logo





تاملی برمحتوی کتاب « دردامگه حادثه » از منظر جامعه شناسی سیاسی .

چهار شنبه ۲۲ شهريور ۱۳۹۱ - ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۲

کاظم رنجبر

ranjbar.jpg
پیشگفتار :

The illiterate of the 21st century will not be those who cannot read and write, but those who cannot learn, unlearn, and relearn – Alvin Toffle


بیسواد قرن بیست و یکم کسی نیست که خواندن و نوشتن بلد نباشد ، بلکه کسی است که توان یاد گرفتن و دست کشیدن از یاد گرفته ها و دوباره یاد گرفتن را ندارد . از الوین تافلر. نویسنده ، جامعه شناس ، آینده شناس . ( آینده شناس ، از منظر تحولات بنیادین ارزشهای جامعه ، همراه با پیشرفت های علمی ،وتکنولوژی ) –متولد نیوریوک ، 1928.
شرکت کتاب ، در لس آنجلس کتابی را در 670 ،با عنوان پشت جلد :در دامگه حادثه ، (بررسی علل و عوامل فروپاشی حکومت شاهنشاهی ، گفتگوئی با پرویز ثابتی ، مدیر امنیت داخلی ساواک ، با عرفان قانعی فرد، در 5500 نسحه درسال 2012 میلادی - چاپ و منتشر کرده است ، که انتشار این کتاب در آمریکا ، در اوج تحولات سیاسی درون کشور های عرب شمال آفریقا و خاورمیانه ، با نام « بهار عرب » سقوط بن علی رئیس جمهور تونس ، حسنی مبارک ، رئیس جمهور مصر ، سقوط و قتل معمر قذافی ، رئیس جمهور لیبی ،با دخالت مستقیم نظامی قدرت های غربی ، و نا آرامی ها ی مدوام در کشورهای عرب مسلمان ، وحتی جنگ داخلی در سوریه ، این سئوال را پیش می کشد: که آیا واقعآ انتشار این کتاب ، و عنوان آن ، ناشی از «حادثه » بود؟ اگر برحسب تصادف و حادثه بود، چرا عنوان پشت جلد کتاب :« در دامگه حاثه » است در حالیکه عنوان فصل اول کتاب :« ایران در دامگه حادثه » است؟ خصوصاً اینکه خود اصطلاح «دامگه حادثه » بر گرفته از غزل معروف حافط ، بیت چهارم است که چنین میگوید: طایر گلشن قدسم ، چه دهم شرح فراق – که در این دامگه حادثه چون افتادم .
اینکه آقایان عرفان قانعی فرد و پرویز ثابتی ، در بررسی علل و عوامل فروپاشی حکومت شاهنشاهی را با عنوان :در دامگه حادثه ، به خوانندگان ارائه می دهند ، انتخاب چنین عنوان ، با محتوی کتاب که در واقع یک گفتگوی معمولی کافه پاتوقی است و خالی از هرنوع تجزیه و تحلیل جامعه شناختی و جامعه شناسانه است ، نشانگر سطح آگاهی آنان از منظر سیاسی است ، که بعداً به آن خواهیم پرداخت . حادثه یک پیش آمد غیر مترقبه است. مثال زنده آن ، حوادث رانند گی است که هرروز در نقاط مختلف دنیا رخ می دهد. در صورتیکه تحولات سیاسی اجتماعی جامعه ایران در سال 1357 ، یک حرکت بنیادی ، و ریشه در تاریخ ،و فرهنگ ، و مبارزات ملت ایران در طول یک قرن و نیم اخیر ، و تحولات منطقه ای خاورمیانه ، و دخالت های مستقیم و غیر مستقیم قدرت های استعماری رقیب دارد . لغو قرارداد رژی یا تالبوت در سال 1270 شمسی وانقلاب مشروطیت در سال 1285 شمسی در واقع آغاز بیداری ایرانیان در مقابل استبداد و استعمار است ، لذا نمیتوان مبارزات ملت ایران علیه استبداد و استعمار را ، که انقلاب 1357 ملت ایران دنباله مبارزات یک قرن و نیم ملت ایران علیه استبداد و استعمار را «حادثه » نامید ،وخود را از تحلیل و تفسیر علل این تحولات بنیادین در کشور را ، همراه با مبارزات طولانی ملت ایران خلاص کرد .
برای اثبات این نظریه از تاریخ یک قرن اخیر ایران کمک می گیریم . محمد علی شاه قاجار ، در کجا مرد؟ در غربت . احمد شاه قاجار کجا مرد؟ در غربت !!! رضاشاه پهلوی در کجا مرد ؟ در غربت !!! محمد رضاشاه پهلوی در کجا مرد ؟ در غربت !! چرا در طول یک قرن اخیر ، چهار پادشاه ایران ، یکی بعد از دیگری ، مجبور به ترک سلطنت و مملکت می شوند ، و هر کدام در خارج میمرند؟ آیا پادشاه شدن در ایران قرن بیستم در نهایت به آواره گی منتهی می شود؟ آیا شما به یک عمل اجتماعی سیاسی جامعه ، چه با دخالت مستقیم و چه غیر مستقیم دولت های قوی و ذینفع دنیا در امور داخلی ایران را ، حادثه می نامید و از آن با عنوان :« در دامگه حادثه » یاد می کنید؟ مگر اینکه آقای پرویز ثابتی در بیان آن ، بنا به نظریه روانکاوان مکتب فروید ، از وجدان ناخود آگاه خود سخن می گوید ، واز خود میپرسد : چرا من وارد دستگاه پلیسی و سرکوب ، یک نظام دیکتاتوری خود کامه شدم و آنرا به عناون شغل انتخاب کردم که در واقعیت امر یک دامگه حادثه بود ، که مرا به این راه کشید و در نهایت من و خانواده ام را از وطنم آواره کرد ؟
حتی و قایع سیاسی اجتماعی جامعه ایران را از منظر فیزیک مکانیک نمی توانیم « حادثه » بنامیم . برای روشن شدن مطلب اینجا نظریه ساده و خلاصه شده نیوتن را در رابطه با نیروها ی وارده به یک جسم را همراه با قانون عمل و عکس العمل و میزان شتاب را در اینجا می آوریم که خوانندگان ایکه فکر میکردند و یا فکر می کنند ، مسائل اجتماعی و خواسته های یک ملت را می توان با فشار و خفقان ، زندان و شکنجه واعدام حل کرد ، شاید درسنین پیری آنان را به تفکر واندیشه وا دارد ، چون این قانون عمل و عکس العمل ، در علوم انسانی و حرکتهای اجتماعی ماهیت حقیقی خود را در جوامع بشری تاکنون نشان داده و نشان می دهند و نشان خواهند داد .
این قانون در سال ۱۶۸۷ در کتاب Philosophiae Naturalis Principia Mathematica توسط نیوتن منتشر شد. این قانون به رابطه بین نیروهای واردآمده به یک جسم و شتاب همان جسم می‌پردازد.
\Sigma_i F_i\;=\;ma
بنا بر قانون اول نیوتن اگر بر جسمی نیرو وارد نشود جسم یا ساکن می‌ماند و یا حرکت یکنواخت بر خط راست خواهد داشت. نتیجه آشکار قانون اول این است که اگر بر جسم نیرو وارد شود جسم ساکن نمی‌ماند و حرکت یکنواخت بر خط راست نیز خواهد داشت، در این صورت وارد کردن نیرو بر جسم در آن شتاب می‌دهد. قانون دوم نیوتن در واقع رابطه شتاب با نیرویی که بر آن وارد می‌شود را بیان می‌کند. شتاب جسمی به جرم m که نیروی F بر آن وارد می‌شود هم جهت و متناسب با نیروی وارد بر آن است و با جرم جسم نسبت عکس دارد. این بیان را می‌توان بصورت زیر نوشت:

a = F/m
F برآیند نیروهایی است که به علت اثر اجسام دیگر روی جسم مورد نظر وارد می‌شود. a شتاب آن و m جرم جسم است.
این قانون با مشخصات و خصوصیات جوامع بشری نیز در مقابل زور و فشار و خفقان نیروهای حاکمه ، و عکس العمل توده ملت در تقابل با قدرت های استبدای ، مصداق است .

نگاهی از منظر: متدودولوژی بکار گرفته در آفرینش کتاب در دامگه حادثه .
کتاب : در دامگه حادثه در ظاهر امر ، یک کتاب 670 صفحه وقطوری است . هرکس به ظاهر کتاب نگاه بکند ، بر این باور می شود ، نوشتن این کتاب ، با چنین حجم ، حتماً سالها طول کشیده است که یک محقق جوان به قول خود ش ،برای شناختن علل و عوامل فروپاشی حکومت شاهنشاهی ، بررسی عمیقی کرده است که حاصل آن یک کتاب قطور 670 صفحه ایست !!! در صورتیکه اولاً ، این کتاب ، در واقع دو سوم آن زیر نویس ، با حروف ریز ، ویک سوم آن با حروف درشتتر ، یک نوع « گپ زدن کافه پاتوقی » روش مستعمل ، بین دو دوست ، دو هموطن ، که دست تصادف ، یا سیاست های پشت پرده ، در یک سرزمینی دور از وطن خود ، بهم میرسند ، و در چهار چوب احساسات انسانی و هموطنی خود ، مدتی بدون برنامه ، بدون روش های مستعمل و آکادمیک ، از وقایع نه چندان دور وطن شان ، «فروپاشی حکومت شاهنشاهی » هم صحبت می شوند . به همین جهت نیز ، عنوان :« گپ زدن کافه پاتوقی »، با محتوی این کتاب ، به نظر من راقم این سطور ، که رشته تحصیلی ام جامعه شناسی سیاسی است ، و در این رشته ، یک ماده درسی بسیار مهم ، بنام : متودولوژی ، یا در زبان فارسی : روش شناسی در مصاحبه ها با شخصیت های علمی ، خصوصاً سیاسی ، نظامی ، صاحبان اندیشه ، هنرپیشه گان ، یا افراد معمولی وجود دارد، شما در این کتاب 200 صفحه ای مشاهده نخواهید کرد. (ماخذ ) . درست است که کتاب 670 صفحه است ولی بحث های کافه پاتوقی در مجموع 200 صفحه بیشتر نیست.
چیزیکه از ابتدا ء میتوان به آسانی مشاهده کرد ، خود این بحث های کافه پاتوقی هم ، در ابتدا ، این شخصیت اطلاعاتی و سیاسی آقای پرویز ثابتی که مصاحبه را اداره و به آن طیف می دهد ، ولی به مرور این رابطه عوض می شود ، و درنهایت به یک مصاحبه بدون روش استدلالی و طیف داده شده ، یک حالت کاملا تبادل اندیشه آزاد ، وبدون هدف و استدلال ، شکل میگیرد.
شرح حال مختصر از زندگی علمی و تحصیلی آقای عرفان قانعی فرد .
آقای عرفان قانعی فرد ، در ۲۰ آبان ماه ۱۳۵۵ در سنندج متولد شد و تحصیلات متوسطه خود را در آن شهر به اتمام رساند. مدرك لیسانس خود را در رشته زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه علامه طباطبایی دریافت كرد و برای ادامه تحصیل به خارج رفت و از دانشگاه اسلو - نروژ در رشته «ترجمه تطبیقی» در مقطع فوق لیسانس فارغ التحصیل شد و در مقطع دكتری را نیز در رشته زبان شناسی با گرایش فرهنگ نگاری در دانشگاه كمبریج انگلستان به ادامه تحصیل پرداخت.
ماخذ (1)

شرح حال مختصر از زندگی شغلی ، آقای پرویز ثابتی ، مامور عالی رتبه : ساواک .
بخشی از زندگی شغلی و مسئولیت و ماموریت آقای پرویز ثابتی ، برای همه ایرانیان روشن و آشکار است. البته عرض کردم :« بخشی از زندگی شغلی و مسئولیت و ماموریت آقای پرویز ثابتی »، فراموش نکنیم ، که یک مامور اطلاعاتی ، تا پایان عمرش ، مامور اطلاعاتی میماند . این که آقای پرویز ثابتی نوشته هائی در حد 2000 برگ دارد ،که میخواهد بعد از مرگ اش چاپ و منتشر شود !!! این سخن یا تبلیغات تجاری برای فروش کتاب » در دامگه حادثه ، است ، یا یک واقعیت است . لذا در اینجا فقط چند سطر از زندگی او را می آوریم و به این اصل تکیه میکنیم که آقای پرویز ثابتی متولد سال 1315 شمسی است و در سال در بهمن ماه 1337 با معرفی ضرابی (مدیرکل نهم ساواک) به استخدام ساواک درآمد و از جایگاه معلمی به سازمان شکنجه گران پیوست. وی با جاه طلبی و سرسپردگی خیلی زود در تشکیلات ساواک ترقی کرد. ابتدا با حمایت فردوست، قائم مقام ساواک؛ و ناصر مقدم، مدیرکل اداره سوم و در سال 1345 رئیس اداره یکم اداره کل سوم شد. در همین سال «ثابتی» ناگهان به اعتبار(!) یک برنامه تلویزیونی و توسط (رسانه های هم فکر و هم اندیشه ثابتی) ، به شخصیتی سرشناس بدل شد و به تدریج ابعاد قدرتش فزونی گرفت. به راحتی می توان ادعا کرد تا سال 1349 که وی معاون اداره کل سوم ساواک شد، سایه اقتدارش بر همه عرصه های زندگی ایرانیان سنگینی می کرد.

به قلم : کاظم رنجبر : افسر سابق ارتش ، دکتر در جامعه شناسی سیاسی ،از مدرسه عالی علوم انسانی پاریس .
Kazem.randjbar @yahoo.fr

ماخذ : (2)

ثابتی روز 3 آبان 1357 از ساواک کنار نهاده شد ، و 9 آبان ، 31 اکتبر 1978 از ایران برای همیشه خارج شد . به عبارت دیگر 6 روز بیشتر در ایران نماند !!! چگونه چنین مسئول عا لی رتبه اطلاعاتی ، با چنین سرعت بدون اجازه شاه ، از ایران خارج می شود ؟ من راقم این سطور ، سابق افسر ارتش بودم در سال 1967 تقاضای مسافرت خارج کردم ، این تقاضای من یکسال طول کشید تا به شرف عرض همایونی برسد ، البته قبلإ تحقیقات وبازجوئی های در رابطه علت و مقصد ودلیل تقاضای مرخصی من برای مسافرت به خارج ، توسط رکن دوم ارتش تحقیق شده بود . اما یک مقام عالی رتبه اطلاعاتی 3 آبان از مقام خود کنار گذاشته می شود ، طرف شش روز بعد مملکت را ترک می کند ، یا از به قولی از ایران فرار می کند !!!
ماخذ صفحه 474 کتاب در دامگه حادثه .
در تمام نظام های حکومتی دنیا ، خصوصا دنیای امروز ، دستگاه های اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی ،بخاطر مسئولیتی که دارند ، وبعلاوه بخاطر عملیات نفوذی که دولت های رقیب ، و حتی دولت های بظاهر دوست و همپیمان در این سازمانها انجام می دهند ، یکی از پیچیده ترین دستگاه حکومتی هستند. بعلاوه مسئولین عالی رتیه این سازمانها ، بعد از سالها تجربه ، و حتی تحصیلات و دوره های تخصصی اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی ، به این مسئولیت گمارده می شوند . وقتی که به زندگی شغلی و مقام و مسئولیت آقای پرویز ثابتی دقیق می شویم ، می بینم ، این شخص ، درسن 22 سالگی وارد ساواک می شود ، و در مدت کوتاه ، تا حد شخصیت دوم این سازمان ارتقاع درجه می یابد !!!!

یک واقعی تاریخی را در اینجا ، از کتاب دامگه حادثه ، در اینجا می آوریم و چند لحظه روی آن مکث می کنیم : در صفحه 104 .
آقای قانعی فرد سئوال می کند :
شاه گفت که تیمور بختیار ازایران برود و روز 5 بهمن 1340در فرودگاه رم ، تیمور بختیار یک مصاحبه ای کرد ، ، مبنی بر اینکه « در ایران آزادی وجود ندارد !»
آقای پرویز ثابتی جواب می دهد : بله! امینی هم در جواب مصاحبه بختیار گفت آنهائیکه تاکنون سالب آزادی در کشور بوده اند اکنون طالب آزادی و آزادیخواه شده اند !
سئوال :
قبل از عید نوروز 1341 ، سید ابوالقاسم کاشانی مرد، در 15 فروردین دانشگاه تهران دوباره گشایش یافت و روز 21 ام هم شاه برای چهارمین بار به آمریکا رفت ، وشاید مخواست موافقت کندی را جلب کند و امینی را کنار بگذارد.
شاید اینطور بوده باشد، هر چند من با امینی در آن وقت مرتبط نبودم ، اما چوبش را خوردم .موقعی که علی امینی از نخست وزیری کنار گذاشته شد ، شاه از ساواک خواست که گزارشی تهیه که نحوه عملکرد و کار دولت امینی را برسی کنیم که چگونه بوده است و مردم چه نگاهی دارند. من یک گزارش عمل کردی مجموعاً مثبت ارائه داد م. در گزارش از اقدامات مثبت دولت امینی مثل آغاز برنامه اصلاحات ارضی ، مبارزه با فساد ، تثبیت اقتصادی و جلو گیری از خروج ارز از کشور ، و گفتگوی ورابطه روزانه با مردم اشاره شده بود.امینی هر روز در جائی از کشور ، مثل همین آقای بارک او باما سخنرانی داشت . در اتحادیه نانوایان ، کارگران ، بازاریان و خلاصه مردم داری می کرد، با آخوند ها در رابطه بود وکارهائی از این قبیل می کرد .کارهای منفی اش نیز این بود ، که مثلا ایران را ورشکسته اعلام کرد و بعد اینکه بعضی افراد مانند سرلشکر ضرغام را بدون اینکه مرتکب سوء استفاده ای شده باشد به زندان انداخت و البته زندانی کردن سپهبد آزموده از روی دشمنی شخصی بود . و بعد زنش (بتول وثوق ) سوء استفاده هائی می کرد و برادر زن اش ، علی وثوق ، معاون امینی شده بود ، که آدم دیوانه ای بود .(ماخذ در دامگه حادثه صفحه 106- 107)
دکتر علی امینی در17 اردیبهشت 1340 به نخست وزیری رسید و 15 ماه بعد در 27 تیر ماه 1341 ، از مقام نخست وزیری کنار گذاشته شد . آقای پرویز ثابتی در سال 1337 در 22 سالگی با تحصیلات رشته حقوق ، وارد ساواک شده است ، وقتی که دکتر امینی از نخست وزیری کنار گذاشته می شود ، یا استعفا می دهد ، آقای پرویز ثابتی یک جوان 26 ساله چهار سال سابقه خدمت در ساواک را داشت ، شخصی که نه تحصیلات علوم سیاسی ، نه آگاهی از دنیای سیاست ، چه از منظر بین المللی ، چه از نظر منطقه ای آن چنان حساس خاورمیانه ، و رقابت های جنگ سرد بین دنیای سرمایه داری ،و دنیای کمونیزم ،و روسیه شوروی کشوری با بیش از 2000 کیلومتر مرز با ایران ، این جوان بدون تحصیلات رشته مدیریت کلان و اقتصاد در سطح ملی یک کشور مامور می شود ، « گزارش عملکردی 15 ماه نخست وزیری دکتر علی امینی » را به شاه ایران ارائه بدهد ؟ کسانی که تحصیلات سیاسی ، مدیریت کلان ، تحصیلات علم اقتصاد دارند ، میدانند که منظور از بیان این جملات ولو در چند سطر چیست؟
ادامه دارد .
به قلم : کاظم رنجبر ، دکتر درجامعه شناسی سیاسی .
پاریس : 11 سپتامبر 2012 .
اقتباس بطور کامل و یا به اختصار با ذکر نام نویسنده و سایت ، کاملاً آزاد است .

ماخذ:


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد