logo





یاد نامه شجاع الدین شفا

بررسی کتاب

دوشنبه ۱ مهر ۱۳۹۲ - ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۳

رضا اغنمی

یاد نامه شجاع الدین شفا
کلودین شفا
مارس ۲۰۱۳

این یادنامه که در۴۵۳ برگ به فارسی و۳۲ برگ به زبان فرانسه به تازگی منتشر شده است کارنامه زندگی فرهنگی زنده یاد شجاع الدین شفاست که به همت همسر ایشان بانو کلودین شفا جمع آوری و به چاپ رسیده است.

درکارنامه یک زندگی، مشاغل گذشته – سمت های افتخاری و نشان های سیاسی و فرهنگی و در پی آن آثار منتشرشده در داخل و خارج ایران در 12 برگ با توضیحات ضروری آمده که قابل تأمل و نشانگر این نکته است که شفا، با شوق و علاقۀ ذاتی، عاشق ادبیات و پژوهش های تاریخی بوده و عمر پربارِ خود را در راه اعتلای فرهنگ گذرانده است

در لیست ضمیمه بیش از شصت نفراز صاحبان قلم و اندیشمندان و دوستان و آشنایانِ شفا، به بررسی و نقد آثار ایشان پرداخته اند. برخی از نویسندگان، بی توجه به مسائل مرامی و مقامی و اعتقادات شخصی شفا، با گشاده فکری و، کم و بیش با اندیشه ای فارغ از مسائل سیاسی، بیطرفانه، با بررسی آثار او، مقام علمی و فرهنگی او را معرفی کرده اند. نویسندگان در طیف های گوناگون با داشتن تضاد فکری، خواننده را با میراث بجا مانده از تلاش های فرهنگیِ شفا، بهتر و بیشتر آشنا میکند. اضافه کنم که برخی از نوشتارها فضای ویژه خود را دارد. اما در کل، استفاده از بار فرهنگی، تاریخی و هنری، در بیشترآثار نویسندگان در فصلی مشترک چشمگیر است.

دراین بررسی، «ارثیۀ پربهای انسانی فداکار» اثر دکتر رضا آیرملو، پرفسور جامعه شناسی در دانشگاه های سوئد را برای گشودن نظراتش درباره شفا برگزیدم. سبب این گزینش را باید بگویم: گذشته از صرفه حوئی و پرهیز از طولانی بودن سخن، جامع بودن نوشتار آیرملوست و نگاهِ چند جانبه اش به متن و محتوا، و مهمتر بدون آشنائی قبلی و، تنها نگاهِ منصفانه ایشان به " آثار شفا"ست و فارغ از ورود به حوزۀ سلیقه های شخصی؛ که بر دل می نشیند. آیرملو، اینگونه سخن آغاز میکند : «زنده یاد پرفسور شفا را خیلی دیر شناختم، نه این که نشناسمشان، خیلی دیر فهمیدم که ایشان به صف دیگری تعلق دارد و درکنار مردم ایستاده است. . . .» آیرملو، گذرا به دوران دانشجوئی خود در تهران اشاره ای دارد، تا گرفتاری با ساواک و تبعید به بیرجند، با برآمدن حکومتِ دستاربندانِ غارتگر و اخراج از دانشگاه تبریز و آتش زدن کتابهایش در جلو شهرداری تبریز «حتی برخی ازکتاب هایم ازکتابفروشی ها جمع آوری و درجلو شهرداری تبریز درجمع کتاب های ضاله به آتش کشیده شده و بقیه برای خمیر شدن به کارتون سازی ها ارسال شدند.» ازشنیدن دردِ دل پردرد این معلم دلسوز، خواننده همدل و همآواز با او درآینۀ ذهنش پرچم سیاه جهل را میبیند که قرنهاست در اندیشۀ مردم این سرزمین لانه گرده با قداستِ " سنت" حکومت میکند.

