عصر نو
www.asre-nou.net

ویرانگری زیست محیطی در ایران توسط رژیم جمهوری اسلامی


Thu 28 01 2010

جلال ایجادی

jalal-ijadi-s.jpg
استاد دانشگاه در فرانسه
idjadi@free.fr
بحران اکولوژیکی جهان را بمخاطره انداخته است. این بحران یک مسئله فرعی وغیرعمده نیست، بلکه یک امر اساسی است. تولید گازهای گلخانه ای ناشی از فعالیت های انسانها طی دوقرن صنعتی اخیر موجب گرم شدن بیسابقه زمین شده است. روشنترین شاهد تغییرات آب وهوا در مناطق قطبی دیده میشود. قطب شمال دوبرابر سریعتر از بقیه جهان گرم میشود، ضخامت و وسعت یخهای دریای قطب شمال رو به کاهش است و لایه های منجمد اعماق زمین که قرنهای طولانی یخ زده بود رو به ذوب شدن میرود و کوههای یخی در قطب شمال و مناطق گرینلند سریعتر از آنچه که کسی بتواند تصور کند، ذوب میشوند. این وضعیت که ناملایمات گسترده ای برای انسانهاوحیوانات و طبیعت بوجود میآورد قبل از هر چیز ناشی از مصرف عظیم سوختهای فسیلی میباشد. سوخت نفت و گاز و ذغال سنگ در صنعت وتولید اقتصادی و سوخت وسائل حمل ونقل ونیز تخریب منابع طبیعی مانند جنگلها وآبها وغیره، زندگی زمین و سلامتی انسانها را به خطر انداخته است.
ایران جدا از بقیه جهان نیست و شهروند ایرانی نیز از خطرات وآسیب زیستگاهی در امان نیست. سلامتی انسانها بلحاظ گسترش آلودگی های گوناگون از قبیل آلودگی شیمیائی، آلودگی هوا، آلودگی ارگانیک و آلودگی خانگی، بیش از هرزمان دیگر مورد تهدید قرارگرفته است. آلودگی شیمیائی نتیجه دفع و تخلیه مواد شیمیائی و صنعتی میباشد. فعالیت صنعتی کارخانه ها، شبکه شوفاژهای شهری وسیستم حمل و نقل شهری وتعداد روزافزون خودروهای شخصی بطرز دائم آلودگی های گوناگون رارشد داده و موجب افزایش بیماریهائی چون سرطان، آسم، آلرژی، بیماریهای تنفسی و ریوی وقلبی گردیده است. میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و اعلامیه جهانی حقوق بشر تمامی دولت ها را موظف به بهبود بهداشت محیط زیست و بهداشت صنعتی در زمینه های گوناگون نموده است. ایران مفاد آن میثاق و این اعلامیه را پذیرفته و متعهد شده تا شرایط برخورداری از هوای پاک و پیرامون سالم ، تغذیه سالم و بهداشت و سلامت جسمی، روحی و اجتماعی را به عنوان حقوق اساسی شهروندان خود آماده نماید. اصل ۵۰ قانون اساسی ایران حفاظت از محيط زيست را يک پديده عمومی تلقی کرده و تمامی فعاليت های اقتصادی که منجر به آلودگی محيط زيست يا تخريب غير قابل جبران آن می شود را ممنوع کرده است.
اماآیا در ایران به واقع در جهت رعايت اين اصول حرکتی روشن و قاطعانه انجام میگیرد؟ چگونه میتوان به ارزیابی از سیاست جمهوری اسلامی پرداخت؟ حفظ محیط زیست همانا احترام به اساسی ترین حق انسانی، یعنی حق حیات و وحق بهرمندی از زندگی سالم. خوب زیستن وآزاد زندگی کردن بطرز ژرف باهم در آمیخته اند. در دیدگاه مدرن واکولوژیکی مبارزه برای آزادی با مبارزه برای حفظ محیط زیست پیوند میخورد، در جهان کنونی و در بستر بحران حاضر تلاش برای دمکراسی همبستر با پیکار برای اکولوژی است. هیچ رژیم استبدادی قادر به دفاع از محیط زیست وحق بهرمندی از زندگی سالم نیست. رژیم اسلامی با بی کفایتی وسیاست های خانمانسوز اقتصادی و صنعتی اش طبیعت ایران را به ویرانی میکشاند، آلودگی صنعتی را همه جا میگسترد، انرژی های فسیلی را به گازهای گلخانه ای تبدیل میکند و هیچگونه طرحی جدی در زمینه انرژی های پاک در دستور صنایع قرار نمیدهد. مافیای اقتصادی وسیاسی حاکم با انگیزه کسب سریع سود و حفظ خود در قدرت هر گونه پروژه که نگاه به آینده دارد را قربانی نموده وچپاول بلافاصله با همدستی زمیخواران وباندهای انحصاری را دردستور خود قرارداده است. این رژیم نمیتواند از اقتصاد پایدار واکولوژی طرفداری کند وبه همین خاطر مبارزه برای آزادی در ایران با مبارزه زیست محیطی گره خورده است.
نگاهی بیاندازیم و جنبه های گوناگون ویرانگری زیستگاهی را در ایران مورد بررسی قراردهیم.

تخریب منابع طبیعی ونابودی زندگی گیاهی وحیوانی

تخريب جنگل ها ادامه دارد. طبق آمار رسمی مساحت کل جنگل های ايران (طبيعی و دست کاشت) در حدود دو ميليون و نیم هکتاراست که البته در گذشته ‌نه چندان دور، اين ميزان به ۱۸ميليون هکتار می رسيد. اما در اثر افزايش جمعيت، توسعه‌ شهرها و اراضی کشاورزی ، ايجاد تاسيسات و صنايع و همچنين تخريب توسط زمین خواران و بی توجهی مسئولان رژیم جمهوری اسلامی ميزان آن کاهش قابل توجهی يافته است. با بررسي آمار و ارقام ارائه شده در گزارش سال ۲۰۰۲بانك جهاني مشاهده مي‌شود كه روند تخريب جنگل‌ها در كشورمان نيز همواره رو به افزايش بوده و به طور ميانگين، روزانه حدود ۳۴۰ هكتار و سالانه ۱۲۰ هزار هكتار از جنگل‌هاي كشور نابود و محو شده است. در مهرماه ۱۳۸۸ کارگران خط انتقال گاز از عسلویه به مناطق شمال و شمال غرب کشور، فقط در دو روز بیش از چهارده هزار اصله درخت کهنسال بلوط را قطع کردند. گفتنی است قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیا وابسته به سپاه پاسداران، مجری پروژه خط لوله گاز از عسلویه (میدان گازی پارس جنوبی) است. این خط لوله دهمین خط انتقال گاز از بوشهر به مناطق مرکزی و شمالی کشور است و هزاران کیلومتر طول مسیر دارد که از دل جنگل‌های بلوط کهگیلویه و بویراحمد عبور می‌کند. از اقدامات ویرانگر دیگر باید از تخریب جنگلها نام برد.
با تصمیم شهرداري تهران جهت ادامه مسير اتوبان زين‌الدين از پارك جنگلي لويزان دوازده هزار اصله درخت باید قطع مي‌شد که تنها در ايام تعطيلات بدون اخذ مجوز، طي دو شب حدود هفت هزار اصله درخت پارك جنگلي لويزان كه از گونه كاج تهران كه داراي حدود چهل سال سن بودند را بریدند. بدنبال قطع گسترده درختان جنگل لویزان، قطع نهال های زیتون در سرخه حصار و طرح واگذاری ١٢٠ هکتار جنگل لاکان برای توسعه شهر صنعتی رشت، طرح تخریب بخش مهمی ار ازاضی جنگلی سواد کوه بمنظور ساختمانسازی از جمله اقدامات ویرانگرانه دولت میباشد. نمونه دیگری از تخریب زیست محیطی ساخت جاده جنگلی ابر شاهرود است. این جاده که ببیست وپنج کیلو متر طول دارد از میان جنگلهای بکر و دست نخورذه باید بگذرذ . بنا به نظر کارشناسان این جنگل ها جزو گنجینه زیستی کره زمین است.
بسياري از كارشناسان، خشك شدن تدريجي درياچه اروميه رابه عنوان يك فاجعه ملي و فراملي قلمداد کرده وانرا ناشي از خاك‌ريزي در آن براي احداث پلي به طول ۱۴۱۴ متر و بي‌توجهي به چگونگي حفاظت مسئولان از آن مي‌دانند و احداث جاده كنار گذر آن را عاملي براي تغيير اكوسيستم اين درياچه بيان مي‌كنند. خشکی دریاچه‌های استان فارس در سطح وسیع و بمیزان ۹۰ درصد، انواع و گونه‌های جانوری و گیاهی مناطق همجوار را درمعرض خطر نابودی قرار داده است. دریاچه‌های «ارژن» و «طشک» در استان فارس به خاطر خشکسالی کاملا خشک شده و دریاچه‌های «مهارلو»،«بختگان»، «پریشان» و «کافتر» نیز در آستانه خشک شدن میباشند. فلامینگو، تنجه، اردک سرسبز، مرغابی، آبچلیک، چوکا و آنقوت از دیگر گونه‌های پرندگان دریاچه مهارلو هستند که درمعرض خطر نابودی قرار گرفته‌اند. از سوی دیگر در اثر خشک شدن ۸۰ درصد دریاچه کافتر در استان فارس، اخیرا حدود دو هزار ماهی در این دریاچه تلف شدند.
درخصوص مرگ و میر انواع آبزیان در آب‌های خلیج فارس ازجمله مرگ دلفین‌ها، لاک‌پشت‌ها، پرندگان دریایی، نهنگ ها، مرجان‌ها و انواع ماهی‌ها دراین سال‌ها بسیار شنیده ایم. سرازیر شدن آلاینده‌های صنعتی و انواع فاضلاب، نشت نفت نفتکش‌ها، ترددها و تورهای ماهیگیری ازعوامل نابودی آبزیان خلیج فارس میباشند. در تاریخ بیست وپنج اکتبر ۲۰۰۷ نهاد سازمان ملل در امور محیط ‌زیست اعلام کرد ۷۵ درصد از نفتی که به دریاها نشت می‌کند، در خلیج فارس اتفاق می‌افتد. در همین گزارش آمده که در سال ۱۹۹۱ و در پی جنگ عراق و کویت وامریکا، میلیون‌ها دلارخسارت وارد شد ، تعداد ۹۷۰ بمب با رادیواکتیودر خلیج فارس انداخته شد و دست‌کم ۸۰ کشتی نفت خام به قعر خلیج فارس فرستاده شد. تخلیه صد ها تن مازوت توسط نیروگاه برق بندرعباس به خلیج ‌فارس و آلوده شدن آبها نمونه‌ای دیگر از عمق فاجعه را نشان می‌دهد. اخیرا مرگ ماهی‌های خلیج فارس در اثر پدیده جدیدی با نام «کشند قرمز» زنگ خطر بروز یک فاجعه زیست‌محیطی دیگر را در آب‌های جنوب کشور به ‌صدا درآورد. این‌گونه جلبک‌ها سـم تولید می‌کنند و سپس وارد بدن ماهی‌ها گشته و در ادامه زنجیره غذایی، این سم وارد بدن انسان می‌شود. کشند قرمز پدیده‌ای است که در اثر تجمع جلبک‌های تک ‌سـلولی رخ می‌دهد. گسترش جلبک کشند قرمز و کم‌شدن میزان اکسیژن محلول در آب ناشی از ازیاد جمعیت جلبک‌ها در آب‌های خلیج فارس وبویژه در مناطقی که درمعرض آلودگی انواع فاضلاب، شناورها و آلودگی‌‌های نفتی هستند، ایجاد می‌شود. وجود این پدیده در تنگه هرمز، سواحل بندرعباس و سیری، جزایر هرمز و لارک از میزان بالای آلودگی صنعتی و نفتی این مناطق حکایت دارد. در تیر ماه ۱۳۸۸ درپی ترکیدگی لوله نفت در منطقه جلگه خلج شهرستان پلدختر و نشت نفت به رودخانه کشکان، اجساد صدها هزار ماهی و آبزی غرق‌شده در نفت، در ساحل این رودخانه به‌دست آمد. در همین زمینه مدیر کل سازمان محیط زیست استان لرستان اعلام کرد در طول دوازده کیلومتر اول رودخانه کشکان، بیش از ۳۰۰ هزار قطعه ماهی، آبزی، پرنده و دوزیست بر اثر آلودگی‌های ناشی از نشت نفت تلف گردیدند.
روند نابودی تالاب های کشور شدت گرفته است. میدانیم که تغذيه آب های زير زمينی ، مهار سيلاب ها ، پيشگيری از نفوذ آب های شور، جلوگيری از فرسايش خاک و حفظ سواحل و رسوب گيری و حفظ جمعيت های حيات وحش از جمله کارکردهای مهم تالاب ها به شمار می آيد. اما متاسفانه تصميم های نادرست و برخوردهای نا مناسب با مشکلات از سوی نهاد های دولتی ، به نابودی تالاب های کشور دامن زده است. تالاب ها به دليل ورود پساب ها و فاضلاب ها و آلودگی های نفتی ، در معرض خشک شدن و يا نابودی قرار گرفته اند.
حیات رودخانه و تالاب بین‌المللی شادگان به دلیل نشت چاه نفت رامشیر واقع در استان خوزستان، در معرض خطر نابودی قرار گرفته است. این چاه نفت به عمق 700 متری که در کنار رودخانه جراحی قرار دارد حیات تالاب بین‌المللی شادگان را در خطر قرارداده است. تالاب شادگان یکی از هفت تالاب کشور است که پیش از این در معرض تغییرات شدید اکولوژیکی قرار گرفته و اگر نشت چاه نفتی رامشیر مهار نشود، این تالاب بین‌المللی به نابودشدن نزدیک‌تر خواهد شد. بیش از 150 گونه پرنده، 40 گونه پستاندار ازجمله گراز، دلفین و گربه جنگلی در فهرست گونه‌های جانوری تالاب شادگان ثبت شده است. در آبان سال 83 شهرداری آبادان طی عملیات ساخت بلوار در این شهر، ۳۵ هزار مترمکعب از زباله‌های نفتی منطقه گیسی را از زیر خاک خارج و در تالاب شادگان ریخت. نابودی تالاب پریشان در استان فارس، هامون، باتلاق گاوخونی، خشکی زاینده‌رود در اصفهان و خشکی دریاچه ارومیه از جمله فجایع زیست محیطی کشور در چندسال اخیر است.
در حال حاضر با افزايش روز افزون آلودگی رودخانه ها ودریاها، کاهش مساحت جنگل ها ، نابودی تالاب ها ، کاهش ذخاير دريايی و منابع آبی و نابودی تدریجی شکار گونه های نادر وحشی مواجه هستيم . بر اساس پژوهش های آماری حدود 77 گونه جانوري ايران در معرض خطر انقراض قرار دارد، ازآنجمله 25 گونه پستاندار، 19 گونه پرنده، و 15 گونه ماهي در حال انقراض قرار گرفته‌اند. تكثير و حفظ ذخائر ژنتيكي دام‌هاي اهلي و وحشي با بهره‌گيري از تكنولوژي‌هاي توليد مثل وبهبود مداوم زیستنگاه آنها امري اساسی است. تلاش برای نگهداری طبیعت وگوناگونی آن مبارزه برای حفظ تعادل جامعه بشمار می آید. طبیعت ویران شده اقتصاد وسامان اجتماعی را بر هم میریزد.
معاون محیط طبیعی سازمان محیط زیست در ماه آذر 1388در نشست شورای توسعه پایدار و محیط زیست در حضور نمانیدگان سازمان‌های توسعه‌‌گرا با انتقاد شدید از وزارت نفت، راه و ترابری و وزارت نیرو گفت: بر اثر فعالیت‌های این وزارتخانه‌ها 270 تالاب کشور خشک شده‌اند که این برای کشور فاجعه است. این گفته نشان میدهدکه سدسازی وزارت نیروو خط لوله عبورنفت وگاز وزارت نفت ازجمله دلایل تخریب محیط زیست، منابع طبیعی و مراتع کشوراست. فقدان شایستگی های حرفه ای وعدم بینش روشن نزد مسئولین وزارت خانه ها و سیاست ویرانگرانه دولت نابسامانی را گسترش داده ومنابع طبیعی این کشور را به باد میدهند. مجلس جمهوری اسلامی در لایحه بودجه سال 88 چهار هزار و 500 میلیارد تومان بودجه برای خشكسالی تصویب کرد که دوهزار میلیارد تومان از این مبلغ سهم وزارت بازرگانی شد تا بقول خودش به جهت مبارزه علیه خشکسالی، محصولات کشاورزی وارد کند و دوهزار وپانصد میلیارد دیگربه وزارت نیرو و جهادکشاورزی داده شد. اگر دریاچه ورودخانه وتالاب خشگ میشوند، این امر هم در رابطه با تغییرات اقلیمی جهانی است وهم بلحاظ فقدان پیشگیر ی های درست در کشور میباشد. بنابراین میبایست به درمان های ریشه ای مانند پایان دادن به استفاده صنعتی از آبها وآلوده کردن پیرامون طبیعی پرداخت. رژیم بجای اینگونه ابتکارات لازم بودجه در نظر میگیرد تا از خارج محصولات کشاورزی وارد ایران شود. بدین ترتیب روشن است که سیاست دولت سوداگرانه بوده و برای مقابله با خشکسالی وتخریب محیط زیست نیست، حال آنکه این شرایط میطلبد تا سیاست های اکولوژیکی اساسی در نظرگرفته شود وجلوی این همه ویرانگری گرفته شود. امری که خارج از توان رژیم است.

