logo





در تیررس حادثه

بررسی کتاب: بخش اول

يکشنبه ۱۹ دی ۱۳۸۹ - ۰۹ ژانويه ۲۰۱۱

رضا اغنمی

در تیررس حادثه
زندگی سیاسی قوام السلطنه
حمید شوکت
نشراختران – تهران – چاپ اول ۱۳۸۵

«در تیررس حادثه» با "اشاره" آغاز می شود و سپس متن اصلی در"هشت فصل"، خواننده را در حال و هوای آن روزگاران پرتنش جولان می دهد اما فکر"قهرمانسازی قوام" درسراسر اثر حضور دارد. نویسنده، گاهی با زبان دیپلوماسی از واقعیت ها فاصله می گیرد. در ارزشگداری شخصیت قوام تا مرزاغراق پیش می رود.

درفصل نخست: اطلاعاتی از دوران شکل گیری و تآثیرپذیری فکری قوام، از میرزاعلی خان امین الدوله، (پدر بزرگ دکتر علی امینی) که در تربیت او نقش مهمی داشته روایت های شنیدنی دارد:
"غرور ویژگی هردو، پارک و باغ و تجملات و بلندپروازی های مشترک بحث می کند.»۱
بنا به همین روایت، اولین مسئولیت دولتی قوام از تبریز شروع می شود. " «سمت منشی مخصوص" نخستین شغل رسمی احمد قوام است. بعد از عزل امین الدوله، قوام به اروپا می رود. یک سال در پاریس می ماند و سپس به ایران برمی گردد. به دوران صدراعظمی عین الدوله، لقب دبیر حضور می گیرد. دایره نفوذش د ردربار و دولت بالا می گیرد. از روایت های مکتوب و ترانه های عامیانه که در دوران ولیعهدی محمدعلی شاه در تبریز، بر سر زبان ها افتاده بود، چنین برمی آید که زیبایی و حسن جمال قوام در پیشرفت و پیمودن سریع پله های ترقی، مؤثر بوده، با تذکر این که نادیده گرفتن هوش و ذکاوت و آموزش های اولیۀ او در این پیشرفت ها کاملا خطاست. هرچه بود در کنار زیبایی باب پسند درباریان و دولتمردان زمان، از توانایی هایی نیز برخوردار بوده است.

در فصل دوم: در پادشاهی مظفرالدین شاه، با صدارت عین الدوله، احمد قوام با سمت منشی صدر اعظم، مشغول به کار می شود. این زمان مصادف است با دورانی که موج مشروطه خواهی بالا گرفته است و قوام، « با مشروطه خواهان در "سر و سر" بود و آنان را از تحولاتی که در دربار جریان داشت، باخبر می ساخت.»۲
نزدیکی منشی صدراعظم بامشروطه خواهان تابه آن حد بوده وقتیکه عین الدوله، به شهربانی دستور بازداشت ملک المتکلمین، سیدجمال الدین اصفهانی و شیخ محمد واعظ را می دهد. قوام پیغام م یفرستد « ... عین الدوله دستور داده است شما را دستگیر کنند ..»۳
فعالیت پنهانی منشی مخصوص، به دور از چشم اطرافیان عین الدوله مستبد بیشتر تصمیمات اجرائی دربار و حکومت خیلی محرمانه و فوری را در اختیار مخالفین می گذارد. با اعلم الدوله پزشک مخصوص شاه در ارتباط است.« می نویسذ: همه مطالب را نمی شود نوشت.»۴
روز چهاردهم مرداد، قوام سینی بلور مستطیلی را که لوازم تحریر شاه در آن جای داشت پیش کشید و در حضور شاه روی زانو نشست و فرمان مشروطیت را با خطی خوش که در آن شهره بود، نوشت. آن گاه متن فرمان را برای شاه خواند و او اعلم الدوله چند بار گفتند "قربان توشیح بفرمائید، مبارک است." و شاه بدون تآمل چنین کرد. "وقتی فرمان به امضاء رسید، قوام السلطنه را حالت نشاط و وجد وصف ناشدنی دست داده بود.»۵
بیماری شاه شدت می گیرد. در حالی که طبیب مخصوص شاه ملاقات ها را ممنوع کرده نظامنامه انتخابات آماده و به امضای شاه می رسد:
«امضای نظامنامه انتخابات که محدود ساختن قدرت شاه را رسمیتی قانونی می بخشید ...» و این در حالی صورت می گیرد که « ... قوام السلطنه و اعلم الدوله در حالی که شاه روی تخت دراز کشیده، قدرت حرکت نداشت و مخبرالسلطنه پاشویه می کرد نظامنامه را به امضای وی رسانیدند.»۶
به این ترتیب، خدمات و تلاش های قوام در دوران جوانی برای تحقق مشروطیت کاری بوده که نویسنده با بزرگنمائی و با لحنی غلو آمیز یادآور می شود.

خدمات قوام «درکابینه های مشروطیت" شروع می شود.
«قوام، درکابینه مستوفی الممالک وزیرجنگ است. لایحه خلع سلاح مجاهدین را در مجلس به تصویب می رساند.»۷ مجاهدین حقوق عقب افتاده خود را مطالبه می کنند. شوکت درباره پرداخت حقوق عقب افتاده مجاهدین سکوت کرده، معلوم نیست که آیا حقوق آن ها پرداخت شده یانه. به احتمال زیاد نشده. از طرف دیگر بی توجهی به پیشنهاد مجاهدین قابل تآمل است. روایت یحیا دولت آبادی را بشنویم:
« حرفشان این ست که اگر باید خلع سلاح شود، غیرقشون رسمی دولت همه باید مشمول این حکم باشند و استثناء از روی غرض است.»۸
آن خلع سلاح خونین با دخالت و دستور مستقیم دولت های روس و انگلیس صورت گرفته که اسنادش به نظر خوانندگان می رسد. ولی نظر یحیا دولت آبادی را هم بشنویم:
« ...حرفشان این ست که اگر باید خلع سلاح شود غیر قشون رسمی دولت همه باید مشمول این حکم باشند و استثناء از روی غرض است. ...... چون وزیر جنگ بی تجربه جوانان تازه داخل نظام شده بی تجربه تر را شامل جنگ می کند و خیلی کشته می شوند.»۹-۱۰
دولتمردان بدون توجه به قانون، با همان روال گذشته امور کشور را می چرخانند.
« ... ستارخان گفته بود "الان سه ماه و نیم است حقوق مجاهدان عقب افتاده و یک شاهی به آن ها پرداخت نکرده اند. اما در عوض از خزانه ملت سالی صد هزار تومان برای محمدعلی میرزا مقرری تعیین شده. ...»۱۱
حرف ستارخان درست است، ولی نمی داند که تاریخ مصرف ش سرآمده. سیاست روز می طلبد بازنشسته شود.
غرش تیرها در پارک اتابک، پیش درآمد سوگ مشروطیت بود. شگفتا! که آقای شوکت، در کمال آرامش خیال، دیده براین واقعیت می بندد و به مداحی قوام می پردازد.

به روایت دولت آبادی: "دراین ایام ستارخان سردار ملی و باقرخان سالا رملی را از تبریز به تهران می طلبند. و بعد می خواهند آن ها به عنوان زیارت چندی به عراق عرب بروند... .»۱۲
در میان تاریخنگاران عصر، یحیا دولت آبادی تنها کسی ست که پایان کار سردار و سالار را پیش بینی می کند: « ...اکنون وارد می شوید به شهری که پراست از انقلاب و غرض های شخصی. ..»۱۳
«پنج ساعت به غروب مانده جنگ شروع می شود. سه ساعت از شب گذشته ختم می شود بختیاری ها و قشون دولتی پارک راتصرف می کنند. قریب سیصد نفر را دستگیر می کنند.»۱۴
مستوفی الممالک از این که روی قهرمانان آزادی آن ها شمشیر کشیده خوابش نمی برد.»۱۵
و شگفت آور این که در آن حمله، از "حاج شیخ" نامی اسم برده شده که ضارب ستارخان بوده است.۱۶
گفتیم که خلع سلاح به دستور نمایندگان روس و انگلیس بود.
بنگرید خسروشاکری۱۷.
هم چننین در این باره بنگرید به توضیح پانویس ها از کتاب در دست اتنشار:
"بحران استبدادسالاری از احمد سیف. نشراختران"
قوام بعد از آن فتوحات درخشان! و اجرای منویات بیگانگان از سمت وزیرجنگ برکنار و با سمت استاندار خراسان و سیستان به مشهد می رود. به قول نویسنده: "در آن جا نیز با جلال و اقتدار فرمان راند"۱۸
استانداری قوام درآن سال ها مصادف با شروع نا آرامی ها و انقلاب روسیه است که باعث اغتشاش ایلات خراسان شده، همو با اعمال قدرت، امنیت را درم نطقۀ برقرار و از نفوذ ناآرامی ها و شیوع افکار انقلابی جلوگیری می کند. با این که خزانۀ خالی ست، و حقوق ماهیانه ژاندارم ها عقب افتاده، برای حفظ آرامش منطقه، به شهرستان ها می رود. از نهاد های دولتی سرکشی می کند. ژاندارم ها قوام را گروگان می گیرند.۱۹
با کودتای ۱۲۹۹ و نخست وزیری سیدضیاء الدین طباطبائی، قوام بازداشت و سپس به تهران منتقل می شود.
شوکت از فساد مالی این رجل سیاسی، در دوران والیگری در خراسان می نویسد هم چنین ابراهیم صفایی، دلیل دیگری را برای ثروت و اندوخته های او عنوان می کند.۲۰
علی آذری پیرامون قدرتی که میرزا احمدخان قوام همگام والیگری در خراسان برهم زده بود، اشارۀ جالبی دارد.۲۱
در جریان بازداشت قوام که به فرمان سیدضیاء الدین طباطبائی صورت گرفته بود، رفتار کلنل پسیان که به پاکی و درستی شهرت داشت، مورد بغض و کینۀ قوام قرار می گیرد. از داغ خوردن ۳۶ اسب پرورشی اش به دست ژاندارمری داغدار می شود.
ایرج میرزا دراین باره ابیاتی سرود که این گونه آغاز می شود:
سی و شش اسب گرانمایه زمن کلنل زد
سی و شش داغ برافروخته ام بر دل زد
قوام، پس از قتل پسیان، و خاکسپاری جنازه اش، محل دفن او را برنمی تابد. پس از مراسم خاکسپاری او در مشهد که در کنار قبر نادرشاه دفن شده بود، آخرین زهر کینه را بر آن مردۀ نیکنام وارد می کند.۲۲
خبث طینت و رذالت این قبیل رجال را چگونه باید توجیه کرد؟!
بعد از برکناری سیدضیاء و نخست وزیری قوام السلطنه، کلنل پسیان تلگرافی برای احمد شاه مخابره می کند که «شما به من امر می کنید که قوام السلطنه، مرد خود مختار را دستگیر و توقیف نموده او را به تهران بفرستم. سپس چیزی نمی گذرد که او را رئیس الوزرا ایران می کنید.»۲۳
جمعیت ملیون خراسان اعلامیه ای منتشرکرده تهران را "مسکن خائنین"و"مرکز سارقین" دانست. تهرانی که چون قوام السلطنه ای رئیس الوزرایش بود و در مدت دو سال، دو کرور ثروت خراسان را به بانک های خارجه فرستاد. و سرانجام تهرانی که "مهد تن پروران و " عیاشان بود" و " امثال کلنل محمد تقی خان" را برنمی تابید.»۲۴

درفصل چهارم: قوام برمسند صدارت است. می کوشد وضع نابسامان اقتصاد کشور را اصلاح کند. نظرش به امریکاست. نظر مجلس را می خواهد.۲۵
تلگراف محرمانه قوام به برادرش وثوق الدوله را مقامات انگلیسی کشف می کنند. مذاکره برای عقد قرارداد نفت با کمپانی استاندارد اویل به نتیجه نمی رسد.۲۶
یک شرکت نفتی دیگر امریکایی برای استحراج نفت شمال با ایران وارد مذاکره می شود. در جریان مذاکره کابینه قوام سقوط می کند. مجلس در کابینه بعدی قرارداد واگذاری امتیاز به شرکت سینکلر را تصویب می کند.
«همان روز گوشه ای از ساختمان مجلس دستخوش آتش شد»۲۷

نخستین حملۀ دولت شوروی به ایران:
«دراردیبهشت ماه ۱۲۹۹، ناوگان جنگی شوروی در پی اقدامی ناگهانی، انزلی و غازیان را زیر آتش گرفت و اندکی بعد ملاحان ارتش سرخ، با سرود انترناسیونال برلب، رشت را به اشغال خود درآوردند. ... »۲۸
شوکت که انگیزه حمله قوای نظامی شوروی را روایت کرده و با اشاره به رقابت های دو دولت انگلیس و شوروی، خوانندگان را در جریان امر قرارداده است. اما دربارۀ خطاها و اشتباهات دولت وقت در گزینش فرمانده فراری روس که به ایران پناهنده شده و مورد بهره برداری انگلیسس ها قرار گرفته، سکوت می کند. به روایت تاریخ: انگلیسی ها با استفاده از حضور (استراوزلسکی) فرمانده فراری ناوگان روس های سفید، در پی اشغال چاه های نفت آذربایجان بودند و با قوای تحت فرماندهی او به باکو حمله بردند که موفق نشدند. با شکست فاحش به انزلی برگشته و به ایران پناهنده شدند.
با تصویب دولت ایران، (استراوزلسکی) از افسران ارشد تزار به استخدام دولت درمی آید، یحیا دولت آبادی با جزئیات بیشتری روایت کرده است. دولت آبادی با شرح استخدام استراوزلسکی توسط مشیرالدوله، پرده هارا کنار می زند.۲۹
آن تجاوز بعنوان نخستین حمله نظامی دولت کمونیستی به ایران در تاریخ ثبت گردید. دولت وثوق الدوله به این عمل تجاوزکارانه شوروی اعتراض کرد:
«... نصرت الدوله فیروز طی یادداشتی اعتراض آمیز ناخشنودی خود را نسبت به این اقدام تجاوزکارانه به جامعه ملل تسلیم کرد. ...»۳۰
قوای فراری دنیکین با وجود حمایت انگلیسی ها در برابر نظامیان شوروی منهدم شدند.
به عقیدۀ شوکت هدف کمونیست ها خنثی کردن نفوذ انگلستان در شمال ایران بود.»۳۱
نویسنده در حوادث جنگل تجاوزات شوروی را به درستی یادآور می شود.۳۲
شوکت نگرانی مسکو را، نه در برقراری رژیم کمونیستی در ایران، بلکه در تسلط بریتانیا در ایران و راهیابی آمریکا به منابغ نفتی شمال می بیند.۳۳
مایۀ تآسف است که شوکت، توافق های دول ذینفع برای صلح و آرامش منطقه، و ابزار قرار گرفتن عده ای از ساده دلان که جان شیرین خود را به نیت آزادی وطن نثار کرده اند را، به حساب "قوام، استاد مسلم شگرد و تدبیرسیاسی" واریز کرده، قوامی که در والیگری خراسان با سابقۀ فساد مالی، می خواست آن منطقه را از ایران جدا کند!
شوکت، این نکته را دریافته است. آن جا که با آوردن نامه روتشتین و پاسخ تسلیم آمیز میرزا، مخاطبین خود را در بطن حوادث آینده قرار می دهد:۳۴
روتشتین، به فریبی که در این باره به میرزا زده صریحا اعتراف می کند.۳۵
و این زمانی ست که دولت شوروی با انگلیس روابط اقتصادی برقرار کرده، ثبات و آرامش و اصلاحات در ایران شروع شده، بازسازی جمهوری های نوپا که بعد از پیروزی اکتبر یک امر حیاتی برای شوروی محسوب می شد، از عوامل مهمی بود که سرکوبی و مقابله با هرنوع جنبش و خیزش در ایران را ضروری می ساخت.
در مهرماه ۱۳۰۲ قوام به اتهام توطئه برعلیه رضاخان بازداشت می شود.۳۶
دو رقیب بلندپرواز، از طبقۀ متضاد با فرهنگی متفاوت یکی ورزیده در ترفند سیاست و آن دیگری سربازی قدرتمند با عزم راسخ، مصمم برای صعود به قلۀ بالاترین مقام، و طبیعی ست درگیری بین آن دو رقیب سرسخت تا مزر حذف همدیگر برای تصاحب قدرت! از سوی دیگر بنا به سابقۀ قوام در والیگری خراسان با آن همه بلندپروازی هایش که تا تجزیه خراسان پیش رفته، با درنظر گرفتن حساسیتی که رضاخان با همه عیب و ایرادهایش به حفظ یکپارچگی ایران نشان می داد، حذف قوام از صحنه سیاست، مورد نظرش بوده باشد. تا قوام زنده بود همین نگرانی را محمد رضاشاه هم از او داشت. که شوکت چند جا اشاره کرده است.

در فصل پنجم که با تاجگذاری رضاشاه شروع می شود. فعالیت های گستردۀ آلمان نازی، حمله متفقین به ایران، برافتادن رضا شاه از سلطنت و آغاز پادشاهی محمد رضا شاه، و نخست وزیری قوام؛ و دقیق تر این که این فصل چهل صفحه ای در برگیرنده سال های پرتنش است که نوسازیِ آمرانۀ ایران به زمانۀ رضاشاه شروع شده و آلمانی ها در این اصلاحات بنیادی سهم بزرگی برعهده دارند.
روایت های مبالغه آمیز شوکت شنیدنی ست. از تأسیس کارخانه های اتومبیل سازی و هوا پیماسازی در شاه آباد توسط آلمانی ها بحث می کند.۳۷
کجا؟ کی؟ چرا از این کارخانه ها کسی چیزی نگفته؟
شوکت در همین فصل، از کودتای قوام برعلیه رضا شاه خبر می دهد.۳۸
«از آغاز جنگ به این سو، قیمت مواد غذایی به بیش از پانصد برابر افزایش یافته...»۳۹
بدون تردید یک اشتباه فاحش در محاسبه رخ داده. حتا چنین گرانی و سیر صعودی قیمت ها در بعد از انقلاب نیز پیش نیامده. به عنوان مثال:
اگر مبنای گرانی قیمت ها، همان پانصد برابر فرض شود، نرخ دلا رهفتاد ریالی قبل از انقلاب، امروزه باید به رقم ریال ۳۵۰۰۰= ۷۰×۵۰۰ می رسید! که حتا به یک سوم مبلغ فوق هم نرسیده است!
نویسنده، اشاره ای دارد به بلوای تهران در آذرماه سال ۱۳۲۱ که به "بلوای نان" شهرت داشت. مدارک و خبر درست آن واقعه، در این کتاب آمده است.۴۱
فصل ششم: رویارویی با شوروی ست
بیشتر مطالب این فصل همان طوری که در پیشانی ش حک شده، حوادث در اطراف کلنجار رفتن با شوروی ست. و قوام به نحو دلخواه دولت و سیاست روز کارها را پیش می برد. موفق می شود که شوروی قشون خود را از ایران بیرون بکشد. به عنوان شروع انتخابات در آذربایجان، ارتش تمام عیار به جنگ فرقه دموکرات می فرستد. بیگناهان بیشماری را به خاک و خون می کشد.

ادامه دارد

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد