ابتکار بیمارستانهای خصوصی در «پیکرتراشی»
Sat 27 02 2021
س. حمیدی
هرچند در آمارهای رسمی شمار بیمارستانهای دولتی تهران را ۴۶ باب دانستهاند، ولی همین آمارهای رسمی حکایت از آن دارد که شمار بیمارستانهای خصوصی تهران از شصت و دو باب هم فراتر میرود. پدیدهای نامتوازن که متأسفانه همچنان به رشد بیرویهی خود ادامه میدهد. این موضوع در حالی اتفاق میافتد که وزارت بهداشت حکومت، کارهای عمرانی خود را در سطح شهر تهران سالهای سال است که به صفر رسانیده است. ولی اینک بیمارستانسازی بخش خصوصی در مناطق شمالی تهران رشد چشمگیری را نشان میدهد. در واقع بخش خصوصی کشور پهنهی بهداشت و سلامت مردم را محل مناسبی برای سرمایهگذاری سوداگرانهی خود میبیند. چون این بخش از بازار، بیش از بخش مسکن و یا صادرات و واردات سود به جیبهایشان واریز خواهد کرد. دولت جمهوری اسلامی نیز دانسته و آگاهانه همه ساله از میزان خدمترسانی بهداشتی خود به مردم میکاهد و وظیفهی خود را خیلی راحت و آسوده به گروههایی از پزشکان تاجرپیشه وامیگذارد. طبیعی است که بر این اساس، برای درمان و سلامت هزینهی بیشتری به مردم تحمیل میشود. اما آمارهایی از این دست همواره از دیدرس مردم عادی به دور باقی میماند.
گفته شد که اکثر بیمارستانهای خصوصی تهران در مناطق شمالی شهر به فعالیت اشتغال دارند. بیمارستانهای خصوصی جدید هم بدون استثنا در همین مناطق مرفه از شهر تهران احداث میگردند. به عبارتی روشن سرمایهگذاران عرصهی سلامت، شمال شهر تهران را مکان مناسبی برای سرمایهگذاری خود یافتهاند. به حتم انتظار دارند ضمن مکانیابی درست برای تأسیس بیمارستان بتوانند سودهای بیشتری بیندوزند. سودهایی که از پیش همه در فضای شمال شهر تهران هدفگذاری شدهاند.
ولی مدیران سوداگر بیمارستانهای خصوصی شمال تهران چنان تبلیغ میکنند که همهگیری کرونا اینک از میزان سودآوری ایشان کاسته است. تبلیغاتی از این دست در شرایطی رسانهای میگردد که این گروه از مدیران بیمارستان همیشه از پذیرش بیماران کرونایی ابا داشتهاند. اکثر این بیمارستانها حتا برای پذیرش بیماران عادی خود نیز شرط میگذارند. چون پذیرش در این گروه از بیمارستانها در صورتی میسر خواهد بود که بیمار مستندات آزمایشگاهی خود را در خصوص عدم ابتلا به بیماری کرونا ارایه بدهد. مستنداتی که مردم آنها را از جاهایی سوای مجموعهی این بیمارستانها تهیه میکنند. مدیران بیمارستانهای خصوصی در واقع از جایگاه اداری و اخلاقی خود برای مقابلهی همگانی با کرونا میپرهیزند و آن را نادیده میشمارند.
از سویی دو سوم تختهای بیمارستانهای خصوصی شمال شهر تهران به بیمارانی اختصاص مییابد که عمل زیبایی را دنبال میکنند. برای نمونه در یکی از همین بیمارستانها روزانه قریب چهل و پنج عمل جراحی صورت میپذیرد که سی نفر از آنان فقط به منظور دستیابی به زیبایی تحت عمل قرار میگیرند. اما عمل زیبایی تنها به عمل بینی و تزریق ژل به زیر پوستِ صورت محدود باقی نمیماند. چون اگر لازم باشد چربیهای شکم، ران و بازوی بیمار را هم از بدن او بیرون میکشند. جدای از این، به معده و رودهی بیمار هم دست میبرند تا از وزن و حجم آن نیز بکاهند. در همین راستا حتا باسن و پستان بیماران هم بازسازی میشود. چون آنجایی که لازم بدانند چربیها را به دور میریزند و آنجایی که مناسب بیابند مقداری از چربی و ژل به آن میافزایند. کاری که فرآیند آن را "پیکرتراشی" نام نهادهاند. پزشکان تاجرپیشه در عمل پیکرتراشی قرار را بر آن میگذارند که سرآخر اندامهای مناسبی برای بیماران خود بسازند.
اصطلاح پیکرتراشی را نیز پزشکان برای شناخت ویژگیها و نوع کار خود ابداع کردهاند. چنانکه اینک کاربرد آن بین مشتری و پزشک عمومیت یافته است. حتا در مکاتبات اداری و گردش کارهای جاری بیمارستان کاربرد آن را امری واجب میشمارند. پیداست که در فرآیند آن بیمار و پزشک به اشتراک در خصوص کم و کیف پرداخت سازهای سهبعدی تصمیم میگیرند. اما فرق کار پزشک و مجسمهساز تنها در آنجا نمود مییابد که پزشک نمیتواند در این کار تنها به مواد بیجان اکتفا نماید.
در ماجرای پیکرتراشی پزشکان، ترمیم و پرداخت پستان، باسن و واژن زنان نقش ویژهای را به عهده میگیرد. پزشکان برای پولسازی خود حتا روانشناسی تجاری را هم به یاری میطلبند. چون آنان خوب میفهمند که مشتریان پر و پا قرص خود را با چه ترفندهایی از گروههای طبقات مرفه جامعه برگزینند. تا آنجا که نیازهای روانی همین گروه از افراد به نیکی شناخته میشود. آنوقت همچشمی و رقابت زنان مرفهالحال بهانه قرار میگیرد تا زنان بیشتری جهت پیکرتراشی به بیمارستان روی بیاورند.
عمل پیکرتراشی کاری مداوم است که فقط در یک بار جراحی پایان نمیپذیرد. برای مثال در نوبتی از آن، دنبهها و چربیهای اضافی بدن تخلیه میگردند. اما در نوبتی دیگر پوستهای آویزان و اضافی آن را میکشند و به دور میریزند. ولی اصل موضوع در ماجرای پیکرتراشی همان زیباسازی مشتری است که چهبسا سرآخر هم تحقق نمیپذیرد. ولی چنین عملی به حتم ژست و پز مشتری را ارتقا میبخشد. پزشکان نیز از همین نیاز روانی بیمارگونهی مشتری سود میبرند و مبالغ کلانی را در مطب خود از ایشان دریافت میکنند. موضوعی که در عرف پزشکان تاجر پیشه "زیرمیزی" نام میگیرد. زیرمیزی مبلغی است که مشتری آن را سوای از هزینههای جاری بیمارستان به پزشک خود میپردازند.
شماری از مشتریان بیمارستانهای خصوصی از عراق یا کشورهای حاشیهی خلیج فارس فراهم میگردند. نرخ گران دلار و همچنین کیفیت مناسب کار پیکرتراشی پزشکان ایرانی موجب میشود تا آنان به انجام چنین عملهایی در بیمارستانهای خصوصی تهران بیشتر اشتیاق نشان بدهند.
انگار از فقر و فلاکت جنوب شهر هیچ نشانی در شمال شهر تهران به چشم نمیآید. تا جایی که بسیاری از شهروندان شمال شهر اینک چنان فربه شدهاند که فربگی و بیقوارگی آنان را آزار میدهد. چون دارند از افراط و زیادهروی در خورد و خوراک خود خفه میشوند. این زیادهروی در خوردن، سرآخر دنبه و چربی اضافی خود را برای ایشان بر جای میگذارد. چنانکه در زندگی خود همیشه رهایی از آن را در سر میپرورانند. ولی دوست ندارند که این فربگی مزاحم در فضایی انسانی از کار و کوشش روزانه برطرف گردد. چون کار و تلاش را تنها برای مردمانی ساختهاند که بین دنیای فلاکتبار آنان و جهان عیش و نوش ایشان فرسنگها فرسنگ فاصله میافتد.
ناگفته نماند که اکثر بیمارستانهای خصوصی برای ساخت و ساز خود، زمین را از سازمان زمین شهری دریافت کردهاند. چنین رویکردی از سوی دولت با این بهانه صورت میپذیرد که منافع آن روزی به مردم فرودست جامعه بازخواهد گشت. سرمایهگذاران واحدهای بیمارستانی جدای از این، از تسهیلات بانکهای دولتی نیز سود میبرند. شهرداری تهران هم ضمن اهدای تراکم ارزان قیمت به احداث این بیمارستانها یاری میرساند. همچنین برای خرید تجهیزات فنی بیمارستان همگی دلار چهار هزار و دویست تومانی دریافت میکنند. ولی سرمایهگذاران یا همان مدیران بالادستی بیمارستان از تمامی این تسهیلات مردمی فقط در راستای منافع شخصی و گروهی خود بهره میگیرند.
اکثر بیمارستانهای خصوصی را در حاشیهی بزرگراههای شهری بنا کردهاند که به حتم از آلودگی شهر تهران سهم بیشتری میبرند. جدای از این پارکینگ یا فضای سبزی هم برای بیمارستان تعریف نکردهاند. آنوقت حریم بیمارستان به همان ساختمان اصلی آن محدود باقی میماند. به طبع چنین رویکرد ناصوابی آسیبهای خود را در ترافیک عمومی شهر بر جای میگذارد. بدون تردید مدیریت شهری تهران رانت خود را با بخش خصوصی در همین فضاهای غیر کارشناسی به پیش میبرد. چون به سرمایهگذار مجوز دادهاند تا تمامی عرصهی زمین خود را به ساختمانی بیقواره و اجق وجق مبدل کند.
در ضمن همهی بیمارستانهای خصوصی طبق هماهنگی درونی خود از پذیرش دفترچههای بیمهی همگانی سر باز میزنند. همراه با همین اقدام گروهی نه فقط به مردم توهین میکنند بلکه اخلاق پزشکی و رفاه عمومی جامعه را نیز جایی به حساب نمیآورند. اما چنین رویکردی قرار است به اعتبار ایشان نزد طبقات مرفه جامعه بیفزاید. حتا داروخانهی مراکز درمانی خصوصی، خود را از شمول دفترچههای بیمه معاف کردهاند. همین سیاست نامردمی را در تمامی بخشهای بیمارستان از رادیولوژی گرفته تا آزمایشگاه و بخشهای خدماتی دیگر به کار میبندند.
خلاصهی کلام، در بیمارستانهای خصوصی تهران چهره و سیمایی تمامنما از حاکمیت نامردمی و رانتی جمهوری اسلامی به نمایش درمیآید که پایان آن را فقط با پایان عمر آسیبزای حکومت میتوان انتظار داشت.