برآیش و بیماری
(دیباچه ای بر پرشکی برآیشی)
ایراهیم هرندی
چاپ اول – 1390 – 2011
H&S Meda Ltd Uk ناشر:
این کتاب پر بار 146 برگی پس ازفهرست، دیباچۀ کوتاه و فشرده ای دارد که نویسنده، به ضرورت معرفیِ درمان شناسی برآیشی: «شاخه ای نورسیده است»، برای توجهِ مخاطبین با محتوای متنی که دردست دارند را، جلب کند. با اشاره به نورس بودن این علم اینکه «چرا و چگونه انسان بیمار میشود» ، با زبانِ ویژۀ خود، خواننده را تا پایان دفتر میکشاند. پای بحث های شنیدنی وهشیار دهنده اش مینشاند.
در برآیش و بیماری مینویسد: «برای چه دلی که درسال نزدیک به سی و هفت میلیون بار می تپد، یکباره بی هیچ هشداری، برای همیشه ازکار می ماند؟» باز درادامه همین پرسش، با طرح ضرر و زیان غذاهای چربی و شیرینی و نوشیدنی های مضر میپرسد: « گرایش های انسان بدان ها برای چیست؟» به سراغ خیام میرود و به پشتیبانیِ این متفکر بزرگ، گریبان آفرینندۀ مِی و میخواران و جام زیبا وظریف را میگیرد «برای چه کوزه گر دهر، این جام ظریف را، همواره می سازد و باز برزمین می زندش؟». راستی برای چه و چی؟
هرندی، با رودررو قرار دادن علم پزشکی، قبل وبعد از تئوری داروینیسم، مثالی سا ده ای میزند از عارضۀ سرماخوردگی انسان ونظرکلیِ پزشکان، درباره اینکه «چرا ویروس ها درمیان مردم پخش می شوند، پاسخگو باید می گفت که ؛ طبیعت ویروس ها چنین است». ولی او، به کارگرفتن کلمۀ "طبیعت" را رد کرده میگوید واژه طبیعت، ماجرای پرسش را به افسانه می کشاند. و بعد توضیح میدهد که «ویروس های زاینده این بیماری مانند هر زینده دیگری دارای زنجیره ای از ژن های گوناگونند ... کوشش درماندگاری بیشتر با افزایش ... با ورود به بدن انسان، آن را پایگاهی برای بهره وری از آن و نیز بخش و افزون سازی خود می سازند.». وسپس از ناسازگاری و کاستی هایی که در بخش هایی از بدن انسان وجود دارد بحث میکند و دو نمونه را یادآور میشود: «دو راهه مری ونای است که انسان هربار لقمه ای را در گلو فرو می برد، نخست باید دهانۀ نای را ببندد. این کژیِ ساختاری تا کنون بسیاری را براثر افتادن غذا در نای آنان کشته است.» نمونۀ دیگر در کاستی های ساختاری را درشیوه گردش خون دربدن انسان به دست میدهد. «هربار که نشسته ای برمیخیزد و می ایستد، ریتم ریزش خون در رگهایش بهم میخورد ...» دردنبالۀ بحث، ریشه های بیماری از قبیل عفونت – بوم گزینی – ژن های بدخیم ... واکنش های دفاعی بدن را توضیح میدهد.
اطلاعات جالب این دفتر ازخیلی جهات برای خواننده سودمند است. راقم این سطور وقتی که به – نمونه دوم کاستی های ساختاری – رسیدم یاد برخی سرگیجه های ناغافل خود افتادم. که موقع بیدار شدن ازخواب دچار میشدم. بعد ازمراجعه به پزشک، اولین پرسشی که کرد این بود: موقعی که بیدار میشوی، بلافاصله بلند شده زود حرکت میکنی راه میروی؟ گفتم آری. گفت هرگز این کار را نکن. به تأکید توصیه کرد که پس از بیدارشدن چند لحظه ای مکث کرده تا گردش خون، جریان عادی خود را پیدا کند و بعد راه بیفت!
در برآیش با گزینش خود بخودی از تحولات و دگرگونی های زیستبومی، اشاره جالبی دارد ومثالی که به تغییررنگ پروانه ها درانگلستان منتهی شده است را نقل میکند.« درآغاز سده بیستم میلادی که آلودگی هوا درانگلستان، تنه بسیاری ازدرختان را تیره و تار کرده بود، پروانه های سپید برپس زمینه ساقۀ گیاهان، تیره، نمایان تر می نمودند. این چگونگی سبب شده بود که پرندگان بتوانند پروانه ها را آسان تر، دانه، دانه از زمین برچینند. ...» نژاد پروانه سپید دراین جزیره ازبین میرود وپروانه های تیره پر جای پروانه های سپید رشد میکنند. هرندی، دراهمیتِ «زیست بومی»، درپروسۀ تکامل از «دونژاد از جانوری همرسته» در دو گوشۀ مختلف جهان، از دو میمون و ناهمگونی آن ها در رفتار و کردارها، اشاره ای دارد که شنیدن دارد: «میمون های جنگل های افریقای حنوبی، دم خود را برای آویزان شدن از درخت به کار می برند. .. ... اما این جانوران در دیگرگوشه های حهان از این توانائی بی بهره اند.» و سپس توضیح میدهد که این تفاوت ها، به نیاز و گزینه های جانوران با توجه به شرایط زیستبومی دارد.
درنبرد بی امام و بی پایان از نبرد ومبارزۀ رقابت آمیز زیندگان بحث میکند. «این نبرد درهیچ کجا آشکارتر از مبارزۀ انسان با جانوران میکروسکوپی مانند؛ باکتری ها، ویروس ها و قارچ های انگلی نیست.» نویسنده، در این پژوهش، از مبارزۀ دائمی بین ابزار دفاعیِ تنِ انسان و آن دسته آفت های کُشنده، با نام و صفتِ «جنگ مسلحانه ای بی امان» یاد میکند. وسپس توضیح میدهد که «هربار که انسان پادزهری را برای پاکسازی بدن ازمیکربی میسازد، آن میکروب نیز پس ازچندی ساختار ژنتیک خود را تغییر می دهد و با بالا بردن تاب و توانِ زهر پذیریِ خود، آن را خنثی میکند.» پژوهشگر در این بخش، توسعۀ «ترابری مدرن» را عامل بزرگ پخش امراض عفونت زا معرفی میکند. درتأیید این خبر باید بگویم که از دوستان واشنایانی که بیششتر مسافرت میکنند، بارها شنیده شده که برای پیشگیری از آلوده شدن به برخی امراض بومی در بعضی نقاط جهان، با واکسیناسیون سروکارپیدا میکنند. پیداست که هرندی، با درک درست ازپیامدهای آلودگی های خطرناکِ انتفالِ های ناخواسته، مینویسد: «بیماری های وارداتی بسی خطرناکتر از بیماری های بومی است. زیرا بدن شیوۀ مبارزه با آنها را نمیداند.» و اضافه میکند که آبله، وبا، وطاعون...» را مغولان به ایران آوردند و این امراض از طریق خاورمیانه به اروپا راه یافت.
ژن و بیماری به نظر میرسد که این بخش از اهمیتِ ویژه ای برخوردار است. اهمیتش درآن که، مادر تمام بیماری هاست؛ به خصوص مرض کشنده ای مثل سرطان که سال هاست در سطح جهان، داس اجل در دست با کشتار بیرحمانه، زندگی انسان ها را درو میکند.
هرندی، بحث «ژن» را با صبر و حوصلۀ یک عالِم مسئول، به مخاطبین ش روایت میکند با زبان ساده، تا عامی ترین ها نیز شیر فهم شوند «پیش از پرداختن به ژن های زیانبار وچرائی وچگونگی برآیش آن ها بد نیست اشارۀ کوتاهی به چیستی ژن داشته باشیم.» و سپس توضیح میدهد که «ژن، هستۀ بنیادین ِ کالبد زیندگان است که ویژگی های ارثی را ازنسلی به نسل دیگر می سپارد. هرژن، بخشی ازیک مولکول کروموزوم است که در هستۀ یاخته های زیستاران جا دارد و از اسیدی به نام ، ساخته شده است. .... ... ... .... نخستین کار هرمولکول D.N.A
، همگون سازی است که از آغاز پیدایش هستی تا کنون ادامه داشته است.D.N.A
هرنوزادِ انسان زندگی را با یک یاخته می آغازد و نزدیک به 15 سال پس از آن، شمار یاخته های بدن وی به 2000 1000000 افزایش مییابد. همۀ این یاخته ها، رویکردی از نسخۀ نخستین اند و هریک نقشۀ کاملی از آن تن را درخود دارد.» نویسنده، حرف آخر را میزند. و رفتار ژن را خلاصه میکند: «ژن ها کارکردی یک سویه دارند. بدین معنا که آموزه های روزمره زیندگان درآنها بی تأثیر است. تنها رفتارها و کردارهای ژنتیک که طی هزاران هزار سال شکل گرفته است وغرایز هر موجود را تشکیل میدهد از نسلی به نسل دیگر راه می یابد.»
این بود فشرده ای از ژن و نقش آن در هستی انسان و بیماری ها. نویسنده، در ص 77 که عنوان «سرطان» دارد، نقش ژن را بیشتر باز کرده و توضیح داده است. اضافه کنم که در این کتابِ پُربار، این بخش از مفید ترین و آگاه دهنده ترین مطالب این کتاب است.
دربخش کاستی های برآیشی، از ساختار «پردۀ شبکیه» چشم بحث می کند «چشم های انسان هماره آنچه را که درگسترۀ دید خود دارد نمی بیند، بلکه با پرش های پی در پی ازگوشه ای به گوشه دیگر، ازهمه پخش های آن گستره رو برداری می کند. مغز نیز با پیوستن این عکس ها به یکدیگر تصویر یک دستی از چشم اندازی که درگسترۀ دید فرد است، پدید میآورد ... مغز انسان، کاستی ناشی از نقطه های کوری را جبران می کند.»
هرندی، دراین بخش به گوشه هائی ازترقی و پیشرفت کشاورزی، درسطح جهان اشاره هائی دارد که تحولات فیزیکی وساختارهای روانی انسان، و مهمتر «روند بهسازی فرآورده های کشاورزی» که زمینه های رفاه، و طولانی زیستن انسان ها را فراهم می سازد؛ دگرگونی های ناشی از این پدیده را توضیح میدهد. «پیدایش کشاورزی آغاز یکی ازبزرگترین دوره های تاریخ برآیشی انسان» بوده را، مطرح میکند. به موازاتِ برشمردن آثار شگفت انگیز آن دگرگونی ها، از یادآوریِ آفت ها وعارضه های آن تحول نیزغافل نیست. همو، با نگاهی ژرف به دور دست های تاریخ تکامل، «میانگین عمر طبیعی انسان که چیزی نزدیک به 32 سال است» در مقایسۀ با زمانۀ اکنون مینویسد: «بسیاری از بیماری های مدرن مانند سکته، سرطان، فشار خون، دندان درد و پوسیدگی دندان ها، نزدیک بینی، چاقی، زخم های دستگاه گوارش بیماریهای قند، افسردگی، و کمردردهای گوناگون، پس از اهلی شدن انسان و ماندگاری او دریک جا پدید آمده است».
هرندی، آغاز کشاورزی و دامداری مدرن را، بعنوان انقلاب بزرگ وبا اهمیتِ دستاوردِ بشریت تلقی میکند و بر این عقیده است که: «پیدایش کشاورزی آغاز یکی ازبزرگترین دوره های تاریخ برآیشی انسان بوده است. توانائی شناخت دانه ها ومیوه های سودمند وکشت وپرورش انبوه آنها، گامی نوین و بسیار با اهمیت در زندگی انسان بود». اگربا تآملی کوتاه، نظری بیفکنیم به: تولید مازاد بر مصرف، بهره وری ازکار دیگران، توسعۀ شهرنشینی، اضافه شدن جمعیت درسطح جهانی و پیدایش حِرف و صنایع تازه، و در کنار آن ها، راه افتادن ده ها مراکز صنعتی برای ساخت و ساز ماشین آلات و ابزار صنعتی و شغل های وابسته و تولیدی وعرضه به بازار، آن وقت است که ابعاد شگفت انگیز این پدیده بیشتر روشن میشود و، واقعیتِ اهمیتِ موضوع و سخن پژوهشگر اعتبار گسترده تری پیدا میکند.
برای پرهیز از سخن گفتن طولانی، این بررسی را همین جا می بندم. با سپاس از نویسندۀ فاضل به خوانندگان و دوستداران علاقمند به این گونه مطالب علمی، مطالعۀ این اثر پرمحتوا را توصیه میکنم. این واقعیت را نباید فراموش کرد که در فرهنگ اجتماعی ما، نشرِ این قبیل آثارعلمی طوری که قابل فهم عموم باشد، کمتر به چشم میخورد. انگاری که، بیشتر انحصاری و، به مانند اندیشیدن ها سفارشی ست!
کتابنامه بیش از دو برگی که درپایان کتاب آمده است، اهمیت این پژوهش را به رخ میکشد.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد