سرمایهداری فاجعه دورانی از سرمایهداری است که در آن برنامههای نولیبرالی اجماع واشنگتن بدون توجه به ویژگیهای خاص هر کشور، با هر روشی "باید" در تمامی کشورهای جهان اجرا شود. مشکل هر چه باشد راه حل از پیش مشخص است: خصوصیسازی، کاهش و قطع هزینههای عمومی دولت (نظیر مخارج رفاهی و خدمات اجتماعی نظیر آموزش و پرورش، بهداشت و درمان، تأمین اجتماعی) و سپردن سازوکار اقتصادی و اجتماعی جامعه به دست نیروی بازار. | |
کتاب «دکترين شوک؛ ظهور سرمايهداري فاجعه» نشان ميدهد که چطور اجراي برنامههاي اقتصادي نوليبرالي، از جمله نسخههاي تجویزی «صندوق بينالمللي پول» و «بانک جهاني»، نيازمند اين بوده است که جامعه از طريق شوک، وادار به اطاعت و پذيرش برنامههایی این چنين شود که در شرایط عادی برای تودههای مردم بسیار نامطلوب است.
مطالب و مستندات این کتاب، پایانی بر این اسطوره است که بازار آزاد جهانی در روندی دموکراتیک به فتح و پیروزی رسیده است. کلاین مستقیماً اقتصاددانان نظم نوین جهانی، یعنی میلتون فریدمن (Milton Friedman)، برنده جایزه نوبل اقصاد، و نیز دیگر کارگزاران «مکتب اقتصادی شیکاگو» را هدف میگیرد و توضیح میدهد که چطور سیاستهای اقتصادی آنها در کشورهایی مثل شیلی در دوران دیکتاتوری پینوشه، روسیه در دوران یلتسین، آمریکای پس از طوفان کاترینا و عراق پس از اشغال نظامی توسط امریکا، پیش برده شده است. پیش بردن این سیاستها نه با روندی دموکراتیک که با سوء استفاده از شوک زدگی مردم در پی یک واقعهی سیاسی همچون کودتا، حملهی تروریستی، اشغال نظامی و یا سواستفاده از پیشامدهایی چون زلزله، قحطی، بیماری، سیل یا طوفان صورت گرفته است.
نظریهپردازان و مجریان سياستهای دکترین شوک معتقدند تنها یک «شوک» و «گسست بزرگ» میتواند «لوح سفید و نانوشتهای» (Tabula Rasa) را برای آنها ایجاد کند تا از آن برای ساختن دنیایی نو و اجرایی کردن برنامههای نولیبرالیشان استفاده کنند.
چنین روشی شباهت زیادی به روش برخی روانشاسان دارد که با وارد آوردن شوک به مغز انسانها، ذهن آنها را از تجربههای گذشته تهی میکنند و به خلق شخصیتهای جدید میپردازند. از این روش همچنین برای اعترافگیری، استحاله و تغییر دادن شخصیت مخالفین سیاسی توسط نظامهای اقتدارگرا نیز استفاده میشود.
نائومی کلاین معتقد است ایدئولوژی نولیبرالیسم و رهبران فکری و سیاسی آن، مشابه این روش را در ساختار کلان جوامع انجام میدهند تا بتوانند در پیِ شوکِ ایجاد شده در نتیجهی یک پیشامد سیاسی یا طبیعی، اصول برنامههای خود را اجرایی کنند.
وی در این زمینه حجم بالایی از داده و اطلاعات در مناطق گوناگون جهان ارائه میدهد تا فرضیهی «دکترین شوک» را به اثبات برساند. برای نمونه، به باور او، طوفان کاترینا اگر چه یک پیشامد طبیعی بود، اما از شوک ایجاد شده در پیِ آن، برای تغییر ساختار و واگذاری مدارس و خانههای دولتیِ سیاهپوستان فقیر به بخش خصوصی بهرهبرداری شد. («ریچارد بیکر»، نمایندهی برجستهی جمهوریخواه نیواورلئان در کنگره، به جمعی از گروههای فشار و اعمال نفوذ پارلمانی گفتهبود که: «بالاخره کَلَک خونههای دولتی نیواورلئان رو کندیم. ما که خودمون از پس این کار بر نمیاومدیم. کار خدا بود (دکترین شوک، ص 18)).
کلاین معتقد است که شکنجه و به کارگیری جوخههای اعدام (و شکنجههای غیر جسمانی نظیر سرکوب نظاممند نهادهای دموکراتیک و استفادهی از «صندوق بینالمللی پول» از ابزار وام برای گوشمالی کشورها)، شریکی بی سر و صدا در نهضت تهاجمی بازار آزاد جهانی – از شیلی و آرزانتین گرفته تا چین و عراق و روسیه- بوده است.
در این زمینه شیلی نمونه خوبی میباشد. پس از کودتای ژنرال پینوشه علیه سالوادور آلنده در شیلی، میلتون فریدمن مشاور اقتصادی وی شد و برنامههای نولیبرالی در آن کشور به اجرا درآمد. علیرغم وجود 17 سال دیکتاتوری و صدها هزار قربانی و شکنجه، فریدمن چشمانش را بر تمام اقدامات ضد انسانی و سرکوب آزادی و دموکراسی میبندد و میگوید: «نکتهی واقعاً مهم دربارهی مسئلهی شیلی این است که بازارهای آزاد نقش خود را برای ایجاد جامعهی آزاد ایفا کردند (همان، ص 13).
اين كتاب همچنين چالشى در مقابل اين فرضیهی نوليبرالي است كه گويا دموكراسى و بازارهاى آزاِد لازم و ملزوم يکديگرند. اجرای برنامههای نولیبرالی مذکور در حکومتهای دیکتاتوری آمریکای لاتین فرضیهی مورد نظر را به شدت به چالش میکشد. خانم نائومي کلاين ضمن چالش اين ادعا، با ارائهي پي درپي نمونههايي روشنگر، نشان ميدهد كه در حالي که مدل اقتصادي «مکتب شيکاگو» تحت شرايط دموکراتيک فقط به صورت نيم بند ميتواند تحميل شود، پياده کردن آن به طور کامل نيازمند شرايط استبدادي است (مارگارت تاچر، نخست وزير اسبق بريتانيا و مريد سرسخت « فردريک فون هايک» و «ميلتون فريدمن»، خود، در فوريه 1982 در نامهاي به هايک اذعان ميکند که «به سبب وجود نهادهاي دموکراتيک و ضرورت اجماع نسبتا فراگير، برخي از تمهيدات اتخاذ شده در شيلي در بريتانيا کاملاً غيرقابل قبول خواهد بود»).
کتاب دکترین شوک نشان ميدهد که سرمايهدارىِ بنيادگرا نه فقط با دموکراسي اصیل عجين نيست، بلکه نوزادى است كه قابلهاش بىرحمانهترين شكلهاى قهر و اجبار بوده است- قهر و اجباري که ضرباتِش هم بر پيکر جامعه سياسى و نيز بر بدنهاي رنجور تعداد بىشمارى از افراد جامعه وارد آمده است.
سرمایهداری فاجعه دورانی از سرمایهداری است که در آن برنامههای نولیبرالی اجماع واشنگتن بدون توجه به ویژگیهای خاص هر کشور، با هر روشی "باید" در تمامی کشورهای جهان اجرا شود. مشکل هر چه باشد راه حل از پیش مشخص است: خصوصیسازی، کاهش و قطع هزینههای عمومی دولت (نظیر مخارج رفاهی و خدمات اجتماعی نظیر آموزش و پرورش، بهداشت و درمان، تأمین اجتماعی) و سپردن سازوکار اقتصادی و اجتماعی جامعه به دست نیروی بازار.
* ای مقاله پیش از این در شماره 51 (آبان 1390) ماهنامه همشهری اقتصاد منتشر شده است.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد