ناصر رحیمخانی حق رای زنان، از همدان تا استکهلم همین سپتامبر ۲۰۲۱ میلادی، یک صدمین سال پای نهادن نخستین زن نماینده به پارلمان سوئد است، از رهگذر حق رای عمومی. در یادآوری و نکوداشت این روز، عکس بزرگ نخستین زن نماینده و زنان رایدهنده، زینتبخشِ ستونهایِ طاقنمایِ نزدیکِ پارلمانِ سوئد ، چند گامی پس از پُلِ ملی ( (Riksbro ، رو به سوی «شهر قدیمِ» استکهلم.
کِرستین هَسِل گِرِن چندی پس از سال ۱۹۲۲ میلادی که به پارلمان راه یافت، با نامِ «کِرستین اول»، در تاریخ سوئد به یاد ماند. حزب سوسیال دموکرات سوئد از نامزدی او برای نمایندگی مجلس پشتیبانی کرده بود. او دربسیاری از فعالیتهای اجتماعی پیشگام بود.
هایده مغیثیهانا آرنت: روشنفکر متعلق به سنت فلسفی آلمان و سخن آخر رادیکالیسم، عشق و جنسیت: النور مارکس، رزا لوکزامبورگ، اما گلدمن و هانا آرنت (بخش چهارم) موافقان آرنت او را بهعنوان نخستین نظریهپرداز رژیمهای توتالیتر، دارای شخصیتی قوی، استقلال اندیشه، شجاع، و قضاوتگر زمانهی خود میشناسند. در مقابل، مخالفانش او را یهودی ازخودبیزار، شیفتهی فرهنگ آلمانی و عمیقاً یهودیستیز میدانند. داوری دوم ریشه در انتقاد صریح و بیپردهپوشیِ آرنت از تشکیل دولت اسراییل بهعنوان دولتی منحصراً یهودی دارد، که او آن را با خاورمیانهی صلحآمیز، سکولار، تکثرگرا و مدافع حقوق بشر مغایر میدید. آرنت برخوردِ خود را «مخالفتِ وفادارانه» میخواند. بسیاری از همکاران و نزدیکان آرنت به غیر عاطفی بودن او، و داوری سختگیرانهاش نسبت به افراد و پدیدههای سیاسی و محصولات فکریِ حتی کسانی که دوست میداشت، اشاره دارند
زنان آرزم (آورد رهایی زنان و مردان) سرگذشت: فرار از ارتجاع، رو به زندگی جایی که توانستند با وسیلهی نقلیه و خیلی از جاها را پیاده در کوهها و بیابانی که گرمای تیر ماه امان از آدم میگیرد طی کردند تا به ایران رسیدند. آنهایی که سود میکردند قاچاقچیان انسان بودند؛ این سوداگران مرگ، فقیر و غنی نمیشناسند آنها فقط و فقط پول را میشناسند. هر جا که آب نداشتند آنقدر تشنه میماندند تا به برکه یا چشمهای برسند، به اطراف که مینگریستند لکههای از کوچ انسانی بود که در گروههای ۳۰ تا ۵۰ نفری به سمت غرب در حرکت بودند. هر کدام از اینها به یک قاچاقچی انسان تعلق داشتند که با گرفتن پولهای گزاف بدون هیچ تضمینی آنها را کوچ میدادند و همه میدانستند که در ایران هم خبری نیست؛ مدینه فاضلهای نیست که تصورش را میکردند. این "رمیدگان از مرگ" میدانند که در ایران جز بیکاری و تحقیر چیزی در انتظارشان نیست ولی چاره ای ندارند جز فرار از مرگ.
هایده مغیثیرادیکالیسم، عشق و جنسیت: النور مارکس، رزا لوکزامبورگ، اما گلدمن و هانا آرنت (بخش سوم) زنی که در اوایل قرن بیستم در آمریکا در باورِ عام «گردبادی سیاسی» را میمانست، مأموران امنیتی در این کشور او را «خطرناکترین زن آمریکا» میخواندند، و مطبوعات از ارائهی تصویر او بهعنوان «جنونزدهی سکسی» خسته نمیشدند، در تمام زندگی، برای ایجاد نظمی اجتماعی مبارزه کرد که باور داشت آرمان آنارشیسم، با تأمین آزادیهای نامحدود فردی، بدون دخالت قانون و دولت میتواند محقق سازد. گلدمن ترور و خشونت را برای جلب توجه جامعه به فقر و بیعدالتی سرمایهداری چارهناپذیر میدانست؛ عشق آزاد و سکس را منبع زندگی و خلاقیت میپنداشت؛ هرکجا آزادی و حق انتخاب فردی را در خطر میدید حضور داشت؛ و بارها به خاطر تبلیغ باورهایاش به زندان افتاد. او نهایتاً در سال ۱۹۱۷ بهخاطر اعتراض به جنگطلبی و سربازگیریِ اجباری، امتیاز شهروندی و زندگی در میهن انتخابیاش، ایالات متحده امریکا، را از دست داد، ۱۸ ماه زندانی شد و همراه با ۲۴۷ آنارشیست و مهاجرِ رادیکالِ دیگر به شوروی بازگردانده شد.
هایده مغیثیرادیکالیسم، عشق و جنسیت:
النور مارکس، رزا لوکزامبورگ، اما گلدمن و هانا آرنت
(بخش دوم) رزا لوکزامبورگ شاید از مسحورکنندهترین و بحثبرانگیزترین، و بهقول هانا آرنت، کمدرکشدهترین چهرههای سیاسی قرن بیستم اروپا باشد. زنی کوچکاندام، یهودیِ لهستانی، با پای معیوب که نه زیبایی خیرهکنندهای داشت، نه در پروژهی انقلابیاش به موفقیتی که میخواست رسید، نه دولتی تشکیل داد و نه در سیاست رسمی کشورِ دوماش آلمان، نقشی عمده یافت. او زن جوانی بود سرشار از انرژی و پیگیری سیاسی، با ذهنی پیچیده، صداقت انقلابی، وفادار به آرمان، سازشناپذیر، با قلم و زبانی تندوتیز، و شجاعتِ بیمانند سیاسی و اخلاقی. پارهای از زندگینامهنویسانِ لوکزامبورگ اهمیت او در تاریخ سیاسی مارکسیسم را در استقلالِ فکریاش ذکر کردهاند، و این که بهرغمِ تعهدِ همهجانبهاش به مارکسیسم، اعتبار ایدههایش فراتر از آن رفت و به دکترینِ اخلاقی تبدیل شد. او در فعالیت انقلابی سوسیالیستی تنها تحققِ قوانین ماتریالیسم دیالکتیک را نمیدید، بلکه آزادی و پیشرفت بشر را میدید
حجاب اسلامی و ستمگری دینی علیه زنان جنبش های برابری طلبانه زنان مجموعه ای از حرکت های اجتماعی و اندیشه های فلسفی است که با هدف تعریف و ترویج برابری (سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و حقوقی) بین زنان و مردان برای کسب حقوق واقعی در جامعه، مدنی و خصوصی، انجام می گیرد. هدف چنین جنبشی از بین بردن تبعیض ها علیه زنان و نابرابری های زنان و مردان در زمینه های مختلف است. این جنبش تا کنون شمار زیادی از تحلیل های جامعه شناختی و فلسفی ایجاد کرده است و پروژه آن مبارزه علیه فرهنگ مردسالاری، سنت های کهنه اجتماعی، ایدئولوژی های دینی و برابری حقوقی و واقعی می باشد.
هایده مغیثیرادیکالیسم، عشق و جنسیت: النور مارکس، رزا لوکزامبورگ، اما گلدمن و هانا آرنت نوشتهی حاضر، متشکل از چهار بخش، مروری است کوتاه بر زندگی چند زن پرآوازه در جنبشهای ترقیخواهانهی قرن گذشتهی اروپا (و امریکا)، با دیدگاههای مختلف، دو سوسیالیست، یک آنارشیست و یک فیلسوف سیاسی، که به الگو یا اسطوره درعرصهی اندیشه و کنش سیاسی تبدیل شدهاند. هدف بررسی، دستیابی به درکی بیشتر و همهجانبهتراز تجربهی زندگیِ آنان، دربسترتاریخی-اجتماعیای است که افکار و اندیشهها، اتحادها و گسستها، داوریها و تصمیمات سیاسی، و انتخابهای آنان در دوستی وعشق را شکل بخشید. تفاوت نوشتهی حاضر با انبوه کتابها و مقالات و پژوهشهایی که دربارهی این چهرههای برجسته نوشته شده، روشنی افکندن بر آن جنبه از زندگیِ آنها است که به عواطف، امیال و رفتارهای آنها در روابط خصوصی و عاطفی میپردازد.
|