آیرملو در "شیوۀ علمی" آشنائی خود با آثار شفا را توضیح میدهد : « باکتاب افشاگر وآموزندۀ «پس از هزار و چهارصدسال» آغاز کردم. کتاب با فهرست بلندی از منابغ و مآخذ موضوعات بحث و تحقیق آغاز میشود با «یکصد کتاب کلیدی خاورشناسی» شروع شده و با فهرست کتاب ها و نشریات «در ارتباط با محمد، اسلام، قرآن و جهانگشائی» ادامه مییابد.» آیرملو در دنبالۀ بحث، وجه تمایز و برتریِ این روش را یادآور میشود که : «علم جز مجموعۀ دانستنی های نوینی که بردانستنی های پیشین افزوده می شوند، نیست.» همو با انتقاد از "محدثان و مفسران متکلمان اسلامی که برای فروش دین . . . فتوا صادر می کنند، مردم استحمارشده را به احادیث و روایات جعلی . . . . . . رجوع میدهند و سنت های جاهلانه را بعنوان ارثیه فرهنگی " معرفی کرده و ننگینیِ شعبده بازان دینی را یادآور میشود.

آیرملو درمقایسۀ روش پژوهشی شفا، شیوۀ تحقیق مردم شناس انگلیسی ب مالینوسکی را که در «جریان تحقیق کلاسیک در جزایر تروبریاند در اقبانوس کبیر (در1918- 1915) و مونوگرافی ها و گزارشات آنها نمونۀ کلاسیک این شیوه تحقیق را به دست می دهد.» خاطر نشان شده، و اضافه میکند که به نظر میرسد پرفسور شفا نیز دراینجا یک چنین شیوه ای را برگزیده و سعی کرده ابتدا از طریق کتاب "پس از هزار و چهارصد سال" که نقش مونوگرافی اول ایشان را بازی می کند به خوانند گانش فرصت دیدن تمام قد موضوعات و مسائل قرآن و اسلام را بدهد.» نویسنده با چنین اظهار نظر مستند شیوۀ پژوهشی شفا را می ستاید. جالب اینکه در بخش منطق کتاب نیز همین وجه تمایز و برتری شیوۀ پژوهشی شفا دنبال میشود : «درواقع تنها فرق عمده ای که شفا را از عالمان دینی مدارس و حوزه های اسلامی»، از دانشگاه الازهر مصر تا حوزۀ علمی قم و مشهد، متمایز می کند که او نه مانند متکلمان اسلامی از هر وسیلۀ مشروع و غیرمشروع برای اثبات نظر خود بهره گرفته، نه مانند محدثان اسلامی به خاطر صلۀ ناچیزی از خود حدیث نبوی و غیر نبوی ساخته و برای فروش به بازار بده وبستان های دینی آورده . . . نه مانند شریعت سازان و روحانیون اسلامی برای رد و تأیید حقانیت اربابان مختلف زمانه، حرمت خدای مورد بحث خود را نیز به هیچ فروخته و، نه مانند فقها، قضات، حکام، رهبران، علمل و مدرسان اسلامی به خاطرحفظ منافع دنیوی خود و اربابان شان دروغ بافته، و . . . »

آیرملو، در شفا و رد باور دینی با رد ضد دینی بودن آثار شفا و تأکید بر وجدان بیدار روشنفکران و پژوهشگران متعهد جوامع بشری، براین باوراست که شفا سعی دارد که « عینک تعصب و کوردلی را ازچشم خوانندگانش بردارد و بگذارد تا مردم و خوانندگان آثارش، به چشم خود واقعیت های دینی ای را که آنان را مورد استثمار واستحمار قرار داده، ببینند. درمورد آنچه دیده اند بیاندبشند. . . . . . . اگر کتاب و اسلام را شک آمیز یافته و درمورد صحت قرآن و الهی بودن اسلام دچار دودلی و تردید شده اند ربطی به شفا و تحقیقات و تعلیماتش ندارد.» با این اظهار نظر سنجیده، به درستی در پایان بحث تأکید دارد که «لباس "مبلغ دینی" و ضد دینی به تن کار و تلاش علمی، روشنفکرانه و روشنگرانه شفا نمی آید.»

