عصر نو
www.asre-nou.net |
با توجه به کلیات (ظاهراً بدیهی ) یاد شده ، می روم روی نکته اصلی مورد نظرم ، یعنی شکل مبارزه در شرایط کنونی ایران: حالا روشن است که زنجیره انقلاب های عرب در جنبش ضد استبدادی مردم ایران نیز نفس تازه ای دمیده و همچنین جمهوری اسلامی را در موقعیت بسیار دشواری قرار داه است. در شرایطی که دیکتاتوری های ( غالباً ) وابسته به امریکا با خیزش های توده ای ستمدیدگان به لرزه درآمده اند و توجه افکار عمومی همه مردم جهان روی منطقه ما متمرکز شده ، جمهوری اسلامی مانند سال گذشته نمی تواند جنبش ضد استبدادی ما را ساخته و پرداخته امریکا قلمداد کند. و سرکوب مردم به جان آمده از دیکتاتوری ، اکنون برای جمهوری اسلامی بسیار بسیار دشوارتر و پرهزینه تر از پیش است. بنابراین آنها برای توجیه سرکوب های خشن خود ناگزیرند ، با استفاده از شیوه های تحریک آمیز ، جنبش ما را به راه های خشونت آمیز بکشانند. همان طور که در عاشورای ۸۸ با پائین انداختن مردم از بالای پل ها ، آتش گشودن به روی راه پیمایان بی دفاع و له کردن آنها در زیر چرخ های اتوموبیل های ویژه سرکوب در برابر چشم همگان ، کوشیدند مردم را به اقدامات خشمگینانه بکشانند ، حالا نیز برای توجیه وحشی گری های خود به بهانه های مشابه نیاز دارند. تصادفی نیست که شهدای جنبش مردمی را کشته شدگان به دست مردم قلمداد می کنند و بار دیگر در باره کشف انبان های کوکتل مولوتف در میان تظاهر کنندگان و طرح های عملیات مسلحانه مجاهدین خلق داستان می پردازند. فراموش نباید کرد که راه رفرم وعقب نشینی در مقابل خواست های مردم ، به روی جمهوری اسلامی باز نیست و آنها برای حفظ خود جز سرکوب راه دیگری ندارند. بنابراین همراه با گسترش جنبش ضد استبدادی مردم ، سرکوب جمهوری اسلامی نیز گسترده تر و خشن تر خواهد شد. در چنین وضعیتی کارآمدترین راه مقابله با گسترش سرکوب رژیم ، بالاتر بردن هزینه سرکوب برای خودِ آنهاست. و در لحظه کنونی که نیاز حیاتی ما گسترش دوام و دامنه توده ای جنبش ضد استبدادیِ دوباره جان گرفته است ، تأکید بر شیوه های مسالمت آمیز مبارزه ، فوق العاده اهمیت دارد. برای این کار لازم است تصور روشنی از کارکرد و جایگاه اشکال و شیوه های مختلف مبارزه داشته باشیم و حتماً بعضی افسانه های رایج در باره مبارزه مسلحانه را کنار بگذاریم: ۱ - فراموش نکنیم که هیچ شکل مقدس و از پیش تعیین شده ای برای مبارزه وجود ندارد و هیچ شکل مبارزه را بی توجه به شرایط زمانی و مکانی مشخص نمی توان رد یا قبول کرد. سؤال کلیدی این است که کدام شکل و شیوه مبارزه می تواند در لحظه مشخص ، جنبش مردم را گسترده تر کند و ظرفیت های آن را آزاد سازد و متقابلاً در اردوی دشمن شکاف و پراکندگی به وجود آورد؟ در لحظه مشخص کنونی ، دست زدن به مبارزه مسلحانه جز جنگیدن با رژیم در نطقه قوت آن معنای دیگری ندارد. در حالی که انواع مختلف مبارزات مسالمت آمیز می توانند برتری عددی مردم را به میدان بیاورند و تزلزل و شکاف در میان نیروهای مسلح رژیم ایجاد کنند. ۲ - مبارزه مسلحانه ضرورتاً به معنای فاصله گرفتن از اصلاح طلبی یا آزاد کردن ظرفیت های دموکراتیک مردم نیست. بسیاری از مبارزات مسلحانه طولانی و حتی توده ای را می شناسیم که دیکتاتوری های خشنی را روی کار آورده اند و انقلاباتی را می شناسیم که بدون خون ریزی توانسته اند دیکتاتوری های حاکم را به زیر بکشند. فراموش نباید بکنیم که هم اکنون جنبش های عمدتاً مسالمت آمیز هستند که در مقابل چشمان ما دیکتاتوری های عرب را مچاله می کنند و نیروهای مسلح آنها را از کار می اندازند یا آچمز می کنند. ۳ - مبارزه مسلحانه ضرورتاً کارگری تر و انقلابی تر از مبارزه مسالمت آمیز نیست ، بلکه برعکس ، پیکارهای طبقاتی کارگران و زحمتکشان غالباً حتی در پیچ های تعیین کننده ، با شیوه های غیر خشونت آمیز پیش می روند. زیرا در جامعه امروزی کارگران و زحمتکشان می توانند با به دست گرفتن اهرم های کلیدی اقتصاد ، نیرومندترین ارتش ها را هم به زانو در آورند. ۴ - مبارزه مسلحانه ضرورتاً مناسب ترین راه سازمان یابی مستقل طبقات پائین نیست ، بلکه برعکس ، مبارزه مسلحانه ، مخصوصاً اگر طولانی بشود می تواند ( همان طور که لنین در "جنگ گریلایی" یادآوری کرده ) سازمان یابی طبقه کارگر را به هم بریزد و کارگران را به "لمپن پرولتر" تبدیل کند. از آنچه گفتم ، نمی شود و نباید نتیجه گرفت که مبارزه مسلحانه ، همیشه بد است و مبارزه مسالمت آمیز همیشه خوب. تردیدی نیست که ما با حکومتی سرو کار داریم که راهی برای عقب نشینی ندارد و رهبران آن نیز به راحتی نمی توانند به کشورهای دیگر پناه ببرند. بنابراین ، رویارویی نظامی مردم با چنین حکومتی به احتمال زیاد اجتناب ناپذیر خواهد بود. نفی مبارزه مسلحانه ، صرف نظر از زمان و مکان مشخص ، همان طور خطرناک است که نفی مبارزه مسالمت آمیز ، صرف نظر از زمان و مکان مشخص. تأکید می کنم که من مبارزه مسلحانه را در لحظه مشخص کنونی نادرست و خطرناک می دانم و نه در هر شرایطی. نیاز حیاتی ما در حال حاضر گسترش دوام و دامنه جنبش ضد استبدادی است که عموماً از راه های مسالمت آمیز پیش می رود ، از تظاهرات سیاسی خیابانی ( فشرده یا پراکنده ، بسته به شرایط ) گرفته تا استفاده از اشکال گوناگون نافرمانی مدنی آگاهانه و سازمان یافته در حوزه های مختلف زندگی اجتماعی ؛ از نپرداختن سازمان یافته قبض های آب و برق و گاز گرفته ، تا اعتصاب های کارگری و ایجاد همسو یی ها و هم آهنگی های لازم برای تدارک اعتصاب عمومی و انواع راه بندان ها و تحصن ها در مراکز مهم و پررفت و آمد. در حال حاضر ، استفاده از این راه ها هم شرکت توده ای مردم و مخصوصاً کارگران و زحمتکشان را در جنبش ضد استبدادی بهتر تأمین می کند و هم مجال بیشتری برای تقویت آگاهی و سازمان یابی مستقل آنها فراهم می آورد. ۴ اسفند ۱۳۸۹ ( ۲۳ فوریه ۲۰۱۱ ) |