عصر نو
www.asre-nou.net

انتخابات آمریکا
پَخمِه، بی عُرضِه، بازنده، یا هرسه؟!


Sun 29 11 2020

بهمن پارسا

گیاه ِ هرز عوامفریبی را ما آبیاری می کینم و اگر غیر از این بود ظرف ِدهه ی گذشته مردم فریبی و مردم فریبان در کشورهای مختلف با کسب آراء قابل ِ ملاحظه و در خورد توّجه زمامدار ادره ی امور نمی شدند. در آمریکا برای اوّلین بار است که رئیس جمهور وقت مبارزه ی انتخاباتی را علیه رقیبش در حالی باخته است که بیشترین شمار آراء را در مقام ِ مقایسه با هر رئیس جمهور دیگری که برای بار ِ دوم وارد مبارزه شده بود است ، بدست آورده! در این نیز حرفی نیست که برنده انتخابات هم بیشترین رای نسبت به دیگر رئیس جمهوران برنده ی پیشین را کسب کرده ، سخن در این است که رشدِ پرشمار مردم طرفدارِ عوامفریبان را مورد توّجه عمومی قرار داده ونسبت به مخاطرات آن با چشم و گوشی باز هوشیار تر باشیم . این وظیفه ی تک تک ما در سراسر جهان است تا با همه ی قوا جوامع مسکونی خویش را از عواقب ِ وخیم این خطرِ جدّی آگاه نماییم، که تازه تا امروز نه تنها دیر جنبیده ایم ،بلکه تقریبن کارِ به سزایی نکرده ایم، که اگر غیر از این بود نمی باید، شاهد ِ ظهور و حضورِ آدمی مثل ِ رئیس جمهور برزیل و یا آن آدم ِ دیگر که با وجود رئیس جمهوری قانونی و بر مسند کار در ونزوئلا ، خودش را رئیس جمهور منتخب مردم میداند و عوامفریبی مثل ساکن فعلی کاخ سفید و مقامات رسمی اطرافش ادعای باطل و بی پایه و اساس وی را تایید کرده و او به عنوان ریئس جمهور بر گزیده ی مردم ونزوئلا یاد میکنند.
بیشتر رسانه های همگانی چه از رده ی جریان عمده یا اصلی و چه آنها که پیشرو هستند و معمولن نقشی پیرامونی و جنبی دارند و مخاطبانشان اکثرا مردم فرهیخته و اهل مطالعه و نظر هستند ، در این سخن همباورند که ساکن ِ فعلی کاخ ِ سفید انسانی است عمومن عوامفریب ، دروغگو ، با مدعیّاتی بی بنیاد. تمامی گنجینه ی واژه گانی ِ این فرد را چندین صفتِ تفصیلی و عالی تشکیل می دهد که همیشه و همواره چه جای کار برد آنها باشد و چه اینکه محلی برای استفاده از آن واژه گان موجود نباشد، چاشنی جملات ِ مهمل و بی سر و تَه خود میکند. کلمات شدیدا مورد علاقه ی وی عبارتند از : Tremendous, Great,Greatest ,Strong,Huge,Incredible ... و لغاتی از این قبیل و یکی از مورد علاقه ترین واژه ها نزد وی LOSER است. او این کلمه را معمولن در مورد دیگرانی که وی را انتقاد کرده اند و یا در مقابل ِ وی موضع گیری استوار و محکمی دارند بکار می بَرَد. و حتّی دیده شده که وی کسانی را که به لحاظ فرهنگ و باور مردم آمریکا قهرمان ملّی تلّقی میشوند با بکار گیری چنین واژه یی در موردشان حقیر شمرده .
وقتی در زندگی عمومی و روزمره ِ مردم واژه ی LOSER را در خطاب به کسی می شنویم کاملن بستگی دارد به موقعیت موجود، شخصیت طرفین و اینکه غیر از معنای لغوی و حقیقی ی آن کدام بار ِ منفی دیگر را در بر دارد. ممکن است کسی به هنگام عصبیت های ناشی از ترافیک و رانندگی ضمن توهین های متداول بین مردم ، کسی دیگر را "لوزِر" خطاب کند، در اینجا ظاهرن مراد آن چیزی است که میشود از آن به "ابله یا بی عرضه" یاد کرد. گاه پیش می آید کسی را به لحاظ اینکه لجبازی میکند و در مقابل حقیقتی پافشاری بیهوده دارد "لوزِر" خطاب کنند، که شاید "عوضی "معنا یش باشد. و زمانی هست که این کلمه میتواند جانشین "پَخمِه" گردد. همانطور که گفته شد این یکی از کلمات مورد علاقه ی ساکن فعلی کاخ سفید است علیه هر کسی که