در نمونه های شک دینی اشاره ای دارد به اینکه «قرآن پر از آیات متناقض است» و براین تناقض هاست که شک و تردید و دودلی بین باورمندان و مسلمانان را دامن زده است. « حتی در بین برخی در مورد الهی بودن قرآن شک و تردید ایجاد می کند.» با علم به اینکه: «خدا نه فراموش می کند و نه مرتکب اشتباه می شود.» باید که فقها و متکلمین اسلامی در طول قرن های گدشته این موضوع را می شکافتند و تکلیف مؤمنان را روشن میکردند که انگار عقلشان بجائی نرسیده و یا قد نداده رها کرده اند. رخنه کردن این پرسش به ذهن هر مسلمان بی تردید آثار شک وشبهه که زمینۀ کفر و کفرآمیزی است! اینکه در پس هزار و سیصد سال دود چراغ خوردن فقها و جدال اصحاب کلام نتوانسته این معضل اساسی آیات ضد و نقیض، که حکایت، از تردیدِ گوینده آیات قرآنی دارد و این خلاف ذات پروردگار هستی است که «لم یلد ولم یولد»ش از چهارده قرن پیش روزانه میلیونها بار زیر عرش خدا ذکر و تکرار شده است و میشود، را چگونه میتوان، از ذات پروردگار سلب و به دیگری نسبت داد؟ و مقام خدای اسلام و رسالت بزرگ قرآن را به پرسش گرفت؟

در شاهکار شفا، به باور نویسنده بزرگترین دستاورد شفا «نوشتن یک تاریخ جدید از اسلام و قرآن در برابر هزاران تاریخ تعصب آمیز، تحریف شده و سودجویانۀ فروشندگان دین از مفسر، متکلم، قاضی، فقیه و عالم دینی است». با اشاره به اظهار نظر علی دشتی در کتاب 23 سالِ او اضافه میکند : «صدها کتاب چون بحارالانوار، حلیۀ المتقین، جنات الخلود، انورنعمانی، مرصادالعباد، قصص الانبیاء و قصص العلماء در ایران هست که تنها یکی از آنها برای مسموم کردن و تباه کردن افکار ملتی کافی است.». جا دارد که با تأیید این نگاه و نظریۀ نویسنده دربارۀ تلاش های بنیادی شادروان شفا، در زدودن باور های نکبت بار اوهام از ذهنیت عوام، ادامۀ نشر این گونه روشنگری و فاشگوئی ها به همت صاحبان قلم و اندیشه، به ویژه کسانِ صلاحیتدار یادآورشد.

آیرملو، درپایان بررسی خود با دریغ از درگذشت شفا، از ناهنجاریهای اجتماعی و سنت های ننگین و زشت مرده پرستی به شدت انتقاد میکند. میپرسد : «چرا این احساسات گرم و دوستانه را به وقت زنده بودن شان به ایشان نرساندیم». غفلت ها و ضعف های حافظۀ تاریخی و نمک ناشناسی ها را گوشزد میکند. عارضه های جهل و عقب ماندگی های ریشه دار مردم این سرزمین را توضیح میدهد. با قدردانی از خدمات فرهنگیِ زنده یاد شفا، فضیلت قلم و سیمایِ انسانیِ یک معلم و مدرسِ آگاه را با این پیام هشدار دهنده میشناساند : «یادش را به گرمی گرامی می دارم. مطالعۀ آثار و ادامۀ راهش را سفارش می کنم. و رسانیدن این ارثیه با ارزش علمی به مردم اسلام زده و تحت استحمار دینی را وظیفۀ هرانسان روشنفکر و روشنگر می دانم» .

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد