" حیات آدمی زمانی آغاز می شود که او از خودش رها شود"
( آلبرت اینشتن)
او اکنون به چه می اندیشد؟ باز خوانی سی سال توده ای ترین و خلقی ترین انقلاب ؟ چه دشواری ها مردم به جان خریدند ازتمام وجودشان مایه گذاشتند تا شکلی دیگر گون به حیاتشان بخشند. حاصل آن شد که "نخست وزیر" زمان جنگ به کسوت مخالفان درآمده و امروزدرمحبس , گورکنان آزادی , دمکراسی و عدالت اجتماعی گرفتار گشته است. از ابتدای روز مخالفت با حکومت اسلامی, او در دولت اسلامی اش , شاهد تشتت, کینه ورزی, و انتقام از نیروی مخالف بود. با این نظام هیچ احدی در هیچ دوره ای نباید مخالفت می کرد. پاسخ مخالفان رژیم , مثل همیشه , زندان ,شکنجه , طناب دار, گلوله , خواهد بود. او در زمان نخست وزیری اش , یکی از مجریان اهداف بنیان گذار حکومت اسلامی , آیت الله خمینی بود. اینک امروز یکی از پیشتاز ترین چهره مخالفان رژیم درآمده است. با حضور مجددش, جنبشی تولد گردید که, 20 ماه سرتاسر میهن را در نوردیده است.می داند که در میهن قانون جنگل حاکم است. بقای سی ساله این رژیم بر همین اساس بنیان نهاده شده است. او می اندیشد چگونه میتوان بر این اهریمن غالب شد.با این رژیم, هر نیروئی , نوعی از روش وشیوه مبارزاتی را اختیار کرد. اسحله به دست گرفتند, و به تکه پاره کردن هم بسنده نکرده در خاک دشمن منزل گزیدند و لحظات موعود را رصد میکردند , سودای دست یابی به قدرت , حتی با انگیزه خدمت به توده ها , چهره ای مخدوش ازآنها به نمایش گذاشت .
گروهی دیگر, با حمایت از بخشی از حاکمیت اسلامی در این اندیشه که راهی بیابند و توده ها را با منافع شان پیوند زنند, در چنگال دژخیمان حکومت گرفتار گشته و از صحنه حیات سیاسی میهن دور گشتند. حکومت با آفریدن و تثبیت فضائی برای خود , از قدرت احیا نموده با حمایت بخشی از مردم, دست به اقداماتی زد که برای همیشۀ تاریخ, تصویری از حکومت دینی به نمایش گذاشت که , اینک از درون پیدا و نا پیدای اش , اعتراضات , تبدیل به تقابل گشته است.آقای موسوی و شیخ مهدی کروبی , با اتخاظ مواضع و مقاومت 20 ماهه , رژیم را به چالش کشیده , در نهایت , رژیم پس از سرکوب خونین نیروهای خواهان تغییر, دستگیری , زندان, تبعید و اعدام, مبادرت به حبس خانگی رهبران این جنبش نموده است. تا قبل از تولد جنبش سبز, یا هر نامی که دربر گیرنده همه نیروهای عرصه تغییر را شامل می شود, رژیم در حقانیت خود در سرکوب اپوزیسیون , از نیروئی در درون مردم مدد می گرفت که توانسته بود الغای کند حکومت دینی پایه هایش, روی شانه هایشان است. وازمکتب دین , انواع فتاوی را به درون زلال توده ها با توسل به شیوه هائی که قرنها سنت پذیرفته دین باوران گشته بود می بُرد. پس از 20 ماه مقاومت مردم درمقابل هرنوع اقدامات رژیم , آن شیوه ها کهنه و به تاریخ پیوسته است. مردمی که اینک در میدان قدرت قرار دارند, با هر نوع اعتقا تی , پاسخ 30 سال بر سریر قدرت حاکمان را از آنها خواستارند. اینک مخالفان حکومت , آن طورکه رژیم همیشه در تبلیغات خود مطرح می نماید , گروهی اندک و بازی خورده هستند, نیروئی پدید آورده اند که, با هر واکنش رژیم, مسیری تازه می گشایند وحکومت را با عملکرد خود درگیر می کنند. حبس خانگی یا بازداشت رهبران مردمی که به ندای هم پاسخ می دهند, نه تنها از اراده وعزمی که در پیش گرفته اند نمی کاهد, اشکال مقاومت ومبارزه را تغییرمی دهد . او در این حالت درون افکار همه آنانی جای دارد که با هم میثاق مودت بسته اند. هر شهر وخیابان و خانه ای که ندای آزادی را شنیدند و بیش از 20 ماه است با هم آواز های آدمیان را می خوانند, صدای رهبران گشته اند. حکومت چه در اندیشه دارد؟ او ماهها قبل بر زبان آورد, حتی اگر به هر شکلی او را از میان بردارند, جنبش به مسیرش ادامه خواهد داد.
طی بیش از سی سال, مردم تجربه ای تلخ از برخورد حکومت با اپوزیسیون ها را به یاد دارند . هر خانه و کاشانه ای ردّ آن درد را , امروز بر زبان زمان جاری می کند . امید همۀ آنها ئی که می خواستند بهروزی را ارمغانی برای میهن مهیا کنند, در کوچه و بازار, جوانان با سر دادن شعار" مرگ بر دیکتاتور" باز تاب می دهند. مردم , کانون اصلی همزبانی را یافته اند. این زبان مشترک , حاصل آن پتانسیلی است که, طی مدت طولانی با اتحاذ شیوه های آشکار و نهان در مخالفت با رژیم بدست آورده اند.
هر رژیم دیکتاتوری , در درون خود نیروی مخالفش را پدید می آورد. مردم قدرت خود را درشکل دادن به آنچه امروز در مقابلش قرار گرفته اند می دانند. پیشتاز عرصه مبارزه علیه دیکتاتوری, نخست وزیر دهه اول انقلاب و رئیس مجلس اش است که بر پا گر آغازین این نظام می باشند.آنان یکدیگر را خوب می شناسند.اینک شکارچیان ولایت فقیه پس از نتیجه ندادن سرکوب میدانی, اقدام به حبس و تحت نظر گرفتن رهبران مردم معترض نموده اند. بدون تردید " قدرت "در اتخاذ این نوع تصمیمات به تنهائی عمل نمی کند.برای اینکه همین وضعیت موجود را بتوانند حفظ کنند, حاضرند گردن به هر یوغی بدهند.مسلما مهندس موسوی وشیخ مهدی کروبی هم در وضعیتی هستند که اطلاع از این قضایا دارند .هر شکلی از جابجائی و تغییر, امکان اتفاقش یحتمل است. نیروی سرکوب وقدرت مطرح که اینک پیش روی مردم در صحنه , صف آرائی کرده اند , چند اوباش رانت خوار سفره ولایت فقیه نمی باشند.این نوع برخورد با مقاومت مردم و حقوق پایمال شده شان که درچهار تا لات قمه بدست دیدن , توهینی آشکار به فرهنگ نیروی های خواهان تغییرو آدرس غلط دادن است. سنتی که از این نوع حکومت ها و علی الخصوص حکومت اسلامی پیش روی ما قرار دارد , نشان از بعد دیگر قدرت را به نمایش می گذارد.
نیروئی که در سایه ایدئولوژی توانست قدرتش را متمرکز کند و ثروت ملی را درچنگال اش بگیرد, درداخل ودر بیرون از مرزها حامیانش را پدید آورده است. شناخت از ماهیت وشیوه عملکرد رژیم در اتخاذ نحوه مقابله و جستجوی راههای مخالفت , ما را یاری می کند.
زندانها و خاوران ها , محصول سالها مقاومت مردمی را بازگو می کند که گردن به سر نیزه رژیم نسپردند. شکارچیان آدم ِ رژیم , با دست زدن به هر نوع جنایتی ," آرامش سلطانی" را مهیا کردند. امروز نیروئی پا به میدان قدرت نهاده که از سنت های مقاومت های پیشین در برابر رژیم اسلامی درس های فراوانی آموخته است. سی سال رژیم در جنگل انسانها , آشکار و در خفا به شکار شیران آهنکوه وداس بدست , درو خرمن آزاد اندیشی را پیشۀ خود نموده است. امروز تولد نوینی از شیوۀ مبارزه علیه دیکتاتوری دینی در فضای به شدت امنیتی میهن پدیدار گشته , بیش از 20 ماه مقاومت مدنی مردم , همچنین همراهی رهبران , رژیم را روی "لبه تیغ " قرار داده است. در حبس قرار دادن رهبران جنبش توسط رژیم , ناشی ازبه بن بست رسیدن آن شیوه هائی است که طی بیست ماه در خیابانها , زندان ها, انجام داده اند. قدرت متکی به سرکوب , توجه ای به حقوق مدنی مردم ندارد. آنا ن همچنان پافشاری روی حقانیت وجودی خود می کنند و در این بین خواهان تسلیم توده ها و چشم پوشی از مسیر گشوده شده می باشند. این راه بازگشتی ندارد. اراده ای که در میدان قدرت با مقاومت 20 ماهه مردم و رهبران معترض عمل می کند با تهدید و حبس وتطمیع, نمی توان کنترل کرد. صدائی که امروز در میهن شنیده می شود, صدای پای مردمی است که, به سمت قدرت در حال پیشروی است. این صدا را مردم هر لحظه , با هر قدمی که بر میدارند , وسیع تر بیان می کنند. حبس رهبران جنبش , شنیدن صدای پای مردم از جانب قدرت است. آنها با بازداشت رهبران و به زانو در آوردن آنها, تمام تلاش شان , به بیراهه کشاندن مسیر مردم می باشد. نقشه راه ِمردم در میهن با مسیر های متنوع هر روز روشن تر ترسیم می شود. او چه در زندان چه در چنگال رژیم که مانع همنوائی اش با مردم می گردند, در میان مردم و با صدای اعتراض مردم صدایش شنیده می شود.