logo





از دور دور تا نزدیک نزدیک

در جستجوی فضا

دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۸ - ۰۱ ژوين ۲۰۰۹

ناهید جعفری

nahid-jafari.jpg
تغییر برای برابری - بعد از سه روز گشتن بالاخره دوربین قدیمی ام که سالها بود توی خرت و پرت های اضافی انداخته بودم و خاک میخورد، رو پیدا کردم. هرچی باهاش دوردستها رو نگاه کردم هیچ فضایی ندیدم. فکر کردم شاید اشکال از دوربین باشه که جدید نیست و از تکنولوژی بی بهره اس. رفتم انجمن نجوم با تلسکوپ نگاه کردم راستش بازم هیچ فضایی ندیدم تنها چیزایی که میشد دید ماهواره های پرتاب شده بود. بعضی هاشون از همدیگه سبقت میگرفتن که زودتر خبر مخابره کنن. بعضی هاشون سر یه وجب خاک ایران و پرچم ایران فحش و فحش کاری میکردن، بعضی هاشون نصفه راه سقوط میکردن، بعضی هاشون دنبال جای مناسب میگشتن که مستقر بشن، حتی اونجا هم بعضی هاشون دنبال فضای باز میگشتن که خودشونو تو یه جایی جا کنن و داد بهتر بودن و دلسوز بودن و ... سر بدن، بعضی هاشونم که از قبل یه جای اختصاصی برای خودشون دست و پا کرده بودن. خلاصه اوضاع قاراشمیش بود و هیچ فضای خالی و بازی دیده نمیشد. پس این فضای باز رو کجا میشه پیدا کرد؟ از کجا و با چه وسیله ای میشه دیدش؟ اصلا این فضا دیدنیه؟ خوردنیه؟ پوشیدنیه؟ خریدنیه؟ چیه؟
اگه دیدنیه، چرا با چشم مسلح و غیر مسلح نمیشه دیدش؟
اگه خوردنیه، که دیگه به ما نمیرسه و تازه ما که جزو موجودات همه چیز خور نیستیم.
اگه پوشیدنیه که اینقدر استتارمون کردن که بعضی وقتا میتونیم با خودمون قایم موشک بازی کنیم.
ممکنه خریدنی باشه. خدا رو چه دیدی شاید یه چند تا پله از اونجایی که هستی پایین تر بیایی بتونی بخریش. بگذریم، میکرسکوپ بچگی های بچه هامو که دیگه سالها بود هیچ استفادهای نداشت ازشون قرض گرفتم که با اون نگاه کنم شاید فضایی ببینم. چشمتون روز بد نبینه باکتری و میکروب و ویروسی بود که رژه میرفتن و مثل ماهواره ها از همدیگه سبقت میگرفتن. اصلا نمیشد باکتری های کم خطر و از باکتری های مضر تشخیص داد. فضا بحدی آلوده و بل بشو بود که از خیرش گذشتم.
تا اینکه دوربین دوستی رو قرض گرفتم که بهره مند از تکنولوژی بود و فول اتوماتیک! و قابل تنظیم از دور دور تا نزدیک نزدیک .
شرق و غرب که اصلا حرفشو نزن.
به طرف شمال گرفتم، آنقدر که هوا آلوده بود هرچی نگاه کردم نوک کوهها رو نتونستم ببینم .
کمی نزدیکتر گرفتم : مجسمه کوهنورد، پلیس کوهستان
نزدیکتر: پلیس امنیت دربند، بازداشتگاه ، اوین ، 209، 240، دانشجویان، کارگران، کمپینی ها امیر، پوریا ، طه، کاوه ، بند نسوان، عالیه، نیکزاد، جلوه، زینب، کبری، راحله ...
نزدیکتر: صدا و سیما، گشت ارشاد، نیروی انتظامی تهران بزرگ، مترو
به طرف جنوب گرفتم، بازم از آلودی هوا گنبد های شاه عبدالعظیم هم به زور معلوم بود دیگه چه برسه به دورتر.
کمی نزدیکتر: ماشین، آدم، تابلو، پلیس، گشت ارشاد،
نزدیکتر: ماشین، آدم، خانه کودک شوش و ناصرخسرو و ...، گشت ارشاد، لباس شخصی، مجلس، میدون ارک، تجدید نظر ....
نزدیکتر: ماشین، آدم، بیلبوردای تبلیغاتی، اتوبان، پلیس بزرگراه، گشت ارشاد، پارک دانشجو، میدون هفت تیر، پارک اندیشه، پارک لاله، کلانتری ، دادسرا، دادگاه انقلاب، پلیس امنیت، وزرا، پلیس اتوبان، ساختمان سازمانهای غیر دولتی ورشو! و ...
نزدیکتر: ماشین، آدم، دادگاه خانواده، گشت ارشاد، پلیس مخفی، گشت نامحسوس، بیلبوردهای تبلیغاتی، مولینکس، اخراجی ها 2، سوپر استار
نزدیک نزدیک همین بغل گوشم: تلفن، کامپیوتر، فیلترینگ، عطسه، سرفه، نامحسوس، نامحسوس.
حالا، هر کدوم از اینا چه فضایی رو برام باز گذاشته و چه روزایی رو برام تداعی میکنه، دیگه بدون شرح باشه
اینکه تو این فضا بجز برای فضانوردا! برای بقیه هم جا هست یا نه؟ بدون شرح باشه
اینکه تو این سه ساله چقدر با مردم حرف زدیم و درد دلهاشون رو شنیدیم و از نداشتن حق طلاق، سرپرستی و حضانت بچه هاشون، نصف بودن حق دیه و شهادت و ارث، از نداشتن حق تابعیت مادر، از قانونایی که از قتلهای ناموسی حمایت میکنه، از پایین بودن سن کیفری دخترامون و بالاخره از تعدد زوجاتی که باعث از هم پاشیدن خانواده ها شده و میشه گفتیم و شنیدیم و بجاش این همه هزینه زندان و حکم و بازداشت و ... تحمل کردیم و میکنیم، بدون شرح باشه
و بالاخره اینکه از قدیم و ندیم فقط چهارشنبه سوری ها برای پریدن از روی آتیش میگفتیم "زردی من از تو سرخی تو از من" ولی حالا تمام سال میتونیم بگیم کار مردمی با من شو تلویزیونی با تو.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد