logo





خشونت از كلام آغاز می شود

سه شنبه ۳۱ فروردين ۱۳۸۹ - ۲۰ آپريل ۲۰۱۰

شهلا فروزانفر

shahla-frouzanfar.jpg
مدرسه فمینیستی : زمينه هاي بروز خشونت در پهنه جامعه كه گاه در اشكال دلخراش و تكان دهنده اي روي مي دهد به باور من ابتدا از كلام نامهربان آغاز مي شود. کلمات ، واژه ها، و تفسیرهای تند و خشن، بسترساز خشونت های گسترده تر و ای بسا جبران ناپذیر در روابط شهروندان هستند.
برای روشن شدن مطلب ناگزیر از آوردن مثال و نمونه هایی هستم اما پیشاپیش اعتراف می کنم كه از نگارش اين كلمات هولناك غير انساني و نامهربان، درد مي كشم.
فرزند كشي ، همسركشي ، قتل هاي ناموسي، قتل هاي زنجيره اي ، دردناكتر دوست كشي ، كلاهبرداري، و ... این ها همه از جنبه هاي خشونت آشكار در سطح جوامع شهري ـ و متاسفانه اخيرا روستايي ـ توسط خود مردم روي مي دهد.
استدلال مي شود كه درصد ناچيز آمار نا هنجاريهاي اجتماعي نسبت به مردمي كه در سلامت اخلاقي روزگار مي گذرانند( خواه فقير باشند و خواه غني ) ؛ بسيار اندك است اما آثار اعمال نابهنجار اجتماعي در ذهن وروح جامعه چنان ويرانگر و دیرپا است كه قابل چشم پوشي نيست . رشد ناهنجاریها و خشونت های پنهان و آشکار مي تواند معضلي جدي در حصول وحدت و همدلي و توسعه همه جانبه کشورمان پديد آورد و چنان بد بيني ، تفرق و ناامني را در جامعه دامن زند كه حقیقتا بحران زا باشد.
مي پرسم پيش زمينه و بستر بروز اينگونه رفتارهاي ويرانگر كجاست؟ آيا تنها عنصر سنت و فرهنگ در بروز آن موثر است ؟ آيا تبعات اجتناب ناپذير چالش مدرنيته و سنت است؟ آيا اصولا دولت هاي حاكم در فرايند بروز خشونت در حاشيه امن قرار دارند و تنها مجازات مقصرين كافيست؟
پيش زمينه رفتارهاي خشونت آميزقطعا در تاريخ ، سنت ها، باورها و فرهنگ ( به مفهوم جامع آن) ريشه دارد. اما آيا وجود قوانين پيشرو ضد خشونت و برابري خواه ، برقراری عدالت اجتماعی و توسعه و رفاه همگانی ، ايجاد اشتغال (الفباي زندگي)، توسعه آموزش عمومي از سوی دولت ها در اصلاح و پويايی فرهنگي جامعه تاثير ندارد؟
دولت ها خود با اجراي مجازات هاي خشونت آميز همچون: اعدام ، سنگسار، قطع اعضاي بدن مجرمين بر اشاعه و تاييد اعمال خشونت آميز پاي مي فشارند. فراتر از آن با سياست هاي نادرست زمينه هاي بروز جنگ و نفرت بين ملل جهان را سبب مي شوند و هر آنچه در شرايط عادي جامعه زمینه و استعداد ناهنجاري دارد را صد چندان مي كنند. این در حالی است که همه می دانیم و به تجربه لمس کرده ایم که ماهيت و اساس جنگ: ایجاد خشونت گسترش یابنده، ناامني عمیق وفزاینده ، ويراني و انهدام زندگی انسانی است.
در عین حال فراموش نكنيم که عمده خشونت ها ي اجتماعي، ریشه و بستري اقتصادي دارند. دولت ها با در اختيار داشتن ابزار سياست گذاري، رسانه های ارتباط جمعی، نهادهای قانونگذاری وتوانایی در وضع قوانين، می توانند نقشی بسیار موثر در پويايی وتلطیف و پالايش فرهنگي جامعه ايفانمایند. از طرفی دولت ها به دليل توانايي عظیم اقتصادي شان، امكان ايجاد شغل، توسعه آموزش، وگسترش ارزش های صلح دوستانه و ایجاد مهارت در سطح عمومی جامعه را دارا هستند. در چنين صورتی است که بسياري از ناهنجاريها و خشونت هاي جامعه كنترل پذير مي شوند.
هر چند وظايف دولت ها از مسئوليت هاي انساني آحاد جامعه نمي كاهد. احترام به نظرات متكثر با بينش هاي متفاوت و كنار نهادن خط كشي هاي ايدئولوژيك و حرکت مسئولانه در جهت توسعه و توانمند سازي نهادهاي مردمي و مدني، پوياي فرهنگي را در پي دارد. قدم هاي ارزشمند و كم هزينه اما پايدار در بلوغ فرهنگي جامعه تاثير گذار است. تغيير و پالايش فرهنگي كاري رنج خیز و طولاني است که مستلزم صبر و پایداری و استمرار است. قدم نخست آن اما اصلاح قوانين خشونت زا و حمايت از نهادهاي مدني است.
ارزش هاي نهفته در وجود انسان ها غالبا نا شناخته مي ماند ومعمولا در طول حيات آنها امكان ظهور نمي يابد وجود كانونهاي مدني در سطوح مختلف جامعه در شناخت پتانسيل هاي انساني موثر است. من ايمان دارم گام هايي كه انسان فراتر از روزمرگي ومنافع تنگ شخصي بر می دارد چنان موثر و عميق و پرطنين است كه انسان هاي ديگر را وادار به همراهي و شنيدن آواي انساني آنها خواهد نمود.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد