امير جواهری لنگرودی


دراول ماه مه امسال؛ اصلی ترین و مهم ترین وظیفه همه حامیان
جنبش کارگری، کمک به سازمان یابی مستقل طبقه کارگر است

یادداشت کارگری

امسال اول ماه مه روز همبستگی بین المللی اردوی کار در شرایطی از راه می رسید که نه فقط هیچ کدام از مطالبات کارگری طی سال پشت سر گذاشته شده پاسخ مثبت نگرفته بلکه اوضاع باز هم بدتر نیز شده است. فعالین کارگری و کنشگران صنفی معلمان همچنان با احکام سنگین و ظالمانه در زندان هستند. مطالبات پرستاران، معلمان و کارگران بی پاسخ مانده است. دهها هزار کارگر در کارخانه های سراسر کشور طی ماههای متوالی با مشکل دستمزدهای معوقه روبرو هستند.



امير جواهری لنگرودی

اول ماه مه ، روزتجلی مطالبات کارگران
بالماسکه هفته کارگرخانه کارگری ها

یادداشت کارگری

در ایران نمی توان این واقعیت مسلم را فراموش نمود و یا نادیده گرفت و پنهانش ساخت که استبداد جهنمی جمهوری اسلامی که آبشخور فعال مایشایی جریانات شبه فاشیستی مثل خانه کارگر هست، امر تشکل یابی مستقل کارگری را بسیار دشوار کرده است. بی دلیل نیست که شمار تشکل های مستقل حامی جنبش کارگری از تشکل های مستقل صنفی خود کارگران بسیار بیشتر است. اما اگر این وضعیت دگرگون نشود و اگر نقش و وزن تشکل های صنفی خود کارگران افزایش پیدا نکند، نه تحمیل دستمزد شایسته به رژیم ممکن می گردد، نه حفاظت از ابتدایی ترین و بنیادی ترین حقوق کار تحقق پیدا می کند.



(به مناسبت اول ماه مه 2016)

زندگی نامه ی آوگوست اِشپیس، از شهدای اول ماه مه

ترجمه ی محسن حکیمی

ما عادت کرده ایم که جنبش های بزرگ را به افراد و توانمندی های آنها نسبت دهیم. این عادت همیشه نادرست است؛ چنان که در مورد لوتر نادرست بود. نژاد ژرمن نمی توانست فلسفه ی بیزانس را، آن گونه که در آموزش های یهودیت و مسیحیت متجلی شده بود، هضم کند. این اندیشه که دنیا محل گذر است و انسان باید تاوان گناه نخستین [آدم و حوا] را بدهد، با طبع آنها جور در نمی آمد. این اندیشه بذر بندگی و خودکامگی را در دل ها می کاشت و می پروراند، دل هایی که زمانی پرورشگاه آزادی بودند؛ و این بذر با چنان شتابی رشد کرد که در مقابل اش شکیبایی دیگر فضیلت نبود.



محسن حکیمی

پاسخ به پرسش های یک فعال کارگری

در واقع، روش شناختِ مبتنی بر ماتریالیسم تاریخی، یا همان چیزی که به نام «روش دیالکتیکی» معروف شده، همین روشی است که مارکس در اینجا از آن به عنوان «روش تشریح» نام می برد. همین روش است که مارکس در کتاب سرمایه آن را برای نقد اقتصاد سیاسی سرمایه داری به کار می برد. او در مقاله ی «روش اقتصاد سیاسی» (در گروندریسه) این روش را مفصل تر توضیح می دهد و آن را به عنوان روشی درست که از انتزاع های واقعی عزیمت می کند و به مفاهیم زنده و انضمامی می رسد در مقابل روش حرکت از مفاهیم انضمامیِ گنگ و آشفته به سوی ایده های انتزاعی قرار می دهد.