به دلیلی خوشایند او نیست. شاهد ِ این سخن بخشی از نوشته ی متین ِ Dan Barry است که در نشریه ی معتبر ِ "نیویورک تایمز" در 26 نوامبر 2020، آمده است. وی می نویسد:( جَک اُ دانِل ، که زمانی عهده دار ِ اداره ی کازینوی ساکنِ فعلی کاخ سفید در آتلانتیک سیتی ِ ایالت نیوجرزی می بوده - در دهه ی 80- میگوید اگر وی مورد رنجِش کسی قرار میگرفت وی را "لوزِر" خطاب می کرد. این واژه سلاح وی بود برای حمله به دیگران، وی از این واژه متنفر بود و به هیچ دوست نمی داشت بازنده باشد. وی برای اینکه بازنده خوانده نشود دست به هرکاری میزند، و هرچیزی می گوید.)
اینک سرنوشت انتخابات و اداره ِ امور کشور در آمریکا گروگان کسی است که به شیوه یی بیمار گونه از پذیرش "باخت" و باختن سر باز میزند ، چنین حرکت و رفتاری حاکی از جرئت و شهامت وی نیست ! اینگونه اعمال غیر خردمندانه و توّسل به هر شیوه ی بی منطق و ناهنجار و آویختن به بهانه های واهی و سرباز زدن از قراردادهای اجتماعی و عُرف های پذیرفته شده حکایت از آن دارد که عامل ِ چنین اعمالی از روان پریشی و روان رنجوری و یا انواعی دیگر از احوال نا متعادلِ روحی در رنج است . وگرنه ، چطور ممکن است شخصی در سنین بعداز هفتاد سالگی که معمولن باید سرشار ِ از تجربیات مفید و بکار بَستنی برای روزگار فعلی و در پیش روی خویش باشد هم چون کودکی پنج -شش ساله برای نخوردن دارویی که پزشکی جهت سلامت وی تجویز کرده شیون و زاری کند، یا هر لحظه به بهانه یی بی منطق و نا معقول متوّسل شود و از خوردن دارو خوداری وَرزَد؟! چگونه ممکن است آدمی که چندی قبل به دلیل ابتلا به کُرُنا راهی بیمارستان شد بود و بعد از خروج خویش را "سالم ترین فرد" خواند، و یا اینکه بارها و بارها خود را با هوش ترین مردم اعلام داشته از درک ِ این نکته ی بسیار ساده عاجز باشد که نتیجه ی انتخابات را - گیریم با اختلافی اندک - به رقیب خود باخته است؟! پاسخ به این پرسش توسط هر انسان خردمندی بسی ساده است، :خودِ محوریِ افراطی و متوّهم ِمبتنی بر تمایلات مفرط عوامفریبانه! نظر به اینکه موارد مختلف و متفاوت از شکست ها و ور شکستگی های این فرد را در جا هایی دیگر بر شمرده اند -و مورد اشاره ی من نیز در دیگر نوشته هایم بوده است - نیاز به تکرار نمیدانم ولی در خصوص عوامفریبی افراطی اش بد نیست به یاد آورده شود که وی خویشتن را در هر زمینه یی تنها آنهم با تردید قابل ِ مقایسه با آبراهم لینکلن میداند! وی در حالی به جان مَک کِین که برای شمارِ بسیار و انبوهی از مردم آمریکا قهرمانی محسوب است و سناتوری محترم شمرده میشد بی احترامی کرد و سوابقِ او را نا دیده گرفت که خودش به بهانه های واهی و میخچه ِ پا! از رفتن به خدمت ِ سربازی گریخته است. او وقتی از حقوق زنان و مبارزه برای برابری دستمزد ایشان دم میزند باید بخاطر اورد که در موردِ ایشان در فرصت های گذشته از کدام ادبیات سخیف و زشت در باره زنان بطور عموم سخن گفته! وی در حالیکه تصاویرش در میهمانی خصوصی کنار جفری اپستین ، آن مردِ منحرف ِ که تمایلات جنسی بیمار گونه به دختران کودک سال داشت و در این راه از قاچاق ایشان و تقسیمشان با همپالکی های خودش ابا نداشت در همه جا قابل دیدن است ،خویش را انسانی اخلاق مند میداند ... آدمی نمیداند " عوامفریبی" را به چه شیوه و شکلی دیگری باید تصویر و تصّور کند؟! کسیکه خویش را میلیاردر القا میکند و از ورشستگی ها و بدهی های نجومی اش حرفی بمیان نمی آورد و لاف از سرمایه های هنگفت خود به میان می آورد اگر عوامفریب نباشد ،کدام عنوان ِ دیگری را شایسته است؟
این انسان همانقدر که در نقش ِ نمایش ِ بی ارزش و نازِل تلویزیونی خویش ، دروغین و بی اصل و اصول بود، در زندگی واقعی نیز در همان اندازه های سخیف ظاهر شده است و غیر از لاف و گزاف هیچ در چنته نداشته و ندارد. در جاییکه همه چیز حکایت از باخت وی دارد و وی را شایسته ی لفظ درست و بجا در اینگونه مواقع می نماید، یعنی "بازنده" ، در توییتی اعلام داشت که :" من انتخابات را بردم" و برای بی شمار بار مدعی تقلب در آرا و رای گیری شد. همین دیروز بود که ادعا کرد ابدا ممکن نیست بایدن 80 میلیون رای کسب کرده باشد و بعد در جایی دیگر به گزافه گویی پرداخت که فقط زمانی بایدن را به کاخ سفید راه خواهد داد که او - یعنی بایدن - بتواند اثبات کند 80 میلیون رای بدست آورده! این درست است که اراجیفی از این قبیل و بد تر ، هیچ چیز را عوض نخواهد کرد و علیرغم رویای شُتر گونه و لُپ لُپ خوری ها وی ناچار از ترک کاخ سفید خواهد بود ولی در همین راستا آنچه مایه ی ترس و اندیشه به آینده یی توام با نگرانی است حمایت آن میلیونها مردم است از چنین انسان و چنین شیوه ی تفکّری و اگر خطر حضور ایشان دائما به آگاهی مردم نرسد آن خواهد شد که در ایران ما شد!
در خاطر دارم روزی را که در اعتراض به توقیف و بسته شدن روزنامه ی آیندگان و در حمایت از آزادی مطبوعات بطور عام ،در مقابل دانشگاه تهران منهم جزیی از بیش از صد هزار مردمی بودم که در سراسر خیابان شاهرضا و میدان 24 اسفند و و در درازای خیابان آیزنهاوِر حضور یافته بودند. آن خیل عظیم جمعیت را ،مشتی کم شمار از اوباش باورمند به عوامفریبی آخوندی که مسلّح به انواع اسلحه ی سرد و گرم وبُرّنده و کوبنده بودند ظرف ِ مدّتی کمتر از دو ساعت با ظرب و شتم های وحشیانه و جرح و قتل پراکنده کردند و این تازه شروع حملات بیشتر و سازمان یافته و گسترده تر آینده بود که تا به خود بجنبیم طومار ملّت را در هم پیچیده بود و مواد اولیه کشتار ِ 67 را تهیه و تدارک می دید.
اینک و اینجا نیز اگر از خطر عوامفریبی و عوامفریبان و در حال ِ حاضر نمونه ی بارز ِ و اخص آن یعنی ساکن فعلی کاخ سفید سخنی در میان نیاورند و مردم را نسبت به عواقب وخیم چنین حرکاتی هشدار ندهند در در آینده یی نه چندان دور ناچار از پرداخت بهایی بس گزاف خواهند بود. خوب در خاطرم هست و تکرار میکنم که این فرد روز ِ گشایش ِ ریاست جمهوری خویش را بسی پر جمعیت تر از روز ِ گشایش ریاست جمهوری اُباما ،که جزء نوادر تاریخ آمریکا بود، باور داشت و قلمداد کرد، و حال نیز به همان شیوه معتقد است و اعلام داشت که بُرد ِ وی در این دوره نیز :This was a LANDSLIDE . وقتی فردی به چنین نقطه یی در عمر خویش میرسد که خلاف معمولی ترین استعداد ها و هوشمند ی هاست ،غیر از این که باور کنیم چنین فردی پَخمه اگر نباشد ، یا بی عرضه است و یا "بازنده" به آن معنا که فرهنگ آمریکایی باور دارد. و آیا می شود این احوال را غیر از عوامفریبی مبتنی بر توّهم و شارلاتانیسم نام ِ دیگری داد؟ من باور دارم که نه! حالا که چنین تفّکر و چنین فردی در نمایندگی از آن وجود دارد سخن آغازین را مکرر میکنم که ، گیاه هرز عوامفریبی را ما آبیاری می کنیم، خوبست تا نهالی و درختی نشده با توسّل به خرد و خردمندی و ایجاد آگاهی در میان اقشار مختلف، زمینه ها و بستر های رشد این هرزه گیاه را از بین ببریم.

***********************************************************
28 نوامبر کُرُنایی 2020