logo





نگاهی به شاه - ۳

پنجشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۲ - ۲۳ ژانويه ۲۰۱۴

رضا اغنمی

نگاهی به شاه - ۳
عباس میلانی
فصل هشتم
طلوع جنگ سرد.

با پایان جنگ جهانی دوم دراروپا که به قولی خونین ترین جنگ جهان بوده و برای نخستین بار استفاده از بمب اتمی توسط امریکا در کشورژاپن، بین دولت های فاتح جنگ سرد تبلیغاتی آغاز شد. تشکیل کنفرانس تهران درسال 1322 با حضورسران کشورهای فاتح و ملاقات آنها درکشورموقعیت و اهمیت ایران را برسرزبانها انداخت.

میلانی دراین فصل رفتار سران کشورهای فاتح را شرح میدهد. از بی اعتنائی آنها با مقامات ایرانی سخن میگوید: «از سه رئیس دولتی که درکنفرانس تهران شرکت کردند تنها استالین رسم رایج را رعایت کرد و درکاخ شاه به دیدن او رفت.» درآن دیدار حفاظت امنیتی کاخ برعهدۀ مأموران شوروی بود. اعتماد اولیه شاه به استالین دراثر پشتیبانی از حزب توده وفعالیت های گستردۀ آن حزب درکشور مورد تردید قرار گرفت و با تشکیل دولت فرقه دموکرات آذربایجان درآذزماه 1324 ازبین رفت.
نویسنده ازفعالیت های حکومت فرقه دموکرات آذربایجان و عوامل آن که زمینۀ نارضائی مردم را فراهم ساخته بودند سخن میگوید و اشاره ای دارد به ترور و خفقان. « همین ترور وخفقان بود که استقبال آغازین مردم ازشعارهای فرقه دموکرات – که بسیاری از آنها ریشه در واقعیات زندگی مردم داشت و خواستهای راستین انها را نمایندگی میکرد – تقلیل داد . . .» ایشان به درستی در تبیین مطالبات بنیادی مردم انگشت روی زخم ها گذاشته اند، اما راستی در طول آن یک سال ترور و خفقان نبود. ناراضیان یا ملاکان وکارخانه داران و محتکران بودند که اکثرا به تهران فرار کرده بودند، یا باجگیران و اوباشان شهر که با پیشامد تجاوز به فرزند رئیس دژبان شوروی و محکومیت متجاوزین در دادگاه صحرائی به اعدام، زنگ خطری شد برای آن طبقۀ اشرار. وقتی اصلان و "کاظم قارنی ییرتیخ" به دارآویخته شدند، و یکی دو قهوه خانۀ پاتوق اوباشان درخیابان پهلوی نیز بسته شد بچه های مدارس امنیت پیدا کردند. شبی که رادیوحملۀ ارتش را اعلام کرد و پیشه وری هم ضمن صحبت کوتاهی رفتن خود را درلفافه بیان کرد، ساعتی نگدشته صدای تک تیراندازی درفضای نیمه تاریک وخلوت تبریز پیچید. نیمه های شب ژنرال پناهیان که درهمسایگی ما زندگی میکرد، بدون خانواده اش شتابزده محل را برای همیشه ترک گفت و به دنبال آن دوسه خانواده از مهاجران که دستی در حکومت داشتند وهمسایه بودند، خانه و زندگی را رها کرده با کامیون هایی که به زور ازکاراژها بیرون کشیده بودند درسیاهی شب از شهر رفتند. صبح معلوم شد که سردمداران حکومت اکثرا از مرزجلفا گذاشته اند.
