logo





پژوهشی در باره ًمفاهیم جمعیت سیاسی، جامعه مدنی.

بخش اول

چهار شنبه ۱۳ شهريور ۱۳۸۷ - ۰۳ سپتامبر ۲۰۰۸

کاظم رنجبر

ranjbar.jpg

پژوهشی در باره ًمفاهیم جمعیت سیاسی، جامعه مدنی.
ترجمه و تفسیر : ازکاظم رنجبر ، دکتر درجامعه شناسی سیاسی .
به قلم : دکتر رفایل کانه (Raphaël Canet ) پژوهشگر فوق دکترا در علوم سیاسی .*
بخش اول –


پیشگفتار :
ما در این رساله ، بحث را در بارهًهویت گروهی یک جامعه ، همراه با بار سیاسی آن هویت ، در بطن جامعه و خصوصیات آن هویت و قوانین لازمه ، در رابطه با گذر یک جمعیت سیاسی ، (چون امت اسلامی درمکتب آخوندیسم سیاسی در ایران امروز ) ،به یک جامعه مدنی را مورد مطالعه قرار می دهیم.دراین تحولات درون اجتماعی ، انسان با هویت و آگاهی محدود فردی ، از امت ،به شهروند صاحب حقوق و مسئولیت تحول پیدا میکند.
ناریخ مبارزات ملت هائیکه توانسته اند، به استقرار نظام دموکراتیک سیاسی ،-اجتماعی-اقتصادی و فرهنگی موفق شوند، در حقیقت ، گذر انسان به عنوان موجود اجتماعی ، از شرایط بندگی و رعیتی ، به شرایط شهروندی است. پروسه چنین تحولات ذهنی و عینی ،بسیار پیچیده ، در ابعاد را بطه دیالکتیک آن ، چون تاثیر معیار های ارزشی، رفتاری ، فرهنگی جامعه بر فرد،و تاثیر فرد ،و یا افراد بسیار معدود ،ولی روشن بین ، ودور اندیش برجامعه ، یک پروسه طولانی می باشد. لذا همین تحولات درون اجتماعی ، اغلب با انقلابات خونین ، جنگ های بین المللی ، همچنین انقلابات صنعتی و علمی ،همراه بوده است.
در این رساله ، بطور عمومی ، به طرح واژه وهمی فلسفه سیاسی ، خصوصأ به هویت جمعی ،با مشخصات سیاسی آن دقیق خواهیم شد. برای درک بهتر این موضوع ، سه چشم انداز می تواننداز این بحث تحلیلی و تفسیری عاید گردند.نخست هویت های جمعی؛که در جامعه انسانی ، دستگاه ها و اهرمهای محدود کننده هستند؛ این هویت ها امکان می دهند ،که حاشیه های نمادین ، با فراهم آوردن خصایص مشترک، چون مالکیت مشترک ، تقسیم مشترک، در نهاین مرزها را مشخص خواهند کرد، تا ما بدانیم ،چه کسانی ،در داخل این هویت مشترک و دسته جمعی هستند،و چه کسانی ، خارج از این هویت قرار دارند.

« پژوهشی در باره مفاهیم جمعیت سیاسی و جامعه مدنی »
*************************************
ما بطور عمومی ، به طرح واژه وهمی فلسفه سیاسی ، خصوصأ ، به هویت جمعی ، با مشخصات سیاسی آن دقیق خواهیم شد. برای درک بهتر این موضوع ، سه چشم انداز ، می توانند، از این بحث تحلیلی و تفسیری عاید گردند. نخست ، هویت های جمعی( این هویت ها ، در جوامع انسانی ،دستگاه و اهرمهای محدود کننده هستند) امکان می دهند،که حاشیه های نمادین ، با فراهم آوردن خصایص مشترک ، تقسیم مشترک ، در نهایت،مرزهای را مشخص خواهند کرد، تا ما بدانیم ،چه کسانی ، در داخل این هویت مشترک و دسته جمعی قرار دارند ، و چه کسانی ، خارج از این هویت قرار دارند.ما در این تفسیر و تحلیل ، وقتی موفق می شویم ،که به دام مکتب جوهریت (1) نیا فتاده باشیم.. هویت ها فرایند یک پروسه طولانی است ،و در نهایت ساخته می شوند.هویت میوه ایست ،که در پروسه ناشی از تاثیر متقابل ، بین هویت خود-هویت ما-و هویت دیگران،شکل می گیرد و امکان می دهد ،که واژه تعلق داشتن به هویت جمعی ،و همچنین هویت نمادین ، دارای بدنه باشند.به عنوان مثال ، شکل گیری و هویت جمعی و نمادین ملت ایران، یا ملت چین ، یا ملت انگلیس ، در طول هزاره های تاریخ.
بعدأ وقتیکه این هویت ، در زمینه سیاسی ظاهر می شود،این هویت ها ی جمعی ،می توانند به عنوان یک هویت ساخته شدهً استراتژیک ، توسط فعالان سیاسی –اجتماعی ، مشخص شوند،و با این هویت ، این فعالان سیاسی ، وارد نمادین سیاسی می شوند.به عنوان مسال ، هویت اجتماعی کار گران صنایع فولاد ساسزی یک کشور صنعتی ، در هویت نمادین سندیکای کار گری صنایع فولاد ، وارد صحنه سیاسی و اقتصادی آن کشور می شود ، و از این طریق به حرکت ها و فعا لیت ها سیاسی –وسندیکائی خود یک طیف و جهت میدهند.اگر کشوری فاقد صنایع فولادی سازی باشد، داشتن چنین هویت ، با این مشخصات و نمادین ، کار بیهوده است.
در چنین بینش ، هویت سیاسی ، بمانند تکیه گاه ، و پشتیبان ، ولی در عین حال غیر انحصاری، در تشکل ها سیاسی- اجتماعی ظاهر می شوند.برای خوانندگانی که ، به این بحث های تخصصی ، آشنائی ندارند،و چه بسا ، خواندن این مقالات آبستره (جزمی )و نظری ، ممکن است ، برای آنان خسته کننده باشند، لازم است ،از طریق گسترش طیف نگرشی از زوایای مختلف ، بر درجه آسان نمودن فهم آن ، بتوان کمک کرد.
1- هویت های گروهی یک جامعه انسانی، با داده های عینی و ذهنی ناشی از آن جامعه ،مشخص می شوند،که در حقیقت ، محدوده جامعه را تعین میکنند.این هویت گروهی امکان می دهد ،که یک جامعه در رابطه با سایر جوامع بشری ، خود و خودی را از سایر گروههای انسانی ، تشخیص بدهد، تا معلوم شود ،چه گروهائی در درون هویت مشترک و مشخص قرار دارند،و چه گروهائی خارج از محدوده هستند.هویت گروهی یک جامعه ،محصول پروسه طولانی ، تاریخی و فرهنگی است،که با دینامیزم تاثیر متقابل وتابع زمان و مکان تاریخی «من وما» را از دیگران مشخص می کند، و در این وجه تمایز ،و فرق ، بین ما ودیگران ، به این «ما »، یعنی هویت گروهی ما ، ( به عنوان مثا ل :ما ایرانیان) وجود نمادین می دهد. وقتی که ما ایرانیان ، با ماهیت گروهی «ما ایرانیان» چه در ایران،و چه در خارج از ایران اشاره می کنیم، آنأ معلوم می شود،که از چه هویت نمادین صحبت می کنیم.
2-هویت های گروهی ، وقتی که وارد میدان سیاسی می شوند، در دست مردان سیاسی ، تبدیل به یک آلت و وسیله اتراتژیک می گردند، این نقش آفرینان سیاست ، خود را ، از طریق هویت های گروهی ، یک یک جامعه مشخص و متشکل از« ماها» بمانند روحانیون شیعه در انقلاب 1357 ایران ، هویت خود را معرفی می کنند. این عمل ، به روحانیون شیعه ،که دین را تبدیل به ایدئولوژی سیاسی کرده بودند ، خود را نماینده شیعیان ایران، در چهار چوب مشخص و نماد مذهب شیعه وارد فعالیت سیاسی شدند،و از این طریق به فعالیت سیاسی خود یک طیف با گرایش مذهبی دادند،و جامعه را با این طیف به حرکت در آوردند.
3-اگر چه این هویت های سیاسی ، وسیله ای برای مشخص کردن محدوده های اجتماعی هستند،که برای فعالیت گروهی و دسته جمعی ، امکان دادن طیف سیاسی می دهند، در عین حال ، برای رهبران جنبش های سیاسی ، زمینه مناسب نیز فراهم می آورند.گروهای سیاسی نمادین ، فقط یک مفهوم خالص ذهنی نیستند، بلکه برعکس ، در منطق واقعیت ها ، نهاد های جامعه ، چون نهاد سیاسی – اقتصادی- فرهنگی ، همیچنین در عمل و گفتمان بین اعضای خود ، فعال هستند. اما تمام گروهای سیاسی نمادین، حرکت های سیاسی خود را ، در یک چهار چوب مشخص ،و مشابه ، بکار نمی گیرند، هر کدام برای خود ، منطق و حرکت مشخص در رابطه با نوع سازمان سیاسی و اجتماعی خود را دارند،که به تناسب گروه و یا طبقه اجتماعی ، که از آنها نمایندگی می کنند، این منطق سیاسی فرق می کند.
پیروزی هویت های سیاسی ، در استعداد وتجربه سازمان دهی حرکت ها و گروهای سیاسی نمادین، نهفته است.نتایج این حرکت ها ی سیاسی ، در چهار چوب موفقیت و عدم موفقیت های این حرکت های سیاسی مشخص می شوند. برای درک این حرکت های سیاسی، در بطن جامعه ، لازم است به دو مفهوم سیاسی ، جمعیت سیاسی ، و جامعه مدنی (collectivité politique –société civile ) که در واقع در موفقیت و عدم موفقیت ، نقش اساسی دارند، به نوبه خود ، مورد تعریف و تفسیر قرار بدهیم..(ادامه دارد)
*-مکتب جو هریت ، در فلسفه ، یک بحث بسیار قدیم ،در فلسفه است ،که را بطه وجود مادی (Existence ) با جوهر (Essence) برتریت یکی بر دیگری و یا ثنویت آنرا ، مورد بحث بحث قرار می دهد .در فلسفه اسلامی ، ملا صدرا ، این بحث را در حرکت جوهری خود به تفسیر بیان کرده است. اما از آنجائیکه ، این فلسفه به متا فیزیک ،و ایده آلیسم آغشته است ، در نهایت به نوعی بن بست کشیده شده است.در صورتیکه را بطه وجود مادی با جوهر ، یک رابطه دیالکتیک ،و تا بع دخالت زمان وحرکت است .این حرکت میتواند ، مجموعه دخالت فیزیکی و شیمیائی در ماده باشد ،و در جوامع بشری ، این علم ودانش ، به معنی واقعی ، دور از تفسیر های متافیزیک است ،که تحولات بنیادین در جامعه ایجاد می کند .

ماخذ و اقتباس از : http://www.gira.info
-Raphaël Canet Ph.d.
ترجمه و تفسیر :کاظم رنجبر . دکتر در جامعه شناسی سیاسی .kazem.randjbar@wanadoo.fr
اقتباس . انتشار کامل ، یا به اختصار ، با ذکر ماخذ ، نام نویسنده ،و نام سایت و مترجم ، آزاد است. پاریس 2 سپنامبر 2008
-





google Google    balatarin Balatarin    twitter Twitter    facebook Facebook     
delicious Delicious    donbaleh Donbaleh    myspace Myspace     yahoo Yahoo     


نظرات خوانندگان:

نکته
بیژن باران
2008-09-04 14:58:22
در روال انقلاب اگرچه توده های میلیونی شرکت دارند؛ ولی قبضه قدرت سیاسی بوسیله تنها بخشی از انقلابیون انجام می شود. در تظاهرات عاشورای57 بیشاز 14 میلیون ایرانی بخیابان ریختند؛ بزرگترین تظاهرات در تاریخ تمدن بشری بود. ولی همانگونه که دکتر رنجبر بدرستی اشاره کرده اند تنها بخشی از این توده میلیونی بقدرت رسید. این پدیده را در انقلاب 1776 رهایبخش امریکا، انقلاب کبیر فرانسه 1789 و انقلاب مصادره مالکیت 1917 شوروی هم می توان دید. در اولی منظور عملی از "ما" در بیانه استقلال آمریکا قاطبه مردم نبود بلکه سفیدهای مسن ملاک بود. حتی زنان و جوانان سفید هم در قدرت سیاسی شریک نشدند تا رای زنان در 1920 وجنبش مدنی جوانان و اقلیتهای سالهای 1960. در شوروی هم با وجود شعارهای شدیدا انسانی انقلاب، در پولیت بورو ظرف 70 سال آینده زن سفید روسی وجود نداشت. بلکه ماشین دولت در دست بوروکراتهای حزبی که اکثرا مرد مسن بامنزلت سفید غیر آسیایی یا غیر ترکمن بودند افتاد. این را هم در کودتاهای نظامی مثلن بعثی یا فرانکو یا خونتای پرتغال یا یونان میتوان دید.

نکته
BejanBaran
2008-09-04 14:26:42
مقالات دکتر رنجبر آموزنده و مربوط به گفتمانهای جاری اند. در ترجمه های مصطفی رحیمی از متون اگزیستانسیالیم 2قلوی اصالت وجود و اصالت ذات آورده شده.انکشاف شیوه تولید در ایران از جنگهای ایران و روس در قرن 19م با مقایسه با پرتفال، اسپانیا، ایتالیا دارای 2 ویژگی است: در ایران انقلاب صنعتی و علمی نشد؛ وجود عامل خارجی/ استعمار. این جمله دکتر رنجبر کلیدی است: "تحولات درون اجتماعی، اغلب با انقلابات خونین، جنگ های بین المللی، همچنین انقلابات صنعتی و علمی ،همراه بوده است." ایران در جنگها و انقلابات شرکت داشته که موجب فروپاشی شیوه تولید پیشا سرمایه داری شد.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد