در آستانه چهل سالگی کانون نویسندگان ایران –۳
جنبش روشنفکری و کانون نویسندگان ایران
مسعود نقره کار
به احترام
ناصرزرافشان
و اعضای کانون
نویسندگان ایران
کانون نویسندگان ایران یکی از تشکل های
جنبش روشنفکری و روشنگری ایران است.این کانون نمونه یا
Sample با
ارزش و قابل اتکایی از پیکره ی این جنبش,
جهت شناخت , نقد و بررسیدن" ضعف ها, لغزش ها, خطا ها ", و به طور
کلی آسیب شناسی این جنبش است. من با چنین دیدی به سراغ کانون نویسندگان ایران
,ونیزکانون نویسندگان ایران" در تبعید" و انجمن قلم ایران" در
تبعید", که همسانی هایی با کانون نویسندگان در ایران دارند, رفته ام و تا
کنون در کنار انتشار 6 جلد کتاب, ده ها مقاله در رابطه با این ۳ تشکل منتشر کرده ام .
دراین نوشته کوتاه تلاش می کنم در حد توان ام به اختصار اشاره ای به این آسیب
شناسی داشته باشم.
********
در باره
روشنفکر و روشنگر*
آغاز پيدائي
روشنفکر و روشنگر را برخي هم زمان با ظهورِ تاريخ فلسفه و تفکر اجتماعي در جهان (
در یونان باستان , روم, ایران , چین , هند و.....) ميدانند، يعني قرنها پيش از
ميلاد مسيح. در همين رابطه نيز تعاريف و تيپشناسي های گونهگون از روشنفکر و
روشنگر ارایه دادهاند، و الگوهاي متعدد برشمردهاند .برخی از صاحب نظران
" پیامبران " , فیثاغورث,سقراط ,افلاطون و... سوفوکلس , اوریپیدس و
.... را در زمره روشنفکران آورده اند.
این صاحب نطران آیین ها و جنبش هایی چون کارما, لکایانا در هندوچین , دین مزده یسنه
در ایران باستان و... را نطفه های جنبش
روشنفکری و روشنگری دانسته اند.
بيشترينِ
صاحبنظران امّا دوره رنسانس (نوزايش) را آغاز ظهورروشنفکرو روشنگر قلمداد ميکنند
و قرن 17 و 18 را قرنِ شکلگيري جنبش روشنفکري و روشنگري ميدانند.
از دوره
رنسانس تاکنون، با توجه به دورهبنديهاي متعدد تعاريف و تيپشناسيهاي گونهگون
از روشنفکر و روشنگر، و روشنفکري و روشنگري ارائه شده است. اين دوره بنديها
مُهرِ ويژگيهاي خاصِ فلسفي , ایدیولوژیک، سياسي و اجتماعي هر دوره را بر پيشاني
داشته اند.
ازروشنفکر(Intelectual)
وروشنگرتعاریف متعدد و تیپ شناسی های گونه گون به دست داده اند. تعدد تعاریف,
انواع ,تقسیم بندی ها و الگوهای متعدد طبیعی به نظر می رسند, چرا که این دو پدیده
و مفهوم تاریخی و پویا , زاده ی چالش های انسانی - اجتماعی و کیفیت ویژه ای هستند
که خاستگاه شان فکر و کردار انسان است , و بنابراین تغییروتحول پذیردر زمان ها و
مکان های متفاوت اند.
نقطه اشتراک
تعاریف متعدد و گونه گون این است که:
روشنفکربه کسی گفته می شود که دارای فکر" روشن" است و عام ترین ویژگی
این فکر" روشن" را نیز خرد گرا
یی یا عقل باوری, پرسشگری, نقاد و شناسا بودن, آزاد اندیشی و آزادیخواهی , فرد
باوری, کثرت گرایی , آینده نگری و...دانسته اند.
بر بنیان
پاره ای نظرات روشنگر(Enlightener) نیزبه
روشنفکری اتلاق شده است که فکر روشن خود
را در کردارش باز می تاباند . کنش اجتماعی روشنفکر پدیده روشنگر را به وجود می آورد.
گاه روشنفکر
مترادف روشنگر بکار رفته است. گاه روشنگر را متقدم بر روشنفکر دانسته ا ند و تبيين و تعريف کردهاند، و روشنگري را متقدم
بر مدرنيت و روشنفکري آورده اند و...
