کولبران شهری را در قانون کار جایی نیست
Sun 12 07 2020
س. حمیدی
حدود هشتاد بنگاه باربری در تهران بزرگ به کار خدماتی برای جابهجایی اثاث خانههای شهروندان تهرانی اشتغال دارند. این بنگاهها قریب دو هزار و پانصد نفر از کارگران فصلی و غیر فصلی را به کار گرفتهاند که هیچ کدام از آنان بیمه نیستند. اکثر کارگران یاد شده از کردهای شهرستانی هستند که در تهران ضمن کاری فصلی به شغل باربری روی آوردهاند. آنان همگی وظیفه دارند که بیست و چهار ساعته به چنین شغلی تن در بدهند. در ضمن بنگاههای باربری سطح شهر تهران به همین منظور از حدود هفتصد کامیون خاور استفاده به عمل میآورند که بارگیری و تخلیهی بار آنها از سوی همین کارگران تضمین میگردد. ولی این کارگران در آمارهای دولتی جمهوری اسلامی هرگز جایی به حساب نمیآیند. چون وزارت کار خیلی راحت بیمه کردن آنان را نادیده میگیرد و ناظران و بازرسان وزارت کار در عمل حرفهی طاقت فرسای آنان را به هیچ میشمارند.
کار این گروه از کارگران، کولبری اثاث خانگی است. در واقع آنان همان کار کولبری در کوههای مرزی کردستان را این بار به شکلی دیگر در فضای عمومی شهر تهران به اجرا میگذارند. با این همه کولبران شهری تهران در هیچ یک از سندیکای مستقل و آزاد کارگری متشکل نیستند. این موضوع در حالی اتفاق میافتد که بنگاههای باربری تهران این آزادی را یافتهاند که تحت پوشش و حمایت دولت از کارفرمایان، برای خود اتحادیهای دست و پا کنند. ولی جمهوری اسلامی همین آزادی کارفرمایان کشور را هرگز برای کارگران و مزدبگیران جامعه به رسمیت نمیشناسد. در نتیجه گروههای پرشماری از کارگران بخشهای مختلف خدماتی و تولیدی برای همیشه از دستیابی به حقوق صنفی خود جا میمانند.
کولبران شهری مجبور میشوند لوازم خانگی بیش از پنجاه کیلویی را به دوش بکشند و بارگیری و تخلیهی آنها را کاری روزانه بشمارند. کاری طاقت فرسا که فقط از ابزاری میکانیکی و امروزی برمیآید. اما کارفرمایان بنگاههای باربری به منظور صرفهجویی در خرید این ابزار مکانیکی از کار مزدوری و اجباری کولبران سود میبرند. آنوقت بازرسان و ناظران وزارت کار به همراه مدیران بیانگیزه و ولانگار جمهوری اسلامی چشمان خودشان را به روی صحنههایی غیر انسانی از این دست میبندند تا هر چه بیشتر و بهتر حقوق کارفرمایان کشور تأمین شود. با این همه مزد کولبران شهری مزدی عادی و معمولی است و آنان به مزدی فراتر از یک کارگر ساده دسترسی ندارند. البته کارگر سادهای که حتا از مزایای بیمهی همگانی نیز هیچ بهرهای نمیبرد. گفتنی است که کولبران مناطق مرزی کشور هر چند از جان و سلامتی خود برای کولبری مایه میگذارند ولی در قبال آن به مزدی دست مییابند که از ده برابر مزد کولبران شهری نیز فراتر میرود. ولی کولبران شهری فقط سلامتی خود را وثیقهای برای گذران عادی زندگی گذاشتهاند، بدون آنکه در این راه به دریافت مزدی مناسب و شایسته موفق گردند.
بنگاههایی از نوع باربریهای اینترنتی نیز به تازگی در تهران پا گرفته است. ولی آنان نیز بدون کم و کاست از کولبران شهری به عنوان جابهجایی کالا و جنس خود استفاده به عمل میآورند. حتا در این راه هیچ قرارداد مکتوبی با کارگران نمیبندند و تمامی قرارومدارها را در قراردادی نانوشته خلاصه کردهاند. در اینجا نیز لوازم خانگی شصت هفتاد کیلویی روی کول کولبران جابهجا میشود، بدون آنکه کولبر بتواند از رنج مداوم خود در این راه به آیندهای روشن امیدوار باقی بماند. چون کارگران را بیمه نمیکنند و آنان هم پس از چندی به دلیل فرسودگی و از کار افتادگی از کارشان بازمیمانند.
کولبران شهری به واقع در راه حرفهی سخت و پرمشقت خود از کلیه و کبد خود صرف نظر کردهاند و ناخواسته پذیرفتهاند که در قبال دریافت مزدی ناچیز ستون فقرات خود را هم از دست بدهند. با این همه درهای تمامی بیمارستانهای کشور بر روی ایشان بسته میماند. چون با خود دفترچهای برای بیمه و درمان این همه بیماری به همراه ندارند. متأسفانه گروههایی از آنان سرآخر به اعتیاد روی میآورند تا شاید بتوانند از این راه، قدری از دردهای جسمی خود بکاهند. ولی پیداست که همراه با چنین راهکار ناشایستی خیلی راحت و ساده از چالهای معمولی به چاهی عمیق و جانکاه فرومیغلتند. چاهی که رهایی از آن به همین آسانی ناممکن مینماید.
لازم به یادآوری است که در انبارهای آشکار و پنهان حاشیهی شهر تهران اوضاع از این هم اسفبارتر به نظر میرسد. چون در آنجاها نیز هزاران کولبر شهری به کار استغال دارند که از آمار آنها در هیچ سامانهی بیسامانی از دولت جمهوری اسلامی، نشانی در کار نیست. سپس هزاران تُن کالای مصرفی در همین انبارها بر کول کولبران جا به جا میشود تا همگی در انبارها تلنبار و یا از آنها تخلیه گردند. ولی در هیچ یک از این انبارها یا کامیونهای بزرگ و کوچک از ابزارهای میکانیکی امروزی چندان نشانی به چشم میآید. چون کارفرمایان نیروی کار ارزان کولبران شهری را برای سوداگری خود وثیقه میگذارند.
دولت هم در این بازار آشفته ضمن استفاده از نیروی کار ارزان و مفت کولبران شهری، از کارفرمایان بخش خصوصی جا نمیماند. برای نمونه تمامی آرد نانواییهای شهر تهران و شهرهای بزرگ و کوچک کشور همه از سوی از همین کولبران شهری تخلیه یا بارگیری میشود. ولی این گروه از کولبران نیز همانند کولبران شهری دیگر هرگز اجازهی تشکل نیافتهاند و همانند آنان آرزوی روزی را در دل میپرورانند که روزی بیمه شوند و بتوانند از مزایای بیمهی بازنسشتگی بهرهمند گردند. شکی نیست که در این راه، هم دولت و هم پیمانکاران دولتی و غیر دولتی سود خودشان میبرند و به طبع این سودها به تمامی از راه بیمه نشدن کارگران کولبر تأمین و تضمین میگردد.
در بازار بزرگ تهران هم اوضاع باربری و کولبری گذشته چندان تفاوتی نکرده است. چون در آنجا نیز کم نیستند کولبرانی که در باربری و جابهجایی کالا همانند گذشتههای دور عمل میکنند. اما کولبران بازار مجبور میشوند فاصلههای طولانیتری را همچنان با بار خود طی کنند. برای جبران این کاستیها عدهای از باربران یاد گرفتهاند که از چهارچرخههای ابتدایی و معمولی استفاده به عمل آورند. این چهارچرخهها وسیلهای خودمانی و شخصی برای این گروه از باربران شمرده میشود که تا اندازهای از رنج کولبری آنان میکاهد. چون در نهایت هم کار با کولبری به انجام میرسد و بدون سود بردن از آن جا به جایی بارِ چهارچرخهها امری ناممکن به نظر میرسد. به هر حال باربران یا کولبران بازار هم بیمه نیستند. آنان نیز مجبور میشوند تا ضمن فرسودگی و پیری زودرس برای همیشه به کارافتادگی خود گردن بگذارند. در ضمن آنان هم برای همیشه از مزایای بیمهی بازنشستگی جا ماندهاند.
صدها هزار نفر از کولبران شهری روزگار خود را در شهرهای کشور به سر میآورند. اما در سامانههای آماری دولت هرگز آمار روشنی از آنان ارایه نمیگردد. دولت قصد دارد با نادیده انگاشتن این آمارها آسیبهای پیش آمده از گذران کولبران را نادیده بگیرد. چنانکه دولتمردان جمهوری اسلامی تا کنون گام روشنی برای تشکلیابی و بیمه کردن کولبران برنداشتهاند. این موضوع در حالی اتفاق میافتد که ردیفهای بودجهی سالانهی دولت را از انواع و اقسام یارانههای بیدر و پیکر انباشتهاند. پدیدهای که دولت از آنها تنها در راه تبلیغات رسانهای خود سود میبرد. در واقع گذران کولبران شهری همانند بسیاری از کارگران کشور حکایت از آن دارد که یارانههای دولتی هرگز در ظرفهای خالی فرونمیریزند. چون در سامانهای از بیتدبیری دولت تمامی این یارانه در همان ظرفهایی فرومیریزند که همگی از پیش پر شدهاند. چون دولت در تبلیغات خود از سر بیتدبیری بر چنین راهکار ناصوابی گردن نهاده است که گشنگان و فرودستان همچنان گشنه بخوابند تا آرامش و رفاه فرادستان و بالاییهای وابسته به حکومت بهتر و بیشتر تضمین شود.