توسعه ناهنجار شهری

رشد پرشتاب شهرهاو استقرار کارخانه‌ها و صنايع آلوده در حوالی شهرهای بزرگ از جمله علل اصلی افزايش آلاينده ها در هوای کلان شهرها به شمار می آيد. یکی از عمده‌ ترين منشاء های ‌آلودگی و تخريب محيط زيست وضعیت ناهنجارصنايع می باشد. بعنوان نمونه از ۴۰۰ شهرک صنعتی در کشور فقط ۴۰ شهرک مجهز به سيستم تصفيه ‌خانه فاضلاب است. مورد دیگر اینکه بر اساس قوانین موجود در ایران صنايع آلاينده ای که داخل شهرها فعاليت می کنند ، موظف هستند بر پایه استانداردهای زيست محيطی به کار خود ادامه دهند و در صورتی که قادر به انتقال به خارج شهر نيستند برای ادامه فعاليت در محدوده شهرها بايد نسبت به رعايت قوانين محيط زيست اهتمام بيشتری داشته باشند، ولی متاسفانه این گونه مسائل بطرز قاطع مورد کنترل و بررسی قرار نمیگیرند. انواع خودروهای دهه 1340 و پیش از آن بجای آنکه از رده خارج شوند، در خیابان های تهران و بسیاری از شهرها رفتآمد دارند. پروژه های ساختمان سازی وسیع و ساخت برجهای بلند، بدون در نظرگرفتن فضای سبز لازم برای هر خانواده، انباشتگی جمعیت را افزایش داده است. کمربند سبز حاشیه شهر تهران و بسیاری شهرهای بزرگ دیگر توسط مافیای زمین خواران بلعیده شده است. وجود بیش از 900 هزار واحد صنعتی در تهران، وجود بیش از 10 میلیون جمعیت و 5 میلیون سفر درون شهری توسعه شهری را دستخوش مخاطرات سنگینی نموده است. شهر سازی ومدیریت آن نقش اساسی در سیاست زیست محیطی دارد. مطالعه آماربانک جهانی در سال2002، نشان مي‌دهد كه سالانه حدود 20ميليون تن فاضلاب صنعتی تصفيه نشده از طريق رودخانه‌هاي آلوده به درياچه‌هاي داخلي، درياي خزر و خليج فارس سرازير مي‌شود. بر همين اساس، بيش از165 رودخانه آلوده در كشور شناسايي شده‌اند كه از بين آنها حدود 70 رودخانه بيشترين آلودگي را داشته‌اند و با توجه به ميكروارگانيسم‌هاي بيماري‌زاي موجود در خود، مي‌توانند موجب بروز بيماري‌هاي مرگ‌آور همه‌گير شوند. در اين گزارش اشاره شده است كه روزانه بيش از45 هزار تن زباله خانگي و تجاري در شهرهاي ايران توليد مي‌شود كه ميزان قابل توجهي از آن به شكل غيربهداشتي در اطراف شهرها و طبيعت پيرامون آنها رها و پراكنده مي‌شود. به روشني مي‌توان دريافت كه عامل اصلي اين آلودگي‌ها، انسان و پسماندهاي ناشي از فعاليت‌هاي اوست و در ایران مسئولان و سازمان‌هاي دولتي نيز سهم‌انكار ناپذيري در تخريب و آلودگي منابع طبيعي كشور دارند.
روشن است که سیاست شهری چنانکه تابع منافع اقتصادی وصنعتی کوتاه مدت وناهنجار باشد خطرات سنگینی برای سلامت وآرامش شهروندان وتعادل محیط زیست دارد. رشد بي رويه و گسترش افقي شهرها در كشور ما شايد سريع تر از بسياري كشورها توسعه يافته و درحال توسعه باشد. اين مشكل در دوران پس از انقلاب حادتر شد و دلايل آن عبارت بودند از رشد جمعيت كشور، ساختمانسازي گسترده وبرج های شهری، خريد و فروش زمين هاي باير شهر و حومه اطراف توسط بخش خصوصي، رشد سرسام آور ترافیک شهری وفعالیت صنعتی، تراکم و تمرکز واحد های اقتصادی. تهران امروز، بدل به شهري بي دروازه و حصار، بي قانون و ناامن، پرآشوب و پرتنش شده است. نظام ديوان سالار و اقتدارگراي مديريت شهري وسیاست ناهنجار دولتی در ابعاد مختلف اقتصادي، اجتماعي، سياسي و زيست محيطي شرایط را وخیم نموده و مشکلات نوينی را برای شهروندان پديد آورده که از آن جمله می توان به افزايش ازدحام و تراکم، افزايش آلودگی های زيست محيطی، کاهش دسترسی شهروندان به هوای آزاد و نور خورشيد و افزايش مزاحمت های شهری مانند سروصداودرگیری وتصادف ها اشاره کرد.

آلودگی هوا

معضل آلودگی هوا به يک تهديد جدی در شهرهای بزرگ ایران تبديل شده و هر ساله جان بسياری از انسانها را می گيرد. آلودگی ها بحران آفرینند. به گونه ای که امروز آلودگی ناشی از گرد و غبار ، ترافيک سنگين، وجود خودروهای قديمی گازوئيل ‌سوز (اتوبوس های دولتی)، ضعف شبکه حمل و نقل عمومی مناسب و استفاده زياد از خودروهای شخصی ، وجود کارخانجات و پالايشگاه ها در داخل و حاشيه شهر، منشا وضعيت بحرانی در پايتخت است. حدود 2 میلیون و 500 هزار خودرو در تهران تردد میکند، در حالی که کل سطح تهران 700 کیلومتر میباشد. هر سال هزاران خودرو جدید به میلیون ها خودرو موجود اضافه میشوند. وسايط نقليه موتوری، کارخانجات و منابع تجاری و خانگی که به طور کلی منابع ثابت و متحرک خوانده می‌شوند مهمترين عوامل آلوده ‌کننده هوا هستند. خودروهايی که در سطح شهر تردد می‌کنند، اغلب دارای آلايندگی بالايی هستند و به دليل حجم روزافزون استفاده از بنزين وگازوئیل، اين آلايندگی هرچه بیشتر افزايش می‌يابد؛ کمبود سيستم حمل و نقل عمومی جامع و کافی و عدم تامین زيرساخت‌های اين حمل و نقل از مسائل حاد شهری بشمار میآید.
بر اساس آمار رسمی سال 85 حداقل آلودگی خودروهای در حال تردد در پايتخت ۷۹ گرم به ازای هر کيلومتر پيمايش است، اما خودروهايی که با استانداردهای روز دنيا توليد می‌شوند، ٢ گرم به‌ازای هر کيلومتر پيمايش آلايندگی منتشر می‌کنند. برپایه آمار حاضرحدود يکهزار اتوبوس آلاينده و ازرده خارج در پايتخت است كه ۴٢٨ اتوبوس از اين اتوبوسها سقف زده شده وباید از رده خارج ‌شوند، زیرا ميزان گوگرد گازوئيل اتوبوسهاي شركت واحد به "500PPM" میرسد در حالی که استانداردهاي جهاني معیار "100PPM" رادر نظر گرفته است. باید توجه داشت که البته میزان گوگرد موجود در هوای تهران ناشی از سوخت بد تمامی خودروها میباشد و طبعا اتوبوس های شرکت واحد نقش مخربی در محیط زیست ایفا میکنند. 80 درصد آلودگي هواي تهران ناشي از منابع متحرك است. کارشناسان محیط زیست می‌گویند تهران یکی ازسیزده شهر خطرناک جهان به لحاظ آلودگی هوا است. بنا بر آمار ارائه شده از سوی شرکت کنترل کیفیت هوا، سالانه حدود ۲ ميليون و ۲۸۹ هزار و ۷۶۲ تن انواع آلاينده‌ها تنها از منابع متحرک به هوای تهران وارد می‌شود که از اين رقم حدود يک ميليون و ۹۷۶ هزار تن آلاينده منوکسيدکربن، حدود ۲۱ هزار تن آلاينده ذرات معلق، بيش از ۱۰۵هزار تن اکسيدهای ازت و ۱۸۰ هزار تن هيدروکربن است. در حالی که حد مجاز آلاينده‌های هوای تهران ۱۰۰ PSI است، مطالعات آلودگی هوا نشان می‌دهد بدن انسان می‌تواند در زير اين ميزان آلودگی با آلاينده‌ها مقابله کرده و در بيش از اين رقم قابليت خود را از دست می‌دهد.
لازم به تذکراست که علاوه بر گهنگی و فرسودگی دستگاههای موجود، حتی بسیاری از وسائل حمل و نقل نو نیز قادر نیستند معیار استاندارد جهانی را رعایت کنند زیرا تکنولوژی بکار گرفته شده در موتورها کارآرائی لازم را نداشته و اجازه نمیدهند تا کیفیت مورد نظر رعایت شود. در این نظام سیاست هائی مانند استفاده ازاتوبوس با "استاندارد جهانی يورو" و گازطبيعي‌سوز، معاينه فنی خودروهای شرکت اتوبوسرانی، اجباری نمودن فيلتر هوای پيکان های تاكسی از طریق مراجعه به مراکز معاينات فني، ایجاد خط اتوبوس برقي، گسترش شبکه دوچرخه سواربرای بهبود ترافيك وکاهش آلودگی هوا وغیره در نظر گرفته نشده است. هزينه از رده خارج کردن يک ميليون دستگاه خودروي فرسوده حدود دو هزار ميليارد تومان است وبرای این امر اگر یک سیاست روشن و سراسری در دستور نباشد هیچگونه بهبودی بدست نخواهد آمد. ایران با مدیریت عقب مانده کنونی وفقدان یک سیاست همه جانبه و متعادل شهری به افزایش آلودگی ها وتخریب محیط زیست ادامه میدهد.

مرگ و بیماری ناشی از آلودگی

در جهان یکی از علل اصلی مرگ شهروندان وبیماری های گوناگون آلودگی های زیست محیطی میباشد. در ایران نیز آلودگی های صنعتی وشهری موجب خسارات انسانی گسترده ای میباشد. در بند «د» ماده ۱۰۴ قانون برنامه ‌توسعه‌ سوم و ماده ۶۳ قانون برنامه چهارم به صراحت ذکر شده دولت مکلف است‌ آلودگی هوا را در حد استاندارد حفظ کند . در طی سال ١٣۸٤ بر اساس آماررسمی ٩٩٠٠ نفر در تهران تنها به دليل دو آلاينده خطرناک اکسید ازت "NOX"وذرات معلق مخلوط شده سولفات و نیترات و آمونیون و دیوکسین و کربن ارگانیک و فلزات سنگین "PM10" فوت كردند، كه بدين ترتيب اين دو عامل آلوده کننده هوا روزانه باعث مرگ ٢٧ نفر شده است. تحلیل ستاد هواي پاك شهرداری تهران با اشاره به اين كه ۴ هزار و ٥٠٠ نفر در آبان ماه١٣٨٥ در پايتخت بر اثر سكته قلبي فوت كرده‌اند، میافزاید: مرگ حدود۸٠ درصد اين افراد به طور مستقيم و غيرمستقيم به آلودگي هوا مرتبط بوده است. این نهاد وضعیت آلودگی تهران را بحرانی و بسيار كشنده تلقی کرده وآنرا به مثابه زمینه برای یک "خودكشی دسته‌جمعی" ارزیابی مینماید ( ١۸ دیماه ١٣۸٥ ایسنا). در دوازده دیماه 1387 مدیرعامل سازمان بهشت‌زهرا از افزایش مرگ و میر ناشی از ایست قلبی در این شهر خبر داد و بیان داشت که بعنوان نمونه در یک هفته از یک‌هزار و 133 نفر فوت شده، علت مرگ 254 نفر ایست قلبی بوده است که آن نتیجه آلودگی هوااست.
آلودگی هوا با بروز بیماری های قلبی عروقی و عفونتهای تنفسی در ارتباط مستقیم است و شیوع آنها در شهرهای بزرگی همچون تهران بالاتراست . چنانچه ‌آلودگی هوا عامل حدود ده درصد ازموارد سرطان نای ، برونش و ریه ، پنج درصد ازمرگ های مربوط به بیماری های قلبی عروقی و حدود دو درصد از مرگ های ناشی از عفونت های تنفسی در سطح جهان است. البته این آمار در شهرهای بزرگی همچون تهران تا حدودی بالاتر است. بارها مشاهده شده است در زمانیکه غلظت دو آلاینده ذرات معلق و اکسیدهای نیتروژن بالا می‌رود درصد افرادی که به دلیل این دوآلاینده دچار سکته مغزی میشوند افزایش مییابد. در واقع به ازای افزایش هر 3/66 میکروگرم ذرات معلق در متر مکعب ریسک سکته‌های مغزی پنجاه وچهار درصد بالا می‌رود.
دکتر محمدجواد زیبائی، رئیس چهارمین کنگره بین المللی قلب و عروق خاورمیانه، در نشست خبری این کنگره با نگران کننده خواندن پائین آمدن سن سکته قلبی در ایران، «سن مرگ و میر ناشی از سکته قلبی در ایران را زیر 50 سال» اعلام کرد. دکترزیبائی آلودگی هوا را به عنوان عامل تسریع در سکته های قلبی ذکر کرد و گفت: «گرفتگی عروق تا 70 درصد بدون علامت است. وقتی فرد در معرض آلودگی هوا قرار بگیرد، این وضعیت به 90 تا 100 درصد می رسد و منجر به سکته قلبی می شود" ( هفدهم دسامبر2009 تلویزیون واشنگتن). آمارهای مرکز فوريت های پزشکی ايران نشان می دهد که در روزهای تشديد آلودگی هوای تهران، شمار بيماران تنفسی « افزايش ۶۰ درصدی » را به دنبال داشته است. به گفته دکتر نادر توکلی مطالعات پژوهشی در سطح بيمارستان های مرکزی شهر تهران درباره بيماری های تنفسی و ارتباط سنجی با نوع آلاينده ها به انجام رسيده و نتايج اين پژوهش نشان می دهد که بيشترين عامل مرتبط با تشديد بيماری های تنفسی دی اکسيد گوگرد ، ذرات معلق و منواکسيد کربن است. سخنگوی فراکسيون محيط زيست مجلس شورای اسلامی آمار رسمی مرگ مير ناشی از آلودگی هوای تهران از سال ۸۴ تا ۸۶ را هر ماه به طور مستقيم ۱۴۰۰ نفر، و ۱۶ هزار نفر در سال اعلام کرد (23 دی 1388 رادیو فردا). شواهد فوق نشان میدهد که خسارات انسانی ناشی از آلودگی ها بسیار سنگین است و بنابراین آلودگی ها یک مسئله فرعی نیست وبلکه اساسی وتراژیک است. این وضعیت نابسامان بطور آرام وبیصدا انسانها را شکننده تر نموده وباعث مرگ ومیر افراد میگردد. این طبیعی نیست که شهروندان بلحاظ آلودگی های صنعتی واقلیمی جان خود را از دست دهند. مدیران یک جامعه مسئولیت مستقیم دارند، چرا که استاندارد های پاکیزگی هوا وزیست محیطی را رعایت نکرده و شرایط مناسب کیفی برای زندگی وسلامت شهروندان را فراهم نمیکنند.