گفته ميشود
بهترين و جامعترين تعريف را از روشنفکر یا «روشنگر» امانوئل کانت، فيلسوف آلماني
قرن 18 به دست داده است: «گذار از دوران کودکي و رسيدن به بلوغ فکري»، «داراي عقل
و خرد مستقل بودن و نيازي به آقا بالا سر نداشتن»، «جرأت و جسارت دانستن داشتن، که
خود مستلزم پرسش است» و... بدينگونه برخي بر اين باورند که انتشارِ جزوهٌ «روشنگري
چيست؟» اثرِ «کانت» هويت بخشيدن به مفهوم تاريخي «روشنفکر» و روشنگر است.عدهاي
نيز پايبندي به سه شعارِ «آزادي، برابري و برادري» را، که به عنوان ارزشهاي سهگانهي
«انقلاب کبير فرانسه» تجلي يافت، ويژگي و نشانِ روشنفکرو روشنفکری ميدانند.هستند
کساني که پيدائي و گسترش مفهوم روشنفکر و روشنگر را در رابطه با دستگيري سروان
«آلفرد دريفوس» و نامهي سرگشادهي «اميل زولا» در اعتراض به اين دستگيري ميدانند.
اين نامه که با عنوانِ «من متهم ميکنم» منتشر شد بيانيهاي نيز پيامد داشت با
امضاي 100 نفر از برجستهترين نويسندگان و استادان. در اين بيانيه از «حقيقت،
عدالت و حقوق بشر» دفاع شده بود.سپستر روشنفکر و روشنگر به کسي اتلاق شد که خواست
نو کردن انديشه و کردار (مدرنيته يا تجدد) و نوسازي بر مبناي مدرنيته و تجدد
(مدرنيزاسيون) گوهر انديشگي و کردارش بود.
وهستند پارهاي
از اهل نظرکه «تعريفِ» روشنفکر و روشنگر، و نيز برشمردنِ ويژگيها و مشخصههائي
براي اين کيفيت ويژهٌ انساني – اجتماعي را امري «غير روشنفکري» ميدانند.
نه فقط
تعاريفِ متعدد، که در حوزه ی روشنفکری و روشنگری
برداشتها نيز از مفاهيم و مقولاتي مثلِ خرد (عقل)، انديشه، فکر، ذهن و عين
و تقدم و تأخر آن ها، واقعيت، حقيقت، شناخت، فرد، جامعه، آزادي، عدالت، توسعه،
مذهب و... متعدد، و گاه متفاوت بوده و هست.
در رابطه با
«تيپشناسي»ي روشنفکران و روشنگران، تقدم و تأخر روشنفکري و روشنگري و کيفيت و
کارکرد متفاوت آنها، اظهارنظرهاي فراوان شده است. در اين ميان به افکار و ديدگاههاي
صدها روشنفکر و روشنگرِ بزرگ، همچون اسپينوزا، بيکن، دکارت، هابس، لاک، هيوم،
ديدرو، ولتر، روسُو، منتسکيو، کانت، هگل، هاينه، فوئرباخ، مارکس، انگلس، نيچه،
گرامشی , سارتر، فوکو و... بسياري از روشنفکران و روشنگران سياسي، فرهنگي و هنري،
و ديني ميتوان اشاره داشت
از ده ها نوع و تیپ روشنفکروالگوی روشنفکری نیز نام برده شده است که
روشنفکرکلاسیک,روشنفکر مدرن , روشنفکر قلمرو خاص, روشنفکر قلمروعمومی , روشنفکر
سنتی , روشنفکرارگانیک, روشنفکردینی , روشنفکر غیر دینی یا لاییک, روشنفکرسیاسی ,
روشنفکر فرهنگی و هنری , روشنفکر محلی , روشنفکر جهانی و........ نمونه هایی
هستند.
بنابراین رنگین کمانی از ویژگی ها و
تیپ ها درمیانه ی این میدان خود نمایی می کنند , به نظر می رسد اما " نخ تسبیح" این رنگین دانه ها
ویژگی " آزاداندیشی و آزادیخواهی " ست .
************
روشنفکری و روشنگری در ایران
ظهورروشنفکر و روشنگر, وجنبش روشنفکری و روشنگری درایران ازمنظرهای گونه
گون مورد بررسی قرار گرفته است. درنگاهی
تاریخی دو دیدگاه طرح شده است.
1- برخی از صاحب نظران ظهور این
کیفیت ویژه را به دوره ی قبل از مشروطیت تسری می دهند. دور ه مادها, آغازتاریخ
فلسفه و تفکر اجتماعی ایرانیان , یعنی حدود 3000 سال قبل , تاریخ ظهورروشنفکر و
روشنگر قلمداد شده است, و به زردشت , کوروش دوم , مانی , مزدک و... اشاره می کنند
, و مزده یسنه ( دین اصلاح شده زردشت و بخش هایی از گات ها ), مهر پرستی , مانی گری,
مزدکی گری, کیش زروانی و... را نمونه های
ابتدایی و جنینی ی روشنفکری و روشنگری در
ایران می دانند. حتی فکر و رفتار برخی از
پادشاهان , به ویژه کوروش دوم و" منشور" معروف او را از یاخته های این
جنین می دانند. نظریات و جریان های غیر مذهبی و " الحادی" , برخی نظریات
فلسفی , آثارفرهنگی وهنری و.... به عنوان بخشی از پشتوانه های نظری و عملی این دید
گاه مورد استناد قرارگرفته است.
پس از حمله اعراب به ایران , ازقرن سوم تا قرن هفتم هجری را دوران ظهور
روشنفکران و روشنگران بزرگ و جان گرفتن مجدد روشنفکری و روشنگری در ایران می
دانند.
عرفان و صوفیگری, اصحاب رای و اصحاب حدیث , قدریون و جبریون, متوسلین به
اندیشه ی رای و تعقل, متوسلین به وحدت وجود, جنبش تعقل در برابر اسلوب تعبد اسلامی
, فلسفه نور و ... جنبش های متعدد اجتماعی و سیاسی نمونه هایی طرح شده اند که ویژگی های یک جنبش روشنفکری و روشنگری
اولیه و جنینی را در خود داشته اند. بر مجموعه ای از نام ها , و آثاری به عنوان
نمایندگان و نماد فکر و کردار روشنفکرانه و روشنگرانه نیز اشاره شده است : به
بزرگمهر بختگان , سلمان فارسی ,ابن سینا, فارابی , بیرونی , رازی, خیام , سهروردی,
صدرالدین شیرازی, ملا صدرا و......... رودکی ,ناصر خسرو ,عطار , شمس ,مولوی
,فردوسی , حافظ و..... آلب ارسلان , بلعمی وزیر, حعفر برمکی و.... و نیز آثار و
متونی همچون تاریخ بیهقی , کارهای شمس قیس رازی, قابوس نامه و..... اشاره شده است.
این دست صاحب نظران تاکید می کنند که
در این دوران , بویژه بعد از حمله اعراب به ایران , شعر ومتون ادبی بازتاب فکر و
کردار روشنفکرانه و روشنگرانه بوده است. برخی از شاعران مبلغ دید گاه کثرت گرایانه
, و بسیاری از آن ها در عین دینداری خواستار آزادی و احترام به سایر کیش ها و
ادیان بودند. در میان اینان , فلاسفه و فعالین سیاسی و اجتماعی ای حضور داشتند که
" دین را با اندیشیدن در ستیز می دیدند" و " اندیشیدن را ضد
دین" و از آزاد اندیشی , آزادیخواهی و عقلانیت سخن می گفتند ودر این راه حتی جان باختند.
2- گروهی دیگر از صاحب نظران آغاز گفتمان های مدرن اجتماعی , سیاسی و فرهنگی
ای که منجر به پیدایی جنبش مشروطیت شد را تاریخ پدیدارشدن روشنفکر و روشنگر, و
جنبش روشنفکری و روشنگری در ایران می دانند. در نظر این گروه فرستاد گان "
عباس میرزا" ی قجر, و کاروان های " سیر و سیاحت" , " تحصیل و
معرفت" و... راه به سوی غرب گشودند. ازاین طریق افکاروکردارروشنفکران غرب به
ایران راه یافت.مدرنیته و پروژه مدرنیزاسیون با عنوان های فارسی و عربی متعدد از
" مرکز معنویت" جهان- اروپا- واز راه ترکیه , قفقاز روسیه و دیگر نقاط
شمال و جنوب وارد ایران شد. و سرانجام کسانی که " فهم خود را به کار گرفته
بودند" , خواست نو کردن فکر , کردار و جامعه را طرح و نهضت سیاسی یا انقلاب
مشروطه را سبب شدند, نهضتی که روشنفکران و روشنگران لاییک و مذهبی , خواستاران بر
چیده شدن حکومت مستبد و سنتی وجایگزینی حکومت ونظام قانونی,آزادی ,دموکراسی
وتغییروتحول جامعه, پایه گذارش شدند.