گفتنی ست که نارضائی اکثریت مردم آذربایجان از رفتارهای مرکز نشینان بود. همان رفتار حقارت آمیز را که سران سه دولت فاتح درتهران با دولت و بزرگان کشور داشتند، مرکزنشینان نیز، با همان شیوۀ متفرعن، با هموطنان خود، یعنی مردم آذربایجان رفتار میکردند. مردمی که درهمین قرن ازتاخت وتازهای روسها کم قربانی نداده اند. فاجعۀ عاشورای سال 1290 خورشیدی و اعدام سران مشروطه خواهان توسط روس ها یکی ازان جنایت هاست. محلی ها با تاریخ تجاوز و ستمگری همسایۀ شمالی آشنائی دیرینه داشتند و دارند. میشناسند ومیدانند که ضامن بقای استقلال کشور، اجرای قانون است و احترام به روح یگانگی و برابری اقوام گوناگون. شعارهای آبکی و بی خاصیت تکراری پاسخگوی بیعدالتی و تبعیض ها نیست و نخواهد بود. جز انباشت بعض و کینه ها. در آن هجوم ظفرنمون ارتش شاهنشاهی به آذربایجان تلی از اجساد نیمه لخت و تیکه پاره شدۀ کشته شدگان در گورستان طوبائیۀ تبریز، نمایش هولناکی بود ازحادثۀ بیپناهی و درماندگی مردم؛ و روایتی فجیع و مستند از قربانیان ملتی مفلوک و گرسنه در بده و بستان قدرت ها!
بعدها که موضوع استقلال بحرین پیش آمد و شاه با طیب خاطر حل مسئله را موکول به رفراندم محلی اهالی بحرین کرد و با این کارمتمدنانه بحرین را به ساکنانش واگذاشت، ظریفی گفت «کاش اعلیحضرت درقبال این بذل و بخشش به بیگانگان، سخاوتی هم به هموطنان خود مبذول میداشت ومواد مربوط به انجمن های ولایتی را که قانون اساسی مقرر نموده به اجرا میگذاشت !»
در رهگذر وقایع خونین آذربایجان این واقعیت را نیز نباید فراموش کرد که درآن یک سال اصلاحات بنیادی ازقبیل: تدریس به زبان آذری دردورۀ ابتدائی، بنیانگذاری دانشگاه تبریز، آزادی و حق رأی زنان و مشارکت آنها درانتخابات، تصویب قانون تقسیم اراضی بین دهقانان و کشاورزان، تآسیس رادیو محلی و راه اندازی کارهای عمرانی و مفید انجام گرفت که در ذهنیت مردم به یادگارمانده است.
میلانی، با اشاره به حادثۀ 15 بهمن 1327 دانشگاه تهران و تیراندازی ناصرمیرفخرائی به شاه، ضمن بررسی اوضاع کشور، علاقۀ شدید شاه درراه کسب قدرت بیشترخود را شرح میدهد. این مسئله را بارها با سفرای انگلیس وآمریکا مطرح میکند و با مخالفت آن دو رو به رو میشود و بازهم دنبال میکند تا جائیکه برای رسیدن به هدف خود البته از راه ترمیم قانون اساسی، «دراکتبر1948 (1327) کاررا شاه به جائی رساند که تهدید کرد اگرقانون اساسی را نتواند تغییر دهد وازاین راه قدرت بیشتری پیدا کند، " از سلطنت کناره خواهد گرفت"» تلاش سفیران برای انصراف شاه به جائی نمیرسد. «شاه به رغم نظرآنها به طرح خود ادامه داد. درآن مقطع، توصیۀ سفارت انگلیس این شد که شاه درکنار ترمیم قانون اساسی و افزایش قدرت خود باید تأسیس مجلس سنا را هم بخشی ازطرح پیشنهادی خود کند.» با تدارک قبلی و تصویب هزینه انتخابات توسط مجلس شورایملی، تشکیل مجلس موسسان «همانطور که همه انتظار داشتند خواست شاه را تأمین کردند» میلانی به درستی مینویسد که «حق انحلال مجلس به پادشاه برخلاف ادعای شاه بیشتر زمینه ساز استبداد می توانست بود تا پیش شرط دموکراسی»
جالب این که بین مخالفان ترمیم قانون اساسی کشور که رسما به شاه نامه نوشت و صراحتا علت مخالفت خود را بیان کرد احمد قوام بود. قوام السلطنه در «نامۀ سرگشاده اش به شاه نه تنها اورا ازاین کار برحذر می کرد بلکه عاقبت شومی برای شاه و رژیم سلطمت پبش بینی می کرد.»
جدائی شاه و ملکه فوزیه از حوادث آن سال هاست که با اظهار تمایلات آشتی جویانه شاه با فوزیه، با مخالفت ملکه بی نتیجه مانده وسرانجام به طلاق منجرمیشود.
