عصر نو
www.asre-nou.net

انتخابات آمریکا
نِرُن دیوانه یی که می خواهد زنجیر را به گردنِ تندر در اَفکَنَد*


Tue 24 11 2020

بهمن پارسا

جایزه ی ادبیات نوبل در سال ِ 1930 برای اوّلین با ر به یک آمریکایی به نام Harry Sinclaire Lewise تعلق گرفت. 5 سال بعد از همین نویسنده کتابی چاپ و منتشر شد با عنوان ، " اینجا اتفّاق نمی اُفتد" -It Can't Happen Here -. دست مایه ی وقایع داستان تخیلّی این کتاب وضعیت آن روز جامعه آمریکا ست در اوان رشد روز افزون نازیسم و فاشیسم در قاره ی اروپا ، ضمن به نمایش در آوردن کسانی که در آمریکا چنان شیوه ی تفّکری را باور داشته و در پی بر پایی و رشد آن می بوده اند. لوییز در ضمن این داستان کاپیتالیسم آمریکایی را نیز - مثل دیگر آثارش - انتقاد میکند. شخصیت اصلی کتاب مورد نظر سناتوری است به نام بِرزِلیو ویندریپ ملقب به Buzzکه میخواهد با تقلید از هیتلر و موسولینی و روشهای ایشان با اتکا به نیروهای راست افراطی و نژاد پرستانِ معتقد به بر تری سفید ها رژیمی مثل رژیم های نازیست، یا فاشیست در آمریکا برپا کند . او همه ی قوانین را آنطور که خود می پسندد تعبیر و تفسیر میکند و در جهت باور و منافع خویش دست به هرکار ناهنجاری می زند. آنچه در این کتاب حجیم در سال 1935 ترسیم و تصویر شده از بسیاری جهات چنان شباهتی با اوضاع 4 سال گذشته ی آمریکا و نحوه ی کردار و رفتار و عملکردهای ساکن فعلی کاخ سفید و حامیان وی دارد که گویی در همین سالها به رشته ی تحریر در آمده است. چه کسی فکر میکرد که برخلاف تصّور لوییز " دارد اینجا اتفّاق می افتد!".
ماه اکتبر گذشته ساکن فعلی کاخ سفید که همواره از طریق توییتر با پایگاه اجتماعی خودش در تماس است و برای خوشایند آنان و هرچه روشن تر کردن اینکه او تنها کسی است که تصمیم میگیرد و میل میل اوست ، پیامکی در تویتر درج کرد به این مضمون که" من به نمایندگانم دستور توقف مذاکرات را داده ام و گفته ام تا منتظر باشند بعد از برنده شدن در انتخابات بلافاصله ما یک لایحه ی اساسی در جهت محرکها و کمکهای اقتصادی برای مردم سختکوش و کَسَبه ی کوچک آمریکا به تصویب برسانیم" . این سخن غیر ازعدم باور به رفاه و تامین معاش مردم ، خود سری و خود رایی ، این آدم نمایانگر هیچ چیز دیگری نیست. مردمی که آخرین سِنت ها یشان را هم هزینه کرده اند و کارتهای اعتباریشان نیز محلی برای استفاده ندارد.
چنین سخنانی در این جامعه طرفداران بسیاری دارد. بستر رویش و پرورش ِ اینگونه افکار همواره چنین آماده می شود که دموکراسی را از مردم گرفته اند، دموکراسی در خطر است، دموکراسی پر از ضعف و نواقص است! این گونه تبلیغات آنقدر تکرار میگردد تا همگان نسبت به دموکراسی حتّی از آنگونه که خود باور میدارند و می داشته اند بد بیین و سست اعتقاد گردند. در این هنگام با شکی که ایجاد گردیده ،تشتت آراء رشد میکند و اقشار مختلف با خیال ِ اینکه دموکراسی در خطر است به جان یکدیگر می افتند بی آنکه هیچ دسته یا گروهی حرفی خردمندانه برای گفتن داشته باشد. این بستر رشد سریع عوامفریبی است. از اینروست که در یک طرف کشور مردم خواهان توقف شمارش آراء می شوند و در سویی دیگر خواهان ادامه ی شمارش آراء میگردند. این بَلبشو آب گل آلودی است که عوامفریبان را در گرفتن بهترین ماهی ها یاری می دهد. امروزه همه ی مردم در آمریکا باور دارند که بایشان خیانت شده . انتخابشان را دزدیده اند. هم راست ، هم چپ ، باین باور رسیده که در این انتخابات تقلب شده ولی آنکه برنده ی انتخابات است در این زمینه داد و بی داد نمیکند ،چرا؟ باین دلیل که از هم اینک خود را آماده ی روزی در انتخابات دور بعد می کند که اگر تنیجه موافق میلش نبود با توّجه به همین سابقه و روش فعلی بازندگان از پذیرش نتیجه سرباز زند. ناهنجاری های هنجار شده یعنی همین .