ازقایم مقام فراهانی, امیرکبیر,مستشارالدوله, مشیرالدوله ( سپهسالار),امین
الدوله, رشدیه, آخوندزاده, آقاخان کرمانی, , نایینی , خراسانی , مازندرانی ,
حیدرعمواوغلی , کوچک خان جنگلی, خیابانی , ستارخان , باقرخان و....... تقی زاده ,
کاظم زاده ایرانشهر, جمالزاده , مشفق کاشانی, فخرالدین شادمان و.... برخی دیگر, به
عنوان روشنفکران و روشنگران این دوره نام برده می شود. گفته شده است علی رغم
اختلاف نظر ها و التقاط ها , جنبش آزاد اندیشانه و آزادی خواهانه و متجددانه در میهنمان به این نام ها و
افکارشان گره خورده است .
مشروطه شکست خورد و علی رغم حمایت رضا شاه و پسرش از" روشنفکری
درباری" و سرکوب روشنفکران و روشنگران , و نیزدشمنی ی حکومت اسلامی با همه ی انواع روشنفکری و
روشنگری و سرکوب وحشیانه ی روشنفکران و روشنگران, روشنفکری و روشنگری به حیات خود ادامه داد.
محمد علی
فروغی( ذکاء الملک), عشقی , فرخی, عارف , ارانی , دهخدا , بهار , مصدق, خلیل ملکی,
کسروی, هدایت , نیمایوشیج, احسان طبری, صدیقی, جلال آل احمد, علی شریعتی , بیِِژن جزنی , مصطفی رحیمی ,امیر حسین آریان
پور,احمد شاملو و....وصد ها نام دیگر درعرصه های فلسفی , سیاسی و فرهنگی و هنری
نمونه هایی از روشنفکران و روشنگران این
دوره هستند.
********
جنبش روشنفکری و کانون نویسندگان ایران
جنبش اهل قلم آزاد اندیش و آزادیخواه پیش ازآغاز گفتمان ها ی مدرن فرهنگی و
هنری , و پیدایی افکار و جنبش مشروطه , جنبشی غیر متشکل و سازمان نایافته بود. تا
این هنگام تاریخ شاهد نقش آفرینی چهره ها و شخصیت های فرهنگی و هنری بود. اهل قلم به ندرت به یکدیگرنزدیک می شدند,
و همدردی, همکاری و همفکری میان آن ها نادر بود.
عدم مشارکت صنفی و گروهی , و گریز از جمع و تشکل از ویژگی های اهل قلم می نمود.
ازدستاوردهای جنبش مشروطه درک و فهم بیش ازپیش ضرورت تشکل های دموکراتیک ,در
دست یابی به جامعه ای دموکراتیک بود.از مشروطه به این سو, روشنفکری و روشنگری فقط
در وجود و حضور چهره ها و شخصیت های روشنفکر و روشنگر اهل قلم خلاصه نمی شد , جمع ها و تشکل های روشنفکری و روشنگری اهمیت بیشتری یافتند.
ازآن پس روشنفکران و روشنگران تلاش کرده اند جمع ها وتشکل های خود را درعرصه
ها ی مختلف بر پا کنند .
به دلیل اهمیت و جایگاه سیا ست
در جامعه وفقدان تقیسم کار و وظایف, و نا مشخص بودن نسبی حوزه های فعالیت و
نداشتن تعریف از خوددر حوزه های مختلف روشنفکری و روشنگری
, شکل گیری تشکل ها ی سیاسی بیش
از سایر تشکل ها آغاز شد. به همین دلیل بسیاری از روشنفکران و روشنگران فلسفی و
فرهنگی و هنری نیزدراین تشکل ها به عنوان
کا درهای سیاسی و تشکیلاتی درکنار روشنفکران سیاسی فعالیت می کردند.
تشکل های صنفی شاغلین در حرفه های مختلف نیزاندک اندک شکل گرفتند.