فصل نهم
قصر تنهائی
این فصل در تبیین اوج گرفتن نهصت ملی شدن صنعت نفت ایران و بگومگوهای پنهانی وگاه علنی شاه با دکترمصدق است. فصلی پرازحوادث واکثرا در زمینۀ نفت و ملی شدن آن : «جنبش ملی کردن نفت که در آن زمان رهبری اش بیش ازهرکس در شخصیت محمد مصدق متجلی می شد، مهمترین جریان سیاسی ایران بود» و اختلاف های شاه و نخست وزیر، با اطلاعات مستند وتازه. آچسن وزیرامورخارجه به سفارت آمریکا دستورمیدهد «برای ما اهمیتی حیاتی دارد که هرگاه دولت آمریکا کمکی به ایران میکند این نکته را نیز روشن کنیم که این کمک به شاه است نه به مصدق». دراثرتبلیغات وسیع محافل نفتی و وابستگان داخلی، در بزرگنمائی قدرتِ توخالیِ حزب توده، این شایعه را پراکنده بودند که با پیروزی مصدق ایران جزو اقمار شوروی شده به نظام کمونیستی خواهد پیوست. انگار که چشم هایشان را بسته بودند مندرجات روزنامه های حزب توده را نمی دیدند که با تهمت های ناروا حتی فحاشی به دکتر مصدق، او را خائن و عامل امریکا و انگلیس معرفی میکردند. این برنامۀ سازمان یافتۀ محافل نفتی که با کمک مأموران برجستۀ سیا به منظور تضعیف مصدق به کارگرفته شده بود، مؤثر افتاد. میلانی با توجه به این برخوردها و رقابت های پنهان و آشکار بین آن دو مینویسد : «فرجام تحولات 28 مرداد و پیروزی شاه درآن روز تا حدی نتیجۀ پیروزی اش دراین رقابت پشت پرده با مصدق بود.» ماندن خلیل ملکی نظریه پرداز مهم سوسیال دموکراسی در ایران در کنار مصدق و پایداری او در وفاداری، دراثبات بطلان قدرت خیالی حزب توده است. همو که در مسافرت به تبریز در اوایل حکومت فرقۀ دموکرات با دیدن عکس انقلابیون روسی بردر و دیوارسالن گفت: این عکس ها را محلیها نمی شناسند بهتر است این ها را بردارید و عکس ستارخان ها و خیابانی ها و ثقة الاسام ها را نصب کنید.» نقل به معنی. به قول میلانی : «ملکی بیش ازحد واقع بین بود و کمتر به دام مطلق های ایدئولوژیک می افتاد» همان سیاستمدار پخته که درآن روزهای بحرانی گفت : «به رغم مخالفتش با برخی سیاست های مصدق به او وفادار ماند می گفت حتی تا جهنم هم به پیروی از مصدق ادامه خواهد داد.»
این نیز گفتن دارد که شاه، دراثرتجربه های چند ساله، باسیاست های دول خارجی و بیشتربا زبان سفیران آشنا شده بود وگهگاهی درمقابل امیال آنها به شدت ایستادگی میکرد. میلانی با تمیزتغییرات موضعی شاه وسفارش دوسفیرآمریکا و انگلیس «درچند سال اول سلطنتش بارها برضرورت اجرای نص قانون اساسی که درآن شاه سلطنت میکرد نه حکومت تأکید کرده بودند، . . . برآن شدند که شاه را به اعمال هرچه بیشتر قدرت تشویق وتحریک کنند حال شاهی می خواستند با قدرقدرتی حکومت کند نه سلطنت»
میلانی دراین فصل با شدت گرفتن موج نهصت ملی نفت، از ملاقات برخی رجال و نردیکان شاه با سفیرانگلیس و امریکا مانند: سیدضیاء طباطبائی، احمد قوام ، شاهپور علیرضا برادرتنی شاه و سردارفاخرحکمت خبر میدهد. این ها که گمان میرود با بدگوئی ازشاه وعدم توانائی او درحل مسئلۀ نفت متحد هستند، با زبانی یکسان، آشفتگی های سیاسی و رقابت های پشت پرده و جنگ قدرت رجال زمانه را توضیح میدهد. از خود بیگانگی با ریشه های عمیق وابستگی خواننده را آزار میدهد.
آنچه دررهگذرحوادث ملی شدن نفت، و اختلاف بین شاه و مصدق به درستی روشن نشده اینست که شاه با داشتن اختیارات قانونی پس ازتشکیل مجلس مؤسسان درسال 1327 کسب کرده بود، چرا طبق آن متمم قانونی مجلس را منحل نکرد ؟ «آن روزها، شاه خود را در موقعیتی سخت حساس می یافت از یک طرف، به محض تصویب لایحۀ ملی شدن نفت انگلستان شاه را تحت فشار قرارداد که مجلس را منحل و قانون ملی شدن نفت را ملغا کند و نخست وزیرتازه ای را برگمارد. کاندیدای اصلی انگلیس ها در آن زمان سید ضیاء بود در واقع شاه را تهدید کردند . . . شاه در برابر این فشار و تهدید انگلیس مقاومت کرد. در عین حال به آنها به تصریح و تکرار، اما همواره درخلوت می گفت که اوهم مخالف مصدق وقانون ملی کردن نفت است ولی "راه حل" پیشنهادی انگلیس را بر نمی تابید». حرکت کشتیهای جنگی انگلیس بسوی آبهای ایران، نطق نماینده انگلیس [داماد چرچیل] درمجلس عوام «این نماینده مجلس درعین بی پروائی گفته بود ایران را باید بین انگلیس و روسیه تقسیم کنیم» به اعتقاد میلانی، شاه از قدرت و نفوذ مصدق دربین مردم آگاه بود. همین باعث نگرانی اش بود که نتوانست از قدرت قانونی درآن شرایط، با آن همه تهدیدهای انگلیس استفاده کند.
فصل دهم
تیپای آژآکس .
میلانی، دراین فصل پروندۀ براندازی مصدق را می گشاید و جزئیات طرح برنامۀ آن را شرح میدهد . فحوای روایت این که درسوم تیرماه 1332 یازده مرد در واشنگتن دردفتر وزیرامورخارجه جمع شده اند که همه امریکائی بودند « برادر آلن دالس که ریاست سیا را به عهده داشت. کرمت روزولت که عضوسیا بوده و درخاورمیانه تجربیاتی داشت ازجمله حاضران درجلسه بودند.» در آن نشست بنا به تصمیم حاضران برکناری مصدق برنامه ریزی و به تصویب میرسد و برنامه به نام عملیات آژاکش اعلام میشود. «تا اوایل مرداد ماه 1332 (اوت 1953) شاه دربرابر طرح کودتا علیه مصدق ایستادگی کرد.» به روایت میلانی شاه برای تضعیف مصدق حاضر به همکاری و همدلی بود ولی برای اجرای چنین کاری دنبال راه قانونی بود. پس از تعطیل شدن سفارت انگلیس در ایران تنها منبع کلیدی آنها شاپورریپورتر باقی مانده بود. «سفارت امریکا رپورتررا به عنوان مشاور استخدام کرد» از سوی دیگر، ملکه ثریا برای یادگیری زبان انگلیسی محتاج یک معلم زبان بود که با کمک «ارنست پرون سویسی معروف درآن ماه ها مسئول "تماس مرتب با راین زنر" بود – همان استاد جاسوسی که ان لمبتن به مقامات انگلیسی معرفی کرده بود تا درکار برانداختن مصدق به سفارت و دولت انگلیس کمک کند.»
درروز 28 مرداد دکترصدیقی که به دیدن دکترمصدق میرفت درگزارش کوتاهی آنچه را که در سرراهش دیده برای مصدق تعریف میکند. وضع «چندان خوب نیست هرچند عدۀ مخالف قلیل است ولی چون افسران و سربازان با تظاهر کنندگان همکاری می کنند دفع آنان مشکل است. حدود دوساعت بعد ازاین گفتگو مرکز رادیو به دست طرفدارن شاه افتاد. درطول روز رادیو بیشتر سرودها و قطعات نظامی پخش می کرد . . . پس ازفتح رادیو به دست طرفداران شاه تیمسار زاهدی بعنوان نخست وزیر پبامی برای مردم فرستاد. . . . . . . وفتی حزب توده با دفتر مصدق تماس گرفت و ازاو تقاضای ده هزار قبضۀ تفنگ کرد تا به مدد آن اعضای حزب به دفاع از دولت و مقابله با طرفداران شاه بپردازند تقاضایشان را رد کرد.»
با سقوط دولت قانونی دکترمصدق، ومراجعت شاه به ایران در نخستین دیدار هندرسن سفبرآمریکا شاه نارضایتی خود را از ترکیب کابینه زاهدی ابراز میکند. در دومین روز پس از ورود، روزولت به ملاقات شاه میرود «شاه سخنان خود را با این عبارت آغاز کرد که من تخت سلطنتم را به خدا و به مردمم به ارتشم و به شما مدیونم. به گفته روزولت شاه درعین حال خبر داد که مصدق را به محاکمه خواهد کشاند و او را به "سه سال زندان" محکوم خواهد کرد. و سپس او را آزاد " خواهد گذاشت که در درون دهکدۀ خود و بیرون ازآن زندگی کند.»
شنیدنی است که در روزهای بعد از 28 مرداد بعلت فراوانی دلار در دست مردم، قیمت آن به ناگهان پائین میاید. به روایت میلانی «قیمت هر دلار به سه تومان سقوط کرده بود». این هم از کرامات «قیام ملی»!
بعداز 28 مرداد در نخست وزیری زاهدی، دکتر مصدق دردادگاه نظامی، با حکم "بفرموده" و پیشاپیش صادرشده، همانطوری که شاه پس از مراجعت به ایران درمصاحبه با کرمیت روزولت وعده داده بودند محکوم به سه سال زندان وحبس خانگی مادام العمر دراحمدآباد شد. درتبلیغات رسمی، پیشتازان قیام ملی 28 مرداد، خادم ومیهن پرست، و بنیانگزاران ملی شدن صنعت نفت خائنان مارکدار و وطن فروش معرفی شدند. میلانی مینویسد: «برای شاه، مرداد32 (اوت 53 ) ماه شکست و پبروزی، شرمساری و سرافرازی بود. بعد از28 مرداد مصدق درذهن شاه خصم خطرناک وآشتی ناپذیرش یود . . . اغلب ازذکر نام او هم می هراسید . . . . . . بعلاوه این ادعای شاه که او ازهمان آغاز طرفدار ملی کردن نفت بود و هرگز در دوسال صدارت مصدق خللی در این حمایت پدید نیامده، دقیق ودرست نیست. آنچه درخلوت درآن سال ها درمورد جنبش ملی کردن صنعت نفت می گفت نه با دعاوی بعدی اش سازگاری دارد و نه حتی با آنچه در همان سال ها در خلوت می گفت.» جشن و چراغانی هر سالۀ 28 مرداد به قول نویسنده « با این کار نمک بر زخم می پاشید» میلانی در پی تحلیل نقادانه خود از رخدادهای آن مبارزۀ بزرگ ملی، ازمحبوبیتِ اسطوره ای مصدق میگوید «بی درنگ پس از سقوط شاه حدود یک میلیون ایرانی به احمد آباد که منزل و سال ها محبس مصدق بود رفتند و درمراسمی به راستی پرشکوه یادش را گرامی داشتند و نشان دادند که او کماکان درذهنشان نماد خواسته های دمکراتیک و ضد استعماری آنهاست.»

فصل یازدهم
گربه ای برشیروانی داغ
میلانی، دراین فصل نگاهی دارد به اوضاع منطقه و نگرانی های شاه از دگرگونی اوضاع وبرچیدن خشونتبار وخونین سلطنت درعراق و سر وصدای ناسیونالیستی ناصر درمصر که به روایتی متآثر از سیاست های دکترمصدق درحکومت 27 ماهه اش در مبارزۀ ملی کردن صنایع نفت بوده و، مهمتر به کوتاه کردن دست استعمار کهنه کار ازایران انجامیده است؛ ملی کردن کانال سوئز توسط دولت ناصر درمصر و تبلیغات پرهیاهوی او مخصوصا «به قدرت رسیدن گروهی ازافسران میهن پرست درعراق که خود ازجرآت و میهن پرستی ناصر درمصر تآثیر پذیرفته و الهام گرفته بودند اسباب نگرانی مضاعف شاه شد» مسائلی که به تمرکز قوا در دست شاه و نظارت و کنترل همه جانبۀ شاه منجر میشود. میلانی، همانگونه که درفصل های پیش نشان داده شاه سلطنت را برای حکمرانی میخواست نه برای تشریفات. او وارث رضاشاه بود. از پادشاه تشریفاتی بودن آنچنان که در کشورهای دموکراسی رایج است اصلا و ابدا میانه ای نداشت. گفتن دارد که شاه با همۀ خصلت های موروثی وباورهای دینی، "نگاهش رو به غرب متمدن امروزی وجهان مُدرن بود." وام کلام (ازاسماعیل خوئی). پند واندرز نزدیکان و مشاوران درشاه مؤثر واقع نمیشد. « می کوشیدند شاه را ازتمرکز این همه قدرت در دست خود برحذر دارند. می گفتند درکوتاه مدت امکان عملی چنین تمرکزی وجود ندارد . . . . . . در درازمدت هم این تمرکز قدرت خطرناک است. به گفتۀ سفیر، ایرانی است که درآن استبداد عریان حاکم است. و تنها توطئۀ این و آن حرص و آز، نیک و ناکارآمدی اوضاع مهاری براین استبداد می تواند شد.»
