الهه امانی نادیده انگاری نقش مولفههای جنسیتی در سوانح طبیعی ایران بلایا و سوانح طبیعی همهی افراد جامعه را به طور یکسان تحت تاثیر قرار نمیدهد. آسیبها و شکافهای جامعهی بشری، نابرابریهای جنسی-جنسیتی، تواناییها و چالشهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که به طور سیستماتیک بخشهایی از جامعه را در حاشیه قرار داده، بار آسیبها را بیشتر و در این بخشها تلفات را سنگینتر میکند.
زنان و دختران بنا بر وجود ساختار مرد/پدر سالار در جوامع بشری از موقعیت اقتصادی و اجتماعی فرودستی برخوردارند و در سوانح طبیعی تلفات به مراتب بیشتری دارند.
هایده مغیثی«روئیدن از گور مفاهیم کهنه»*
زنان و تجربه تجدد در ایران قرن چهاردهم شاید مهمترین درسی که از مرورعوامل و شرایط سیاسی و اجتماعی پیرامون ظهور و تنزل جنبش حقوق زنان در قرن گذشته در ایران می توان گرفت، اهمیت استقلالِ جنبش زنان از دولت و احزاب سیاسی در جهت و در قالبِ مبارزه برای استقرار یک نظام دموکراتیک، سکولار، عدالت خواه، و حرکت فراسوی آن است. نسل جوانی که اکنون در داخل وخارج ازایران به اشکال مختلف در راه تحقق دموکراسی وعدالت جنسیتی تلاش می کند، به این تلخ ترین طنزِ تاریخ کشورمان توجه دارد که به رغم یک صد سال تحولات ساختاریِ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در ایران، زنان ایران در پایان قرن هنوز همان خواسته هایی را دارند، که در آغاز قرن برای دسترسی به آنها اغاز به مبارزه کردند
زنان آرزم (آورد رهایی زنان و مردان) بند زنان «عادی»
قربانیانی محکوم به مرگ اکثر این زنان بواسطهی ترس از کشته شدن بهدست همسران پرخاشگر خود بارها به دادگاه مراجعه کردهاند، از قانون طلب کمک کردهاند، به خانوادههایشان پناه برده و اعلام کردهاند اگر در خانه بمانند خود یا فرزندانشان کشته خواهند شد اما چه قانون و چه خانوادهی ارتجاعی و مردسالارانه، حکم بر «تمکین» دادهاند. بنابراین این زنان یا راسا اقدام به کشتن همسر خود کردهاند و یا با یاری گرفتن از مردی دیگر اقدام به قتل همسرشان کردهاند که در صورت اول حکم مرگ و در صورت دوم به اتهام «زنای محصنه» حتی حکم سنگسار دریافت کردهاند. برخی نیز با معرفی شخصی به عنوان همدست، از میان فرزندان یا برادر و خواهر خود از حکم مرگ جستهاند و به حبسهای طویلالمدت محکوم شدهاند.
|