از سال 1325 به طور آشکارروشنفکران وروشنگران فرهنگی و
هنری , به ویژه اهل قلم ,از تشکل صنفی خود سخن گفتند,و سال 1345 گام های نهایی
برای بر پایی تشکل صنفی و دموکراتیک خود برداشتند, و سر انجام با طرح خواست های
مشخص و معین خود, کانون نویسندگان ایران را شکل دادند.
کانون نویسندگان ایران به عنوان نوعی
تشکل فرهنگی و هنری , تشکل اهل قلم آزاد اندیش و آزادیخواه و گرد آورنده ی خلق
کنندگان , تولید کنندگان .و مروجان ادبیات شد. برخی از روشنفکران و روشنگران فلسفی
و سیاسی ی نویسنده , مترجم , شاعر و پژوهشگر عرصه فرهنگ و هنر نیز در این کانون
حضور یافتند.( اینکه در میان انواع هنرها و فعالیت های فرهنگی چرا ادبیات چنین نقش پر اهمیتی ایفا می کند به
جایگاه و نقش ویژه ادبیات در جامعه برمی گردد, نقشی که شرایط فرهنگی , مذهبی و
سیاسی در جامعه پدید آورده است. برای
نمونه می توان به حمله اعراب به ایران و ممنوعه و محجبه کردن انواعی از هنر ها
اشاره کرد. در این میان ادبیات , به ویژه شعر, و برخی از هنرهای تزیینی توانستند ,
نفسی بکشند و ادبیات در جامعه موقعیتی پیدا کند که " وظیفه
تاریخی"," مبارزه علیه ی تاریک اندیشی و نتویر افکار" نیز برایش
قایل شوند.)
باری , کانون نویسندگان ایران شکل گرفت ,کانونی که با اتکا به اسناد وعملکرد
اش نشان داد ه است که یک کانون روشنفکری و روشنگری ست . به برخی از
دلایل اشاره می کنم:
1- بیش از 250 روشنفکرو روشنگراهل
قلم ,ازهنگام تولد این کانون تا به امروز, شکل دهنده و از فعالین این کانون بوده و
هستند. دو نسل از روشنفکران و روشنگران
میهنمان , از جلال آل احمد , نادر نادرپور, م.ا. به آدین ,غلامحسین ساعدی ,
اسلام کاظمیه , احمد شاملو , هوشنگ گلشیری و........تا سعید سلطانپور, حسین اقدامی ( صدرایی),حمید مصدق , احمد میرعلایی ,
غفار حسینی , محمد مختاری , محمد جعفر پوینده و........ نمونه ها یی هستند.
2- اساسنامه کانون, اساسنامه ای دموکراتیک است .این اساسنامه با اتکا به خرد
جمعی اعضا در ده ها " ماده و تبصره", مسایلی همچون عضو گیری, حقوق و
تکالیف اعضا, ارکان کانون و چگونگی امر انتخابات
, منابع مالی و....نحوه ی حیات درونی کانون را روشن کرده است . این
اساسنامه امکان پرسش اعضا در باره فعالیت کانون و نیز پاسخ
مسیولین , و همچنین نقد و بررسی عملکرد کانون را مهیا ساخته است. کانونیان تلاش
کرده اند , چه در درون کانون و چه در سطح جامعه, دید انتقادی و پرسشگرانه در باره
مسایل فرهنگی , هنری , اجتماعی و سیاسی را گسترش دهند.
3- حضور پلورالیسم فکری- فرهنگی و هنری موجود در این تشکل و تنوع چشمگیر اعضا
ی کانون از ویژگی های دموکراتیسم این
تشکل است.
4- برنامه وهدف های کانون که در بیان نامه ها و سایراسناد کانون انعکاس یافته
,خصایل یک حرکت روشنفکری و روشنگری را داراست .
" منشور" کانون نویسندکان ایران, که تبلور بیان نامه ها و اسناد
برنامه ای کانون است در 10 بند با توجه به روحِ عموميِ بيانيهيِ اولِ كانون (ارديبهشتِ
47) و «موضعِ كانونِ نويسندگانِ ايران» (مصوبِ فروردينِ 58) و با استناد به "
متن 134 نویسنده " (مهر ماهِ 1373)
, به تاريخِ هيجدهمِ شهريورماهِ 1375 منتشر شد , این ویژگی ها را نشان می
دهند:
- آزاديِ انديشه
و بيان و نشر در همهيِ عرصههايِ حياتِ
فردي و اجتماعي بي هيچ حصر و استثنا حقِ همگان است. اين حق در انحصارِ هيچ فرد،
گروه يا نهادي نيست و هيچكس را نميتوان از آن محروم كرد.