طرفداران ساکن فعلی کاخ سفید که تمامی دم از اخلاق ، راستی ،آزادی و سروری آمریکا میزنند ، و روزگاری اُباما را بخاطر نداشتن پرچم کوچکی روی یقه ی کُتش به شلاق انتقاد کوبیدند و یا بخاطر اینکه با لیوان قهوه بطرف هلی کوپتر در کاخ سفید حرکت کرد، و یابا لباسی با رنگ روشن در ملاء عام حضور یافت و یا چرا عکسی او را در حالی نشان دادکه پا هایش را روی میزی گذاشته بر صندلی تکیه داده بوده دَمار از روزگارش بر آوردند ، هرگز و هیچگاه در قبال حرکات سخیف و جملات بس مستهجن و دور از ادب سیاسی و اجتماعی و رفتار بعید و غریب ساکن فعلی کاخ سفید در عرصه های جهانی مثل "ناتو" نه نتها انتقادی نداشته اند، بلکه گاه با تشویق و ابراز خرسندی و به نُدرت با سکوت تایید هم کرده اند. چنین اعمالی خساراتی دراز مدت دارد و ارکان باور های مردم نسبت به روند نظام در بر پا نگه داشتن آزادی متزلزل میکند . حقّه بازان و شارلاتانهای سیاست نیز خواهان همین وضعیت هستند.
تعلل در فراهم آوردن امکانات انتقال قدرت به دولت بعدی و رییس جمهور آینده که برنده هردو رای عمومی و الکترال شده ، عدم تسهیل این انتقال تنیجه یی ندارد جز اینکه با توسّل به این حربه که انتخابات متقلبانه بوده و چنین رییس جمهوری مشروعیت ندارد لذا نه تنها همکاری با وی لازم نیست ، حتی بایسته است در کار وی به هر طریق ممکن کار شکنی کرده شود. خیانتی بالا تر از این به مردم وجود ندارد. چه مردمی که موافق رییس جمهور برگزیده باشند و چه آنها که مخالف ، زیرا دمکراسی یعنی همان سیستمی که بر اساس مقررات موجود در آن احزاب می باید بتوانند در انتخابات ببازند و نتیجه را برابر همان قواعد دمکراسی بپذیرند و تمام قوای خود را صرف به وجود آوردن راههای تعالی انسانی و تامین رفاه و آسایش و امنیت اجتماعی حال و آینده مردم نمایند.
روزیکه سران کشورهای G20 (شنبه 21نوامبر)برای رسیدگی به وضعیت وخیم این ویروس انسان کشِ جهانگیر، جلسه یی کرده بودند، ساکن ِ فعلی کاخ مشغول بازی گُلف بود. هیچ کس از هواخوهانش در این امر ویرا سرزنش نکرد. وی نیز بار دیگر ثابت کرد " گویم چه غم گر همه عالم مردند!" آری "گویم" در اینجا درست تر است تا "گویند" . امّا از طرفی نیز وی میداند که در جهان و میان رهبران کشورهای بخصوص اروپایی از اعتبار و اعتنایی بر خوردار نیست و محلی از اِعراب ندارد ، لذا غیابش بِه ز حضور. حالا یک نگرانی عمده است ! آیا وی کاخ سفید را ترک خواهد گفت؟ آیا وی خواهد توانست مثل انسانی متعارف در مراسم تفویض موقع و افتتاحیه ریاست جمهوری بایدن حضور یابد، و اساسا چنی خواستی دارد؟ شواهد حکایت از آن دارد که بعید است وی هیچیک از این امور را به آسانی و موافق عرف و مقررات انجام دهد . دود حرکات و رفتاری از این قبیل همواره درچشم مالیات دهنده رفته. و چه خوب آورده اند که:
من از روییدن خار سر دیوار دانستم
که ناکس کس نمی گردد از این بالا نشستنها
***************************************************
* سخن ِ شفیعی کد کنی است.
24 نوامبر کُرُنایی 2020