لو رفتن سازمان نظامی حزب توده درآن روزها موفقیت بزرگی برای دولت و دستگاه های امنیتی محسوب شد. ولی انگیزه های توسعۀ آن سازمان «که زمانی نزدیک به ششصد عضو داشت» و بی تردید آبشخوراصلی اش در تبعیض ها و نارضائی های اجتماعی نهفته بود، هرگز مورد پرسش و پاسخ و پژوهش قرارنگرفت و تا به امروز سر به مُهر پنهان مانده است. نه اعدام های دستجمعی و نه زندان های محکومین، هیچیک از آن توبیخ های خشونتبارتحمیلی زمینه های کاهشِ مطالبات و دردهای عامۀ مردم را فراهم نساخت. و دردآوراینکه درطول سی وهفت سال حکومت شان با همۀ تلاش ها دردگرگونی های اجتماعی و اقتصادی، در اثر بی توجهی به دادخواهیها، هؤیت کانون های نارضائی اکثریت محرومان کشور برایشان ناشناخته ماند. لو رفتن طرح کودتای سرلشکرولی اله قره نی و بیماری ملکه ثریا که نازائی او را مسجل میساخت، موضوع مرگ شاهپورعلیرضا پهلوی درسانحۀ هوائی و جدائی شاه و ملکۀ ثریا، آشنائی شاه با خانم فرح دیبا ملکۀ آیندۀ کشور و پیشامد بحران کمک های آمریکا و انگلیس این فصل به پایان میرسد .

فصل دوازدهم
خرس روسی
فصلی که با تنش های داخلی و خارجی و زمینه های بازنگری وبرقراری روابط ایران و شوروی که خلاف نظر و صلاحدید آمریکا و انگلیس است، زمانی که شاه از کمکهای امریکا ناامیدی شده با مسافرت شوروی باب مذاکره با خروشچف را میگشاید اما با فشاردولت امریکا و انگلیس تا مرحلۀ تهدید، تدارکات تفاهم و قراردادها، به جنگ سرد بین ایران و شوروی تبدل میشود. خشم وعصبانیت خروشچف با تصمیم برترورشاه فرومیکشد. «مردی که برای این کاربه تهران گسیل کردند بیکفایت بود عملیاتش با شکست روبروشد. فولکس واگنی را پُرازمواد منفجره کرده و آن را در مسیر حرکت شاه در روزی که دورۀ تازه مجلس را افتتاح می کرد قرارداد. طرح این بود که درست درلحظه ای که ماشین شاه ازنزدیکی فولکس میگذرد شاه را به قتل برساند. ماشه مورد استفاده در لحظۀ بزنگاه درست عمل نکرد». و دیگر این که برای مقابله با تبلیغات جنگ سرد یک آلمانی ضد کمونیست از اعضای حزب نازی به نام توبرت ازآن کشور استخدام کرده به تهران منتقل می کنند. همو،، با بالا بردن کیفیت تبلیغات جنگ سرد را با کمک نصرت الله معینیان عهده دارمیشود. با خاتمۀ جنگ سرد توبرت نیز ایران را ترک میکند. میلانی با شک و تردید فکر تشکیل سپاه دانش را با توجه به این که «دردوران هیتلر"جوانان نازی" در طرحی مشابه به روستاها گسیل می شدند» به توبرت نسبت میدهد. واین سخن آیزنهاوردردیدارشش ساعتۀ او با شاه درفرودگاه مهرآباد «که میزان بلوغ فکری شاه تحت تآثیرش قرارداده است» حکایتی ست شنیدنی .

ادامه دارد

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد