همنشین بهار غبارزدایی از آینه ها / دستخط اصغر بدیع زادگان+وصیتنامه تا کنون زیر عنوان غبارزدایی از آینهها به ده مورد زیر اشاره داشتهام و اگر عمرم وفا کند به آن میافزایم. ترور محمد مسعود و بازجویی خسرو روزبه، بازجویی محمد حنیف نژاد، بازجویی سعید محسن، دفاعیات پرشور شکرالله پاک نژاد، بیژن هیرمنپور و تاریخچه فدائیان، انقلابهای ۱۸۴۸ در اروپا، «بختیارِ» با اختیار، و نامههایش به آیتالله خمینی، کیفرخواست شیخ فضلالله نوری، ایل قشقایی و بازیهای روزگار، و نامه تکاندهنده لیلا زمردیان. این بار به نامه اصغر بدیع زادگان که حدود یک ماه پیش از تیربارانش در زندان نوشته، همچنین به وصیتنامه وی اشاره میکنم
مسعود نقره کارطیب حاج رضائی: لومپنیسم، جاهلیسم وآخوندیسم تحلیلهای کلیشهای و دوراز واقعیت لومپن ولومپنیسم به جای جاهل و جاهلیسم نشانده اند، پدیده ی جاهلیسم را با تفرعنی زیانبار حذف ذهنی کرده اند، و هم سنخی و شباهت های ناگزیرِ جاهلیسم و آخوندیسم نادیده گرفته اند.
مهرک کمالی "به داستان زندگی من گوش کنید"
لیلا زمردیان و پیروزیِ شکست نامه لیلا که گویا سه یا چهار روز قبل از ترور شریف واقفی به دست رهبران وقت سازمان مجاهدین مارکسیست لنینیست، تقی شهرام و بهرام آرام، رسیده انتقاد از خود یا خاطره نویسی ای است که در آن زمان در سازمان های چریکی ایران متداول بوده است. لیلا که تمام دوران اختلافات مجید و رهبران دیگر سازمان با وی زندگی می کرده از برزخی پرده برمی دارد که در آن زیسته؛ گاه حق را به مجید داده گاه به سازمان؛ گاه مجید را نفی کرده و گاه سازمان را؛ و بیشتر خود را سرزنش کرده که چرا نتوانسته جایی در هیچ یک از دو سوی نبرد بیابد. دو سوی نبرد تکلیف انتخابی فوق انسانی بار او کرده اند و به گناه بی تصمیمی، هر دو تنهایش گذاشته اند.
همنشین بهارغبارزدایی از آینهها نامه تکاندهنده لیلا زمردیان نامه تکاندهنده «لیلا زمرّدیان» که ۳ یا ۴ روز قبل از ترور مجید شریف واقفی به رؤیت تقی شهرام و دوستانش میرسد، سندی گویا و تأملبرانگیز است. افسوس که اینگونه اسناد که در شمار سرمایههای مردم ستمدیده ماست احتکار شده و قطرهچکانی بنا بر موقعیت و مصالح گروهی در اختیار عموم قرار میگیرد. حالا بیش از ۴۰ سال از نگارش نامه گذشته و پژمردگی و غبار بر برگهای سبز نشستهاست. آیا عدم انتشار آن از جمله به خاطر اشارات صریحی است که به اختناق درون تشکیلات و جبر جو و شانتاژ شرایط دارد؟
محمدحسین خسروپناههرکه پند ناصحان را نشنود... نامه هایی در دعوت از دیکتاتور برای پذیرش حقوق سیاسی مردم
۱۳۵۶ ـ ۱۳۵۳ حکومت های دیکتاتوری معمولاً با طیفی از مخالفان روبرویند؛ مخالفانی که از نظر آراء و عقاید، هدف ها و برنامۀ درازمدت، و شیوۀ مبارزه کم و بیش با یکدیگر تفاوت و اختلاف دارند و عامل اتحاد آنها عمدتاً مخالفت با دیکتاتور و ادامۀ حکومت اوست. در میان مخالفان، عده ای تلاش میکنند با ترغیب و قانع کردن دیکتاتور به اجرای اصلاحات، زمینه را برای گذار مسالمت آمیز به دموکراسی فراهم کنند. عده ای هم ازآغاز ، یا پس از تلاش های بی حاصل برای اصلاح، به این نتیجه می رسند که راهی جز سرنگونی دیکتاتور و حکومت او وجود ندارد. کارآمدی هریک از این دو شیوه به علل و عوامل مختلفی مشروط است که یکی از آنها شخص دیکتاتور است. آیا دیکتاتور به رغم همۀ هشدارها، استدلال ها و توضیحات مستند و مستدل مخالفان به دیکتاتوری ادامه می دهد یا اصلاح و مشارکت مردم در فرایند سیاسی و گذار به دموکراسی را می پذیرد و بهنگام هم می پذیرد؟
|