- كانونِ
نويسندگانِ ايران با هر گونه سانسورِ انديشه و بيان مخالف است و خواستارِ امحايِ
همهيِ شيوههايي است كه، به صورتِ رسمي يا غيررسمي، مانعِ نشر و چاپ و پخشِ آرا و
آثار ميشوند.
- كانون رشد
و شكوفاييِ زبانهايِ متنوعِ كشور را از اركانِ اعتلايِ فرهنگي و پيوند و تفاهمِ
مردمِ ايران ميداند و با هر گونه تبعيض و حذف در عرصهيِ چاپ و نشر و پخشِ آثار
به همهيِ زبانهايِ موجود مخالف است.
- كانون
با تك صدايي بودنِ رسانههايِ ديداري، شنيداري و رايانهيي مخالف است و خواهانِ
چندصدايي شدنِ رسانهها در عرصههايِ فرهنگي است.
- حقِ طبيعي
و انساني و مدنيِ نويسنده است كه آثارش بي هيچ مانعي به دستِ مخاطبان برسد. بديهي
است نقدِ آزادنه حقِ همگان است.
- پاسخ
كلام با كلام است، اما در صورتِ طرحِ هر گونه دعوايي در موردِ آثار، ارايهيِ نظرِ
كارشناسي در صحتِ ادعا از وظايفِ كانونِ نويسندگان ايران است.
- كانون از
حقوقِ مادي و معنوي، حيثيتِ اجتماعي و امنيتِ جاني، حرفهيي، شغليِ نويسندگانِ
ايران دفاع ميكند.
- كانونِ
نويسندگانِ ايران مستقل است و به هيچ نهادي (جمعيت، انجمن، حزب، سازمان و ...)،
دولتي يا غيرِ دولتي، وابسته نيست.
- همكاريِ
نويسندگان در كانون با حفظِ استقلالِ فرديِ آنان بر اساسِ اهدافِ اين منشور است.
- كانونِ
نويسندگانِ ايران با اشخاص و نهادهايي كه همكاري با آنها با اصول و مواضعِ كانون
مغاير نباشد در
زمينهيِ
حقوق، اهداف و آرمانهايِ مندرج در اين منشور همكاري ميكند. "
5- تلاش این
تشکل , و تک تک اعضایش, کار فکری و قلمی برای درک و شناخت مقوله ی آزادی , و
برداشتن گام های عملی در راه تحقق و نهادی کردن خواست های بر شمرده است.
6- متن " ما نویسنده ایم" , یکی از متین ترین ,سنجیده ترین و
جسورانه ترین اسناد تاریخ جنبش روشنفکری ایران , آن هم دریکی از خفقان آورترین
شرایط سیاسی و اجتماعی ست . برای نخستین بار بخشی از روشنفکران میهنمان همراه با ارایه تعریف دقیق از خود و مشخص کردن حوزه فعالیت های شان خواست های شان را طلب کردند و
اعلام داشتند: " .....هدف اصلی ماازمیان برداشتن موانع را ه آزادی اندیشه و
بیان ونشر است و هر گونه تعبیر دیگری از این هدف , نادرست است و مسیول آن صاحب
همان تعبیر است ...."
7- کانون مستقل ازدودولت رژیم پهلوی و اسلامی عمل کرده است و در تمامی دوران
فعالیت اش وابستگی سیاسی , فرهنگی , هنری و مالی به این دو حاکمیت مستبد نداشته
است. کانون شجاعانه و به قیمت جان عزیزانش در برابر آزادی ستیزی این حاکمیت ها
ایستا ده است , و به همین دلیل نیز دولت ها تلاش کرده اند به اشکال مختلف مانع
فعالیت های این تشکل شوند.
********
برخی از ضعف ها, لغزش ها و خطا های کانون نویسندگان ایران
کانون نویسندگان ایران و کانونیان بارها
خردمندانه به بازنگری و بازاندیشی , و
نقد و بررسی ضعف ها, لغزش ها و خطاها ی شان پرداخته اند, روندی که به دلیل اهمیت
کانون شتاب بیشتری گرفته است.
برای ریشه یابی ومنشا ضعف ها,لغزش ها و خطاهای
کانون نویسندگان ایران و کانونیان می باید با دقت بیشتری به سراغ موانعی که کل
جنبش روشنفکری و روشنگری ایران را دچار شکست های متعدد , ضعف ها , لغزش ها و
خطاهای فراوان کرده است, رفت . برخی از این موانع عبارتند از :
1- نهاد مذهب بویژه در قدرت سیاسی و
نیز حضور " ذهنیت عقل تابع و متصل".
2- نهاد سلطنت( پادشاهی).
3- موقعیت جغرافیایی ایران ( تاخت و
تاز بیگانگان, سیطره جویی روسیه , انگلیس و امریکا و....) .
4- برخی از ایدیولوژی های وارداتی و نحوه ی بر داشت از آن ها.
5- روشنفکر ستیزی مردم و برخی از "
روشنفکران" .
6- برخی از ویزگی های روانی و رفتاری
روشنفکران و روشنگران (بی تعادلی , حس ممتاز بودن, خود محوری و خود خواهی ,خود حق
بینی و عدم تحمل مخالفین ,کم دقتی در فهم و درک مفاهیم و مقوله هایی همچون آزادی,
استقلال,حزب, تشکل صنفی و دموکراتیک , ناهمخوانی گفتار و کردار,غلطیدن به ورطه ی
یکجانبه نگری,التقاط, شبیه سازی و کلیشه برداری و.......).
-
درزندگی سازمانی وفعالیت های کانون , بسیاری از اعضای کانون حاملین پاره ای از ضعف ها و لغزش هایی همچون " ذهنیت عقل تابع و متصل ",بی
تعادلی, حس ممتاز بودن, خود محوری و خود خواهی, خود حق بینی و.... بوده اند.
-
خطای عدم تحمل مخالفین خود نیز لطمه های جدی به کانون وارد کرده است . برخی ازجدل
های قلمی , جدایی ها و اخراج ها حکایت این نابردباری ها ست که از هر دو سو , یعنی
از سوی دبیران کانون و بعضی از اعضا ی کانون و نیز انشعاب کنندگان اعمال شده است.
- سیاسی دیدن کانون در معنای ایدیولوژیک , حزبی و سازمانی , خطای کانون و
کانونیان بوده است.
واقعیت این است که کانون نویسندگان ایران با توجه به حکمرانی حاکمیت های سیاسی
مستبد در جامعه مان , تشکل صنفی ویژه ای ست و تفاوت هایی با سایر تشکل های صنفی و
دموکراتیک پیدا کرد ه است. فعالیت اهل قلم در جامعه ی استبداد زده و تحت نظارت
سیستم امنیتی و پلیسی با چگونگی رفتار سیاسی
حاکمیت گره می خورد. حرفه ی اهل قلم خلق آثار قلمی و بیانی ست, و بزرگ ترین
موانع بر سر راه کار و حرفه شان ,
استبداد, اختناق و سانسور است. افراد این صنف نمی توانند کارشان را بدون حضورآزادی
انجام بدهندو هر نوع پیروی والتزام ذهنی
و عملی , غیر از پیروی و التزام به ایده های هنری ( ادبی) مانع کار افراد این صنف
می شود. به همین دلیل کانون بی آنکه خواست و وظیفه خود بداند در تقابل با حکومت
های مستبد قرار می گیرد, و فعالیت اش به نوعی سیاسی جلوه می کند.
ویژگی حاکمیت های سیاسی , جو سیاسی حاکم بر جامعه , بد فهمی و سوء استفاده ی
پاره ای از سازمان ها و احزاب سیاسی از تشکل های صنفی بر بستر آنچه که به آن اشاره کردم, سبب شده اند که گاه گرایش های
سیاسی معینی در حیات این تشکل نقش بازی
کند. برخی از کانونیان در مواقعی نقش یک
تشکل سیاسی برای کانون قایل شده اند و
خود نیزنقش کادرهای یک تشکیلات سیاسی را بازی کرده اند , و گاه نیز در حوزه
ی فعالیت کانونی به ورطه حمایت از احزاب و سازمان های سیاسی درغلطیده ا ند.
هم امروز نیز , در آستانه ی چهلمین
سالگشت میلاد کانون, اگر چه کانون و کانونیان شجاعانه , سنجیده و هوشمندانه در
زمره ی پرچم داران مبارزه علیه سانسور, و
دفاع از آزادی اندیشه , بیان و قلم در میهنمان گام بر می دارند, اما پاره ای از موضع گیری های کانون ,و مسیولین و
اعضای شناخته شده اش , دغدغه آفرین و تعمق برانگیزاند.