جایگاه زیست محیطی ایران در جهان

سیاست رژیم اسلامی ایران در زمینه زیست محیطی فاجعه انگیز است واین واقعیت را سازمان های جهانی بارها مطرح نموده اند. ايران از نظر شاخص‌های پايداری محيط زيست با کسب رتبه ۱۳۲در بين ۱۴۶کشور جهان ، در انتهای جدول جهانی قرار گرفته است. فنلاند ، نروژ ، اروگوئه ، سوئد ، ايسلند و کانادا به ترتيب در جايگاه اول تا ششم جهان قرار گرفتند و کشور ايران با کسب ۸/۳۹ امتياز بعد از کشورهايی همچون آنگولا، بورکينافاسو، ويتنام، ليبی، چاد و... در مقام يک کشور عقب مانده ارزیابی شده است. این موقعیت نه تنها وجهه وآوازه ایران را خدشه دار نموده، بلکه در جامعه خسارات جانی ومالی گسترده وجبران ناپذیری ببار آورده است. از نگاه کارشناسان ویرانگری زیست محیطی پیوسته همراه با هزینه هنکفت اقتصادی میباشد، زیرا ویرانی طبیعت، نابودی دنیای وحش وبیماری ها ومرگ انسانها هزینه بردار است وبه این ترتیب فشار مالی سنگینی به مردم وجامعه ما وارد میسازد.
بانک جهانی خسارت آلودگی هوا را در ايران برای 2007 هشت ميليارد دلار در سال اعلام کرد که اين رقم معادل رقمی است که برای واردات بنزين در نظر گرفته می‌شود. بر اساس جديدترين گزارش بانک جهانی خسارت سالانه آلودگی هوا در ايران تا ده سال آينده با دو برابر شدن به حدود ۱۶ ميليارد دلار در سال ۲۰۱۶ ميلادی می‌رسد. بر اساس اين گزارش بانک جهانی خسارت سالانه آلودگی هوا در ايران به ترتیب زیر قابل پيش‌بينی است.

خسارت آلودگی هوا در ايران

٢٠٠١ - ١٫٧ میلیارد دلار
٢٠٠٤ - ٧٫٨ میلیارد دلار
٢٠٠٦ - ٨ میلیارد دلار
٢٠٠٩ - ١٠٫٣ میلیارد دلار
٢٠١٤ - ١٤٫٢ میلیارد دلار
٢٠١٦ - ١٦ میلیارد دلار
٢٠١٩ - ١٩٫٢ میلیارد دلار

برنامه محيط ‌زيست سازمان ملل متحد نيز در جديدترين گزارش خود هشدار داده است که بسياری از کشورهای درحال توسعه در آسيا و آمريکای لاتين در معرض خطرات جدی آلودگی هوا قرار دارند. گزارش شاخصه‌های عملکرد زيست محيطی PILOT در سال ۲۰۰۶ ميلادی نشان می‌ده که ايران در جدول شاخصه «هوا» با کسب نمره ۱/۳۱ در ميان ۱۳۳ کشور جهان در رتبه ۱۱۷ جای گرفته است و بر اساس گزارش بانک جهانی نيز خسارات ساليانه آلودگی هوا در ايران ۱۴ هزار و ۴۲۰ميليارد ريال معادل ۶/۱ درصد توليد ناخالص داخلی است. ايران در موردی دیگر با توجه به شاخصه‌هايی همچون سلامت زيست‌محيطی، انرژی، تنوع زيست‌محيطی، آب، هوا و غيره با کسب نمره ۷۰ در رتبه ۵۳ فهرست قرار گرفته است.
بانک جهانی نيز در جديدترين گزارش خود از خسارات آلودگی هوا در تهران اعلام کرده است که خسارت مرگ و مير ناشی از آلودگی هوای شهری، سالانه ۶۴۰ ميليون دلار، معادل ۵هزار و يکصد ميليارد ريال يعنی ۵۷/۰درصد از توليد ناخالص داخلی است. همچنين نشانه‌های بيماری ناشی از آلودگی هوای شهری۵۲۰ ميليون دلار معادل ۴ هزار و يکصد ميليارد ريال و ۴۶/۰ درصد از توليد ناخالص داخلی در سال است. بر پايه اين گزارش بيماری‌های ناشی از آلودگی هوای شهری نيز سالانه ۲۶۰ ميليون دلار معادل ۲ هزار و ۱۰۰ ميليارد ريال و ۰۲۳/۰ درصد از توليد ناخالص ملی به اقتصاد ايران خسارت وارد می‌کند.
سازمان بهداشت جهانی در گزارشی نسبت به شمار قابل توجهی قربانيان آلودگی هوا در سراسر جهان ابراز تاسف کرده به نحوی که مطابق آمار اين نهاد سالانه ۲ ميليون نفر در دنیا در اثر اين موضوع جان می‌‏بازند. این سازمان روی آلودگی در تهران پامیفشاردزیرا که استقرار ۸ هزار و ۶۰۰ واحد صنعتی در تهران باعث شده سهم نسبتا بزرگی از آلودگی هوای پايتخت به صنايع نسبت داده شود. به نحوی که روزانه در حدود ۳ تن منوکسيد کربن، ۴۵ تن هيدروکربن نسوخته، ۱۳۰ تن اکسيد ازت، ۳۰ تن اکسيد گوگرد، ۳۰ تن ذرات معلق، و ۲ تن سرب در تهران توليد و وارد هوای اين شهر میشود (خبرنگاری کار ایران 11/12/2006). تحقق پاکی هوای تهران مستلزم آن است که اهداف و برنامه‌‏ريزی‌‏های ریشه ای به گونه‌‏ای محقق شود که فقط خودروهايی که از سوخت‌‏های پاک استفاده می‌‏کنند در پايتخت تردد کنند و به دنبال آن توسعه حمل و نقل عمومی به مرحله‌‏ای برسد که پاسخگوی سفرهای درون شهری باشد. تحقيقات نشان می‌‏دهد که هر تهرانی در ۲۲ هزار بار دم و بازدم که روزانه انجام می‌‏دهد، معادل ۱۶ کيلو هوا استنشاق می‌‏کند. در حالی که هوای سالم که از ۷۸ درصد نيتروژن، ۲۰ درصد اکسيژن، ۹۳ صدم درصد آرگون، ۳۰ صدم درصد دی اکسيدکربن، و مقدار کمی متان و گازهای بی‌‏اثر هيدورژن تشکيل می‌‏شود، در شرايط آلودگی هوا گاز های خطرناک مانند اسيد گوگرد و اکسيد ازت ناشی از کار نيروگاه حرارتی و سوخت‌‏های فسيلی منواکسيدکربن به وفور يافت می‌‏شود. تهران کلانشهری است که سال‌‏ها از درد آلودگی هوا رنج می‌‏برد به نحوی که در بيش از دويست روز سال آلودگی را تجربه می‌‏کند و ساکنان محدوده دو سوم جنوبی شهر اغلب تصوير محوگونه از کوه توچال، دربند و درکه می‌‏بينند.
نشریه فرانسوی کوریه انترناسیونال نوامبر 2009 با ارقام وال استریت ژورنال در مورد تولید گاز کربنیک و سایر گازهای گلخانه ای طی سالهای 1950 تا 2005 اخیرا تابلوی جالبی منتشر نمود. در مورد پخش گاز کربنیک با 108 تن توسط هر ایرانی کشور ما در ردیف بیست یکمین کشور پخش کننده گاز کربنیک در جهان قرار میدهد. درمورد گازهای گلخانه ای دیگر وضعیت به این ترتیب است که با پخش گاز های گلخانه ای توسط هر شهروند بمیزان هشت تن، ایران در رتبه 13 جهانی در انتشار گازهای گلخانه ای قرار دارد. روشن است که ایران در مقایسه با کشور هائی چون امریکا و استرالیا وکشورهای اروپائی نقش تولید کننده اصلی را ندارد ولی براساس این تابلودر بین کشورهای مهم تخریب کننده محیط زیست قرار گرفته است.
باتوجه بآنچه که بیان گشت نقش زیست محیطی ایران در زمینه های گوناگون منفی بوده واز این جهت خسارات سنگینی به جامعه ایران وارد میآید. رفتار دروغپردازانه سران این رژیم و فقدان یک سیاست جدی همکاری با سازمانهای جهانی در مبارزه علیه آلودگی ها ادامه همان سیاست آزادی کش در ایران وبحران زا در منطقه است.

چاره چیست؟

چاره کار هم تکنیکی است وهم سیاسی واکولوژیکی میباشد. شما اگر دید گاه روشن و اراده سیاسی پایداری داشته باشید با وجود پیچدگی کار میتوانید به راهگشائی دست یابید ودگرگونی لازم را فراهم آورید، ولی نبود آنها همه چیز را ناممکن میسازد. به یک نمونه دقت کنیم:
تحقق پاکی هوای تهران مستلزم آن است که اهداف و برنامه‌‏ريزی‌‏ها به گونه‌‏ای انجام شود که آلودگی ها بشدت پائین بیاید واین امر از جمله به وضعیت حمل ونقل شهری وفعالیت صنعتی بستگی دارد. باید بنگاه هاو خودروهايی که از سوخت‌‏های پاک استفاده می‌‏کنند افزایش یابد وهمچنین باید توسعه حمل و نقل عمومی به مرحله‌‏ای برسد که پاسخگوی سفرهای درون شهری باشد وباسوخت غیر آلوده حرکت کنند. پژوهش ها نشان می‌‏دهد که هر تهرانی در زندگی روزانه اش بطور گسترده آلودگی هوای ناشی از اسيد گوگرد و اکسيد ازت نيروگاه های حرارتی، آلودگی ناشی ازسوخت‌‏های فسيلی منواکسيد کربن و سوخت ناقص منابع فسيلی حرارتی ونیز سرب ناشی از سوخت خودروهاو صنايع ذوب و باتری سازی و چاپ فرو میدهد. بنابراين به نظر می‌‏رسد بايد برنامه هايی زمانمند وهوشمند مانند برنامه فراگیرعلیه آلودگی هوای تهران تهیه شده و تقويت شود تا در سال‌‏های آتی که قطعا با رشد روز افزون وسايل نقليه و ترددهای شهری مواجه هستيم، بتوان راه فراری برای نجات کلانشهر تهران و ساکنان آن انديشيد. باین ترتیب اقدام علیه این آلودگی ها بظاهر فقط تکنیکی است ولی میدانیم که این امر در گرو یک راه حل اقتصادی، صنعتی، آموزشی واکولوژیکی میباشد وبرای این خط مشی ما نیازمند یک سیاست بنیادی واراده زیست محیطی قدرتمند هستیم.
چندی پیش در ایران چهارمين همايش تشكلهاى غيردولتى زيست محيطى كشور با صدور قطعنامه اى از افزايش توليد بى تناسب خودرو، آلودگى شديد هوا، گسترش شهرها و دست اندازى سودجويان به محيطهاى طبيعى كشور ابراز نگرانى كرد .در بخش هايى از قطعنامه این همایش چنین آمده است: «افزايش توليد زياد و بى تناسب اتومبيل، آلودگى هوا وترافيك شديدى در شهرهاى بزرگ كشور ايجاد كرده و عرصه حيات را بر ساكنان آنها تنگ كرده و فضاى سبز شهرى را به شدت كاهش داده است. همچنين مناطقى مانند باغات قصرالدشت شيراز، تنوع زيستى غنى كشور و ذخيره گاههاى زيست كره مانند ميانكاله كه سالانه نزديك به نيم ميليون پرنده مهاجر در آن فرودمى آيند، بر اثر گسترش شهرها و ساختمان سازى و دست اندازى سودجويان به محيط هاى طبيعى كشور در معرض خطر شديد واقع شده اند. كاربرد بى رويه سموم شيميايى دفع آفات نباتى وعدم حمايت از مبارزه تلفيقى با آفات از طريق عوامل بيولوژيكى سلامت انسانها را به خطرانداخته و زمينهاى كشاورزى و آبهاى زيرزمينى كشور را آلوده كرده است. از سوى ديگر، خشكسالى و كمبود آب بويژه در منطقه شرق و جنوب كشور هرگونه توسعه اقتصادى را ناممكن يا دشوار ساخته است. تالابهايى مانندهورالعظيم و شادگان در خوزستان با خطر آلودگى شديد روبرو شده اند و تالاب انزلى كه در كنوانسيون رامسر با عنوان تالابى بين المللى ثبت شده در پى احداث جاده كنار گذر با خطر گسيختگى و گسستگى كريدور زيستى مواجه شده است. همچنين، تالاب گاوخونى و درياچه هامون به دليل از دست دادن منابع آب ورودى خود خشك شده اند و اكوسيستم درياچه اروميه در اثر احداث راه ميان گذر و سدسازى كارشناسى نشده به خطر افتاده است. انتقال آب از سرچشمه هاى رود كارون به استان كرمان كه با هزاران كيلومتر لوله گذارى و بارگذاريهاى مختلف همراه خواهد بود، اكولوژى منطقه چهارمحال و بختيارى را بر هم خواهد زد و از حجم آب كارون به شدت خواهد كاست. عدم اجراى مديريت صحيح منابع جنگلى، جنگلهاى زاگرس را به خطر انداخته و جنگلهاى شمال نيز با خطر جدى روبرو هستند و عدم رعايت حريم ساحل در منطقه شمال كشور صدمات جبران ناپذيرى به عرصه هاى اكولوژيك و گردشگرى منطقه وارد كرده است.» در پايان قطعنامه تأكيد شده: «اجراى طرح آمايش سرزمين براى حفظ محيط زيست كشور ضرورى است و شركت كنندگان خواستار آنند كه دستور كار ۲۱ كه مصوبه كنفرانس جهانى محيط زيست و توسعه است در تدوين برنامه هاى توسعه اقتصادى كشور مدنظر قرار گيرد.»( رونامه ايران17/10/04).
نگرانی سازمان های غیر دولتی بی اساس نیست ومسلما به لحاظ سانسور ودیکتاتوری موجود اینان نمی توانند براحتی حرف خودرا بزنند ونقش مخرب رژیم ومسئولان حکومتی را برملا سازند. بی لیاقی های مداوم حکومتی، فقدان بودجه لازم، نبود پژوهش وآمار همه جانبه، نبود برنامه های آموزشی وفرهنگی اکولوژیکی پردامنه وجلوگیری از فعالیت نهادهای غیر دولتی ویا اشکال تراشی ها درسر راه آنها همه وهمه بر خلاف یک سیاست زیست محیطی است. دولت هموار کننده رشد آلود گی وگسیختگی عوامل حفظ محیط زیست است. دولتی که خود به ساختمان سازی گسترده در مناطق جنگلی دست میزند، حکومتی که وزارتخانه اش آب خلیج فارس را آلوده میکند و شهرداری اش هزاران درخت کهن را برای جاده کشی میبرد، رژیمی که واکنشی در مورد نشت های نفتی نکرده وانرژی فسیلی رگ حیاتی اش را تشکیل میدهد، این نظام پوسیده است وقادر به سیاست ریزی برای نگهداری محیط زیست نمیباشد. سی سال حکومت اسلامی یعنی سی سال ویرانگری زیست محیطی. برنامه های اقتصادی این حکومت کوچکترین توجهی به اقتصاد پایدار واکولوژی ندارد. حرص چپاول وقدرت وبهره گیری از پول نفت مانع هر گونه سمت گیری بسوی اقتصادی سالم و درست ومتکی بر انرژی های پاک میگردد. ضرورت های اکولوژیکی و زیست محیطی مستلزم یک خط مشی همه جانبه سیاسی اقتصادی فرهنگی است که جمهوری اسلامی فاقد آنست. اکولوژی سیاسی تنها نگهداری گل ودرخت وجنگل نیست، بلکه بیان یک دیدگاه اجتماعی سیاسی اقتصادی ویژه ای میباشد که کل سیستم تولیدی ومدیریت موجود را زیر سئوال میبرد. این دیدگاه در تضاد بنیانی با سیاست های این حکومت بوده وبرآنست که شکوفائی یک اقتصاد پایدار، نگهداری منابع طبیعی، عدالت اجتماعی، دمکراسی وحفظ منافع نسل های بعدی با نفی سیستم موجود امکان پذیر خواهد بود.
ژانویه 2010 پاریس

Article : La destruction environnementale par la République Islamique d’IRAN
Auteur : D. IDJADI (Universitaire)