********
برخی
از منابع فارسی:
* در باره روشنفکر و روشنفکری نگاه کنید به آثار : داریوش شایگان ,داریوش
آشوری ,آرامش دوستدار, محمد سعید حنایی کاشانی , جواد طبا طبایی ,عبدالکریم سروش ,
رامین جهانبگلو, شاهرخ حقیقی و....
1- جلال آل احمد, در خدمت و خیانت روشنفکران, انتشارات رواق , چاپ سوم
2- ناصر کاخساز, جنبش روشنفکری و کتاب " درخدمت و خیانت روشنفکران "
, ماهنامه علم و جامعه, شماره 17, سال
1373
3- ژان پل سارتر, روشنفکر کیست و روشنفکری چیست؟ , ترجمه رضا سید حسینی , نقد
آگاه 1362
4- روشنفکران و انقلاب , نشست احمد شاملو, باقر پرهام, خسرو قاید, خسرو شاکری
و فریدون آدمیت, کتاب جمعه شماره 5 , شهریور 1358
5- محمد مختاری, دفع ونفی روشنفکران,
ماهنامه فرهنگ و توسعه, ش 24 , سال 1375
6- در باره روشنفکروروشنفکری ,
گاهنامه نقطه , شماره 8 , پاریس
7- عبدالکریم سروش, روشنفکری دینی , سخنرانی در امپریال کالج دانشگاه لندن, خرداد 1375
8- مقصود فراست خواه ,سه نسل روشنفکر دینی : ایمان, ایدیولوژی , فرهنگ, مدیریت
اجتماعی,مجله ایران فردا ,شماره 3, سال 1373
9- دکتر حمید عضدانلو, از روشنگری تا روشنفکری , ماهنامه جامعه سالم, شماره 12
, سال 1374
10- دکتر محمد مدد پور , آزادی برای
روشنفکران از نان شب هم واجب تر است, خبرگزاری دانشجویان ایران, خرداد 1381
11- داریوش آشوری , آنچه باید در فضای روشنفکری امروز ایران ببینیم , نمی
بینیم, مجله گردون , شماره 43
12-علیرضا رجایی , روشنفکری , دموکراسی و اصلاحات , خبرگزاری دانشجویان ایران
, 29 خرداد 1381
13- مصطفی رحیمی , روشنفکر نباید مایوس شود, مجله گردون شماره 34, 33
14 – ناصر فکوهی , روشنفکری و قدرت , تارنمای روشنگری ,25/ 4/ 2004
15- محمد سعید حنایی کاشانی , سنت
روشنفکری در ایران , روزنامه ایران , 23 خرداد 1383
16-
احمد فعال , پایان روشنفکری ؟ , و سایر
مقاله های احمد فعال در باره روشنفکری دینی و...... تارنمای احمد فعال و تارنمای گویا.
17- داریوش آشوری , گفت وگو با مسعود
نقره کار , جلد5 مجموعه ی " بخشی از
تاریخ جنبش روشنفکری ایران ....." نشر باران , 2002
18- ادوارد سعید , نشانه های روشنفکری, ترجمه محمد افتخاری ,نشر آ گه , بهار
1382
19- محمد مختاری, انسان در شعر معاصر ,انتشارات طوس, 1372
20- آرامش دوستدار: امتناع تفکر در فرهنگ دینی،
انتشارات خاوران (پاریس)، خرداد 1383.
21- آرامش دوستدار (بابک بامدادان): درخشش های تیره، روشنفکر ایرانی یا
هنر نیندیشیدن.
22- حسن قاضی مرادی: تأملی بر عقب ماندگی ما (نگاهی به کتاب
دیباچه ای بر نظریه انحطاط ایران، از دکتر جواد طباطبائی)، نشر اختران، چاپ
اول، 1382.
(از قاضی مرادی دو کتاب دیگر منتشر شده است: در پیرامون خودمداری ایرانیان و
استبداد در ایران)
23- داریوش آشوری: ما و مدرنیت، تهران، مؤسسه فرهنگی صراط، 1376.
24- احسان طبری , برخی بررسی ها در باره ی جهان بینی ها و جنبش های اجتماعی در
ایران , 1348
و.......................................................................